کتاب درخت شاهنامه(2) (ارزش های فرهنگی و نمادین درخت در شاهنامه ی فردوسی)، از این جهت که از زاویه ای نو به شاهنامه نگریسته، در خور توجه است و باید کوشش دکتر پورخالقی را ارج نهاد. ایشان در این اثر، 570 درخت موجود در شاهنامه را برشمرده و به تفسیر نمادین هر یک از این درخت ها پرداخته اند که اغلب آنها با یکی از پهلوانان شاهنامه ارتباط می یابند. بعد از پیشگفتار، کتاب با گفتار بسیار خوبی با عنوان «نمادهای هم پیوند با درخت» شروع شده است و نویسنده در آن، پیوند نمادین درخت را با ماه، خورشید، صلیب، زن، آناهیتا، میترا، گاو، بز، مار، شیر و آتش به صورتی مستند و قابل قبول ارائه کرده است. در واقع، دکتر پورخالقی با این گفتار، به صورتی مناسب و مقتضی، زمینه ی ورود به مبحث اصلی را فراهم آورده اند؛ اما ایشان در مبحث اصلی کتاب که تفسیر نمادین درختان شاهنامه را مدنظر دارد، چندان موفق نبوده است و خواننده در پایان در می ماند که واقعاً هدف نویسنده از نگارش کتاب چه بوده است. البته این امر به این معنا نیست که کتاب مورد نظر ارزش کمی دارد، بلکه مسئله این است که دکتر پورخالقی در بسیاری از موارد، حق مطلب را آن چنان که باید، ادا نکرده و یا به تفسیرهایی دست یازیده اند که خوش بر مذاق نمی نشیند. ضمن ارج نهادن به تلاش نویسنده، در این نقد سعی می شود به نکاتی چند از نارسایی های کتاب اشاره شود.
در ابتدای کتاب، در فهرست مطالب، فهرست بسیار خوبی ارائه شده و مطالب کتاب از کلی ترین تا جزئی ترین مطلب، با ذکر صفحه فهرست وار آمده است، اما در متن کتاب هیچ عنوان یا فهرستی وجود ندارد و کل کتاب به صورت انشای بلندی است که بدون گسستگی، تا پایان ادامه یافته است و خواننده را خسته و دل زده می کند و به علاوه، خواننده نمی داند سر و بن یک مبحث از کجا آغاز و در کجا فرجام یافته است؛ در حالی که اگر عنوان های واقع در آغاز کتاب، در متن کتاب هم اعمال می شد، خواننده با اشتیاق بیشتری مباحث را دنبال می کرد.
ارجاع منابع استفاده شده برای متن، بسیار سردرگم کننده و غیرعلمی است؛ به این ترتیب که در ابتدا به منبع استفاده شده در متن با یک شماره اشاره شده است، بعد خواننده باید برای شناخت این منبع، به یادداشت ها در آخر کتاب و به شماره ی مورد نظر رجوع کند، که در این قسمت فقط نام کتاب و صفحه ی استفاده شده آمده است؛ مثلاً «مازهای راز، ص131»؛ برای اینکه خواننده بداند این کتاب از کیست، باید به جستار دیگری در کتاب با عنوان «نام کتاب ها و مقاله ها» رجوع کند، که در این مبحث فقط نام کتاب و نویسنده ذکر شده است؛ مثلاً «مازهای راز، کزاری، میرجلال الدین»؛ سپس برای اینکه خواننده بتواند به مشخصات دقیق کتاب مورد نظر دست یابد، باید به آخرین جستار کتاب، یعنی کتابنامه مراجعه کند که در آنجا تمام مشخصات کتاب به شیوه ای علمی ارائه شده است. چنان که مشاهده شد، خواننده برای دسترسی به هر یک از منابع استفاده شده ی دکتر پورخالقی، باید چهار خوان را پشت سربگذارد، که چه بسا به این ترتیب عطایش را به لقایش ببخشد.
ادامه دارد
علاقه مندی ها (Bookmarks)