تفاهم عبارت است از همديگر را فهميدن و علت رفتارهاي همديگر را درك كردن و به ديگري در سليقهها و باورها و رفتارهاي شخصياش حق دادن و به عبارت ديگر لغتتفاهم به معناي درك متقابل و پيدا كردن معرفت نسبت به خود، ديگري و محيط است.
تفاهم و فهميدن پديدهاي است كه وقتي در محيط مدرسه ايجاد شود، روي عملكرد تكتك افراد مدرسه اعم از دانش آموزان، معلمان و كاركنان تأثير ميگذارد، تفاهم در مدرسه به تجربههاي زندگي درون گروهي بر ميگردد. به احساسسي كه عضو گروه بودن را در فرد تداعي ميكند، احساسي مبهم كه با ورود به محيط از پيش چيده شدهاي مثل مدرسه در فرد ايجاد ميشود و براي هر كسي كه در آن باشد مثل حس متفاوت بودن سرصف اولين صبحگاه در مدرسه جديد، واقعي و زنده است. در مدرسه با قرار گرفتن دانش آموزان و افراد مدرسه كنار يكديگر گروه شكل ميگيرد.
دانش آموزان هر سال به پايه بالاتر ميروند و با معلمان و دانش آموزان جديد تشكيل گروه ميدهند، تفاهم در اين گروه وقتي ايجاد ميشود كه اعضاي گروه به ارزشهاي مشتركي برسند، راههاي فكر كردن خود را با هم به اشتراك بگذارند و به رفتارهاي پذيرفته شده در گروه وفادار و پاي بند بمانند.
در اين صورت تفاهم دو طرفه به وجود ميآيد و مشكلات حل ميشود. با گذشتن روزهاي مدرسه لحظات مهم و سرنوشت سازي براي گرو پيش ميآيد، لحظاتي كه قول و قرارهاي درون گروه معنا پيدا ميكند، مانند لحظات تصويب برنامه امتحاني بين دانش آموزان و دبيران، يا لحظات تصميمگيري در مورد مكان اردو و يا تعيين مبصر كلاس و يا برنامههاي پرورشي و تربيتي براي مناسبتهاي مختلف، اين لحظات است كه تفاهم در گروه زنده ميشود، و جان ميگيرد و حيات خود را آغاز ميكند.
فرهنگ تفاهم در مدرسه كمك ميكند كه دانش آموزان و معلمان مدرسه عملكرد بهتري روي برنامههاي مدرسه داشته باشند. تفاهم در مدرسه آنها را به سوي هدف هدايت ميكند و به آنها آموزش ميدهد كه چطور به موفقيت برسند.
اين فرهنگ در هر مدرسه با مدرسه ديگر متفاوت است، زيرا ارزشها و باورهاي افراد در هر مدرسه متفاوت است ولي فرهنگ تفاهم وقتي قوي ميشود كه اجزاي فرهنگ پوپا و منسجم باشند و به روشني بيان شوند. وقتي افراد جديدي وارد فرهنگ مدرسه ميشوند، مثلاً ابتداي سال تحصيلي فرهنگ مدرسه دچارتحول و تغيير ميشود و وقتي دوباره به ثبات ميرسد كه بين دانش آموزان اتفاق نظر ايجاد و ارزشهاي آنها تقريباً يكسان شود. البته در رسيدن به ثبات دوباره معلمان و دانش آموزان قديمي كه با فرهنگ مدرسه بيشتر آشنايي دارند نقش مهمي بازي كنند.
فرهنگ تفاهم قوي در مدرسه ويژگيهاي منحصر به فردي دارد. اهداف گروه را دنبال ميكند، سمبلها، نشانهها و محصولات خاص را دارد و ميتواند روي افراد خود چنان تأثير بگذارد كه همه افراد به تفاهم ايجاد شده و فرهنگ خود پاي بند بمانند.
آن چه در پروژههاي دانش آموزي توليد و ارائه ميشود. مانند عملكرد و رفتار دانش آموزان در جشنوارههاي دانش آموزي، فضاي بسيار مناسبي است كه در آن فرهنگ مدرسه را به وضوح ميتوان ديد.
نقش افراد در ايجاد تفاهم
نقش مدير در ايجاد و حفظ فرهنگ تفاهم بسيار پررنگ و اساسي است. مدير مدرسه با رفتار خود و برنامههايي كه در مدرسه هدايت و اجرا ميكند فرهنگ تفاهم را بين دانشآموزان رواج ميدهد و به آن عمق ميبخشد. اين برنامهها به طور همزمان مأموريت و هدفهاي مدرسه را دنبال ميكنند. وقتي موفقيت تحصيلي جزو هدفهاي اوليه مدرسه باشد، بين فرهنگ تفاهم در مدرسه و نمرههاي دانشآموزان رابطه معناداري ايجاد ميشود.
يعني كسب رتبههاي علمي بالا جزو فرهنگ دانشآموزان ميشود و آنها در عرصههاي علمي ميكوشند تا مدرسه خوشنام شود. هر اندازه اعضاي مدرسه به هم نزديكتر و توافقنظر روي ارزشها بيشتر باشد تفاهم بهتري حاصل ميشود. در نهايت وجود فرهنگ تفاهم در مدرسه، مدرسه را به محيطي زنده و پويا تبديل ميكند.
موفقيت تحصيلي دانشآموزان يكي از نشانههاي عملكرد اثربخش مدرسه به شمار ميرود. براي تقويت موفقيت تحصيلي دانشآموزان مديران بايد رهبراني نمادين باشند كه به فرهنگ مدرسه حساس هستند. تحقيق دربارة مدارس اثربخش، چندين عامل تقويتكنندة اثربخشي را مشخص كرده است كه به آساني ميتوان آنها را بر حسب فرهنگ سازماني مدرسه تفسير كرد.
ارزشهاي مربوط به عملكرد و ثمربخشي، به تعيين انتظارات سطح بالا براي موفقيت تحصيلي و نظارت مرتب بر پيشرفت دانشآموزان منجر ميشود. جوّ منظم مدرسه از طرف ديگر به اهميت ثبات، استمرار و پايداري اشاره دارد، تأكيد بر قوانين از وقفه در فرآيندهاي مدرسه جلوگيري ميكند و از اين طريق پيشنيازهاي لازم براي ايجاد محيط يادگيري منظم را فراهم ميسازد. هاپكينز و همكاران (1994) تأكيد ميكنند، فرهنگ مدرسه بر فعاليتهاي مشترك و گروهي كه شرايط بهتري براي برقراري ارتباط و حل مسئله ايجاد ميكند، تأثيرگذار است.
در فرهنگي كه همكاري و تشريك مساعي ارزشمند است، معلمان در تبادل ايدهها فعال خواهند بود و بدين ترتيب، ترويج شرايط اثربخش را بين اعضاي ديگر مدرسه تقويت ميكنند و در حل مسائل به همكارانشان كمك ميكنند. فرهنگ مدرسه هم چنين ممكن است تحول و تلاش براي بهبود عملكرد را نيز تقويت كند. فرهنگي كه در آن بهبود مستمر ارزش دارد، بيشتر به اجراي تحولات روي ميآورد.
راهكارهايي براي ايجاد تفاهم
دوستي و رفاقت:
يكي از روابطي كه به صورت وسيع و گسترده در بين انسانها برقرار ميشود رابطه دوستي است كه بايد ثابت و پايدار بماند. ارتباطات عامل و منشا بسياري از شاديها و رنجها است كه با دوستي شروع ميشود. روشن است كه با افراد متفاوت، رفتارهاي متفاوتي خواهيم داشت، تأكيد بر خصوصيات مشترك، ارتباط را مؤثر ميكند و باعث تفاهم ميشود با كمي تمرين ميتوان خود را همراه ديگران بيابيم و با آنها دوست و همراي شويم.
همدلي
همدلي زبان مشترك براي ارتباط ما با ديگران و ايجاد تفاهم در محيط و تمرين زندگي در يك جامعهي پويا است، لازمه رسيدن به زبان مشترك و همدلي، در ابتدا شناخت خودمان است. بايد در قدم اول ظرفيت، توان و استعداد خود را بشناسيم تا بعد از آن بتوانيم با تكيه بر اين شناخت و آگاهي، ديگران را نيز درك كنيم و تفاهم برقرار كنيم. درك، فهم، برداشت، استنباط و تفاهم و همدردي و همدلي نتيجه مطلوب و جذاب شناخت خود است. همدلي و تفاهم با ديگران رابطه نزديكي با ابعاد روحي انسان دارد. عقل انسان به عنوان مركز تفكر و فرماندهي و تنظيم معادلات زندگي، لازمه زيستن در جهان را يك همدلي بيان ميكند. زيرا در فرآيند يك زندگي جمعي بايد ياور يكديگر باشد. عقل سليم ميگويد بدون همدلي با ديگر انسانها و جامعه پيرامون نميتوان يك زندگي خوب و سالم را داشت.
برقراري ارتباط مؤثر
يكي از ويژگيهاي انسان سالم و موفق، توانايي برقراري ارتباط مؤثر و سازنده با ديگران است. كه در برقراري ايجاد تفاهم در زندگي بسيار به ما انسانها كمك ميكند. تفاهم اين نيست كه كسي خودش را با ما موافق كند، تفاهم اين است كه ما خودمان را با ديگري وفق دهيم.
انسانها بايد باتوجه به تفاوتهاي فردي يكديگر را درك كنند، زبان يكديگر را بفهمند، تفاوت در سليقهها را بشناسند و در عين تلاش براي خودسازي و تكامل يكديگر را همانگونه كه هستند بپذيرند.
براي رسيدن به اين درك بايد گامهايي را پيمود كه آنها عبارتند از:
* گوشدادن فعال:
گوشدادن يكي از ابزارهاي مهم و ارزشمند برقراري روابط انساني است. بسياري از دردها، مشكلات و آلام از طريق گوشدادن شنيده و درك ميشود و به همين جهت نسبت به حل آن اقدام ميگردد.
گوشدادن يكي از اركان مشكلشناسي در مدارس است كه بايد با وسواس زياد روي آن كار كرد و مهارتهاي لازم را براي بهرهگيري از آن بدست آورد. گوشدادن به عنوان نشانهاي از پذيرش و احترام و همچنين راهي براي تخليه رواني و ابزار وجود بكار ميرود.
* صريح و صادقبودن:
صراحت و صادقبودن فرايندي است كه در ارتباطات نامحسوس اما بسيار مؤثر نقش بازي ميكند. اين فرآيند قابل ديدن يا شنيدن نميباشد. بلكه دو طرف درگير ارتباط آن را حس ميكنند. سعي كنيم در روابط خود با ديگران صريح و صادق باشيم و از هر نوع ابهامي اجتناب كنيم. چون اگر منظور خود را با صراحت بيان نكنيم طرف مقابل ما به اشتباه ميافتد و به حدس و گمان متوسل ميشود و احساس همدلي و زبان مشترك از بين ميرود و تفاهم بين افراد برقرار نميشود و كمكم از واقعيت دور ميگردد.
* حفظ آرامش و احترام به طرف مقابل:
احترام به معني حفظ حريم و ارزش قائلشدن براي يك انسان ديگر است. كسي كه به طرف مقابل خود احترام ميگذارد و عشق ميورزد و به خواستهها، تمايلات، شخصيت، فرديت در وجود طرف مقابل خود احترام ميگذارد، از استعدادهاي خاصي برخوردار است و همواره در برقراري يك رابطه خوب و ايجاد تفاهم تلاش ميكند. اگر در ارتباط با ديگران اين تصور پيش آيد كه به نظرات آنها احترام نميگذاريم، ارتباط روند مناسب ندارد.
درنظر گرفتن اين نكته كه اغلب مردم مانند ما فكر نميكنند، احساس نميكنند و به روش خود به دنيا نگاه ميكنند بسيار اساسي است.
* توجهكردن به نكات مثبت در ديگران:
در ارتباط با ديگران بايد سعي كنيم نكته مثبت طرف مقابل را درنظر بگيريم. هر انساني ممكن است داراي ويژگيهاي مثبت و منفي زيادي در وجود خود داشته باشد كه ميتوان بر هر كدام از آنها تكيه كرد. بعضيها متأسفانه نكته منفي را ميبينند ولي در برقراري ايجاد تفاهم با يكديگر بايد بر نكات مثبت توجه بيشتري داشت و با همدلي و زبان مشترك نكته منفي و ضعف را كنار گذاشت. معلم كه رسالت خود را در ساختن انسانها از طريق دوستي، محبت و نفوذ شخصيت پيمودن روشهاي علمي ميداند، هرگز در زندگي در ارتباط با ديگران به خود اجازه نميدهد كه بر روي ضعف ديگران توجه داشته و باعث شود كه تفاهم از بين برود. عادت ناستوده عيبجويي و يافتن نقطه ضعف از عادات جاهليت و امري غيرفرهنگي است كه معمولاً از فرهنگ سلطه سرچشمه ميگيرد.
* مخالفتنمودن به شيوه مناسب:
يكي ديگر از راههاي برقراري ارتباط مؤثر و تفاهم با يكديگر اين است بتوانيم بپذيريم كه ديگران مانند ما نيستند آنوقت ميتوانيم به شيوه مناسب با نظرات و عقايد آنها كه به نظر ما صحيح نيستند مخالفت كنيم. ياد بگيريم كه چگونه بدون بحث و جدلهاي مخرب مخالفت خود را نشان دهيم. انسانها با سعي و تلاش با تسلطي كه بر نفس خود دارند ميتوانند از درگيري و اهانت خودداري كنند. دوري از بحث و جدلكردن و پافشاريكردن در اين امر به ما كمك خواهد كرد.
اكرم محسني
كارشناس ارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش دبير منطقه 14
استفاده از منبع:
1ـ رشد آموزش راهنمايي؛ مهر 90 شماره 1
2ـ روابط انساني در آموزشگاه، محمد ميركمالي، نشر سيطرون، 1384
علاقه مندی ها (Bookmarks)