مخالفت به دليل قوميت
با سلام پسري هستم تصميم گرفتم با يكي از همكلاسي هاي خود كه فرزند شهيد و خانم مومن و محجبه و فعال ديني و اجتماعي هستند ازدواج نمايم . از طريق خانواده بنده به ايشان و مادرشان اطلاع اوليه داده شد و با اجازه مادرشان گفتگوهاي اوليه را در دو جلسه با ايشان انجام داديم و به تفاهم زيادي رسيديم . نيت هر دوي ما خير و قربه الي الله بود.
خدمت خانواده ايشان رسيديم كه بخاطر شهيد بودن پدر تقريبا همه نزديكان ايشان در جلسه آشنايي يا خواستگاري حضور داشتند . اعم از خاله ها دايي عمو و غيره . جلسه خوب و مثبتي بود . پس از چند روزي مادر ايشان بعد از تحقيقاتي بخاطر قوميت بنده پاسخ منفي دادند، با اينكه در مورد خانواده و شخص بنده تحقيقات زيادي انجام دادند و نتيجه كاملا مثبت بود.
تاثير زياد نزديكان روي نظر مادر دختر خانم باعث شد كه مادر ايشان رضايت نداشته باشد. بعد از ايراد به قوميت و طايفه ما ، اين خانواده بهانه خود را روي دوري راه و سربازي داشتن بنده گذاشت. البته تفاوت هاي اندك فرهنگي هم وجود دارد.
ولي معيارهاي ديني را هر دو خانواده قبول دارند. پدر بنده ديپلمه و كارمند است و مادرم در حد خواندن و نوشتن و خانه دار است . مخلص كلام شايد اين باشد كه فكر مي كنم عمده دلايل مخالفت همان مسئله قوميت باشد - با اين فرض كه اين خانواده مي گويند طايفه ما خوشنام نيست- و اين را ملاك قرار مي دهند - حالا سوال من اينست كه اگر مادر ايشان مخالف باشند. من تا چه حد مي توانم اصرار كنم و پيگير باشم. وظيفه ديني من چيست ؟ از كجا بايد بدانم خدا چگونه مي خواهد ؟ سخت درگيرم. با اينكه ما هر دو بهم علاقه منديم . متشكرم
خوشحاليم شما مخاطب ما هستيد و در مورد مسايل زندگي خود با ما مكاتبه نموديد اميدواريم راهنماي خوبي در رابطه با اين موضوع براي شما باشيم.در ابتدا در مورد اتفاقي كه در مسير ازدواجتان صورت گرفته خدمتتان بيان مي داريم كه فقط شما نيستيد كه با چنين مسأله اي در ازدواج و خانواده خود مواجهيد. بسياري از هم سن و سالان شما نيز وجود داشته اند كه با شرايط مشابه مواجه بوده ولي توانستند با درايت، چنين مسأله¬اي را به درستي حل نمايند.براي اين كار همانطور كه خود مي دانيد شايسته است ابتدا با واقع نگري و به دور از هر گونه مسائل جانبي ، مسأله اصلي خود را شناسايي نموده و توان خود را براي حل آن تجميع نماييد. در مورد اين اتفاق سوالاتي مطرح است كه جواب آنها مي تواند در روشن شدن موضوع و نحوه مديريت آن به شما كمك نمايد.
1-علت مطرح شدن علاقه شما به ايشان چه بوده است؟
2-دختر چه تلاشهايي در اعتماد سازي خانواده خود انجام داده است؟
3- آيا تنها دليل مخالفت خانواده دختر موضوع طايفه و... شماست؟
4- اگر شما باشيد و عقل فارغ از محبت كور و عشق عاري از فهم آيا جوابي براي مخالفت آنها داريد يا نه؟
5- مخالفت آنها را بجا و مقتضي انديشه مي دانيد و محصول عاقبت انديشي پيران و تجربه مي شماريد يا نه؟ اميدورايم در خلوت و در فضايي آرام به اين سوالات براي خود پاسخي مناسب پيدا نماييد و در كنار آن به مطالبي كه در ادامه مي آيد توجه نمايد.
چند نكته مهم
نكته1 : مطمئنا شما خوب مىدانيد كه ازدواج بزرگترين و مهمترين حادثه زندگى انسان است و موفقيت يا شكست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگى مشترك وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است كه عقربه روحيهها، غرايز و طرز تفكر دو طرف، همسو و نزديك باشد. در غير اين صورت، ريسمان وحدت و يگانگى به ضعف و سستى مىگرايد و سرانجام گسسته مىشود. ما در زندگى خود شاهد پديدههاى تلخ و درد آورى هستيم كه دختران و پسران و خانوادههاشان را مىآزارد و كاخ زندگى مشترك زوجين را فرو مىپاشد. بىترديد محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خيالات و توهمات بىاساس عامل اصلى تحقق اين پديدهها به شمار مىآيد.خودتان هم اين نكته را بيان نموديد كه اين رابطه براي هر دوي شما مخصوصا دختر خانم بيشترين آسيب را دربر داشته است.
نكته 2: با توجه به تفاوت موقعيتي و فرهنگي به اين نكته توجه داشته باشيد ازدواج دختر و پسر تنها پيوند و تركيب دو فرد نيست بلكه پيوند دو خانواده است و نمي توان گفت من مي خواهم با خود اين فرد ازدواج كنم و كاري به خانواده و فاميلش ندارم زيرا اين فرد شاخه اي است از اين خانواده و از ريشه هاي همان درخت خانواده تغذيه كرده است و صفات اخلاقي , روحي، عقلي و جسمي آن خانواده را از راه وراثت و محيط و عادات به اين فرد منتقل كرده است .لذا موقعيتهاي اجتماعي و شغلي خانواده همسر مي تواند در انتخاب شما دخيل باشد.دقت نمايد اگر خانوادهها بر اثر فشارهاي رواني كه به آنها وارد نماييد به اين ازدواج رضايت دهند تفاوت فرهنگي مي تواند در آينده براي شما مشكل ساز شود لذا از كنار اين تفاوت فرهنگي به سادگي عبور نكنيد.
نكته 3: همانطور كه خودتان مي دانيد ازدواج بي بهره از سرمايه رضايت والدين در واقع به نوعي ازدواج بي بهره از موفقيت كامل خواهد بود اما آيا مفهوم اين سخن آن است كه به محض مخالفت والدين با ازدواج خاصي بايد از آن دست شست؟ نه بلكه بايد در تحصيل رضايت آنها كوشيد.
نكته 4: با خود كمي صادقانه برخورد نمايد. در امر ازدواج نبايد قبل از انتخاب، عاشق و دلباختهى كسى شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّى كه انگيزهاى شود براى انتخاب اشكالى ندارد بلكه لازم است اما اگر اين علاقه تبديل به عشق شد مشكلات زيادى را دارد از جمله اينكه عشقهاى اين چنيني كه جنبهى احساسى دارد عليرغم اينكه پايدار نيست اما موجب مىشود كه مورد نظر را بخوبى نتوانيم ارزيابى كنيم و جنبههاى مثبت و منفى او را شناسايى نمائيم چنين عشقهايى مىتواند بطور كلى قدرت انتخاب را از انسان سلب كند. بنابراين علاقههاى اوليه را بايد مهار كرد اگر بعد از تحقيقات لازم انسان به اين نتيجه رسيد كه مورد مناسب است آنگاه علاقهها را تقويت كرد ولى اگر مورد مناسب نيست يعنى كفو نيست فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما ساير شرايط ندارد و حتى اعضاء خانواده نيز موافق نيستند. طبيعى است كه در اين صورت بايد آن علاقههاى خام اوليه را نيز از صفحهى دل زدود زيرا دليلى ندارد به فردى كه همسر آينده ما نيست عشق بورزيم و علاقهى او را در دل خود جاى دهيم.
نكته5: براي جلب رضايت خانواده دختر بايد از راهكار محبت، انديشه، عشق ورزي و مصلحت انديشي خانوادگي استفاده نماييد و دختر سعي نمايد والدين خود را به جبهه موافقين دعوت كند و جملگي يك صدا فرياد موافقت برآوريد و آنگاه اقدام نمائيد.
نكته 6: در راه تحصيل رضايت خانواده دختر از همكاري و ميانجي گري خيرانديشان و فاميلهاي نزديك و صاحب نفوذ بر روي آنها بهره بگيريد و اصرار و سماجت آميخته به محبت و فرمانبري و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نكنيد.
بكارگيري تمام راهكارهاي ارائه شده قلب و والدين را به اعلام رضايت خاطر آن هم از صميم دل نرم مي سازد. لازم به يادآوري است كه اگر آنها علي رغم سعي و تلاش شما رضايت ندادند به مصلحت شماست كه از اين ازدواج دست بكشيد و حتي در برخي موارد از گذر زمان به عنوان يك عامل مؤثر و هموار كننده و مسير نيل به هدف بهره بگيريد.
http://moshavereh.porsemani.ir/content/%D9%
علاقه مندی ها (Bookmarks)