آيا كنترل هيجان جنسي، مضرّ است؟
نداشتن ارضاي جنسي يک جوان تا وقتي که آماده ازدواج شود براي بدن و خود شخص ضرر ندارد؟
از نظر پزشکی،کنترل غریزه جنسی در ایام بین بلوغ تا ازدواج، ضرری برای ارگانیسم بدن نخواهد داشت. البته این بدین معنا نیست که اصلا ارضائی صورت نخواهد پذیرفت. سیستم بدن بطور هوشمندانهای با بکارگیری مکانیزم هایی خاص مانند احتلام، بطور متوالی از فشار جنسی خواهد کاست البته نظم این مکانیزم برای کسی است که در حالت متعادل روانی و جسمی قرار دارد و انباشته تحریکات نباشد. خوب است به این نکته هم توجه کنید که بین مثلا گرسنگی و عطش جنسی تفاوت وجود دارد. گرسنگی، منشأ تحریکی غیرروانی و جسمی دارد و تنها با تغذیه ارضا میگردد اما غریزه جنسی، به تحولات روانی گره خورده است بدین معنا که هرچند آتش نیاز جنسی پس از بلوغ شعلهور است اما تا تحریکی وجود نداشته باشد، آتشی زیر خاکستر خواهد بود و آسیبی نخواهد داشت؛ به راحتی نیز قابل کنترل است. اما اگر دروازههای حواس، افکار، اوهام و خیالات، باز باشد، سدی که مقابل این طوفان ایستاده است، شکسته و همه وجود انسان در سونامی تمنای جنسی غرق خواهد شد.
از نظر روانشناختی نیز اگر ذهن انسان مملو از تصاویر و افکار محرّک باشد، بر انتقالهای عصبی و سیستم مغزی تأثیر خواهد گذاشت و کارکرد هورمونها را از اعتدال خواهد انداخت. این یعنی آغاز اختلال یا انحراف روانشناختی. توان اراده و ایمان افراد نیز بازوی قویای در حفظ این حریم خواهد بود.
از سوی دیگر عقل سلیم به این مطلب اعتراف دارد که آگاهترین افراد نسبت به ویژگیهای یک شیء، سازنده آن است. از آنجا که خالق هستی و انسان خدای تبارک و تعالی است، واضح است که تمام احكام و تعاليم الهي همگي در جهت تامين سعادت دنيا و آخرت و تماما بر طبق فطرت انسان است، هر واجبي مشتمل بر مصلحت و هر حرامي در بردارنده مفسده اي است ولو عقل محدود ما به آن پي نبرد و آن را درك ننمايد. پس در هر موردي كه خداي متعال كاري را بر ما حرام نموده و ما را از انجام آن نهي فرموده، هدف مبتلا نشدن به عواقب سوئ آن مي باشد و گرنه خدايي كه جواد و كريم و بخشنده مطلق است و بخل و بدخواهي و حسادت و به طور كلي محدوديت در ساحت مقدس او راه ندارد و از همه نقايص مبرا و پيراسته است معنا ندارد و حكمتش اقتضا ندارد و بدون دليل از كاري منع نمايد و به طور كلي محرمات الهي جنبه مصونيت و پيشگيري از افتادن در ورطه مفاسد و آثار سوئ بعدي را دارند.
خداوند متعال متناسب به نوع مخلوقاتش و براي تداوم بخشيدن به زندگي آنها و رسيدن به هدف خلقت، در هر موجودي استعدادها و اميال و غرايزي قرار داده كه هر كدام در جاي خود زيبا و نيكوست و فقدان هر كدام خلافت حكمت الهي و نقص محسوب مي گردد .
وجود چشم و گوش و شكم و دهان و نيز ابزار و آلات توليد مثل در حيوانات و انسان ها، هر كدام در ادامه زندگي ضروري و لازم است ولي نكته مهم اين است كه هر عضوي از اعضاي بدن در كاري كه به خاطرش خلق شده اند به كار رود، چشم براي ديدن آيات الهي و تماشاي زيبايي هاي خلقت و نيز ديدن اشيائ و مطالعه و هر كاري كه در راه خدمت به انسان و ياري او در رسيدن به سعادت است، به كار مي رود و زبان براي ايجاد ارتباط و بيان چيزي كه در درون انسان است و نيز قرائت قرآن و دعا و سخن گفتن مودبانه و حكيمانه و بيان مطلب علمي و مفيد به كار مي رود.
در مورد نياز جنسي نيز اصل مطلب به جا و طبق حكمت و هدف تداوم بخشيدن به نسل و جامعه بشري است و در عين حال براي آن مقررات و حدودي تعيين كرده اند كه هدف در واقع مصونيت و نگهداري از افتادن به ورطه ي هلاكت است .
راه عقلايي و منطقي پاسخ به اين نياز ازدواج و تشكيل خانواده است كه البته تامين نياز جنسي يكي از اهداف ازدواج است و اين امر مقدس آثار و بركات معنوي از قبيل ايجاد انس و الفت و محبت و مهرورزي را به دنبال دارد. اگر اين نياز در محدوده منطقي و چارچوب دين مبين كه دستوراتش بر طبق فطرت و تناسب به نيازهاي اصيل و واقعي است، از مسير و هدفي كه اين نياز به خاطر آن در انسان قرار داده شده، منحرف مي گردد و چيزي كه در راه سعادت انسان بايد به كار گرفته شود در اثر خارج شدن از كانال و جريان درست به عامل فساد و تباهي تبديل مي شود.
اگر زمينه ازدواج براي جواني فراهم نبود، بايد تا فراهم شدن زمينه ازدواج، پاكدامني و گوهر عفت خود را چون پاسباني امين حفظ كند و از قلمرو پاكي و دستورات دين خارج نگردد فردي كه تشنه است اگر ليواني از آب مسموم را به دستش دهند و او بداند اين آب كشنده و مهلك است با وجود عطش و تشنگي زياد، اين آب را نمي آشامد. اگر انسان بداند كه نفسش او را به افسار گسيختگي دعوت مي كند و مي خواهد اين نعمت هاي خدا داد در خارج از حدود تعيين شده به كار برد، با چشم هر چه خواست ببيند، با گوش هر چه خواست بشنود، هر چه دلش خواست بخورد و نيازهايش را به هر طريق تامين نمايد، شكي نيست كه دچار گرفتاري و آثار بدآنها مي شود، نظير بچه اي كه با وجود سرماخوردگي، مي خواهد بستني و ترشي و چيزهايي را كه برايش ضرر دارد بخورد و توجه ندارد كه اين كار به او آسيب مي رساند، در اينجاست كه بايد پدر و مادر دلسوز او را منع كنند و متوجه ضررهاي آن سازند، در مورد افراط در پاسخ به نيازهاي انسان نيز خداوند مهربان و پيامبران و اولياي الهي حدود را براي ما تعيين كرده اند و از افراط و خارج شدن از محدوده ما را بر حذر داشته اند و گرنه همانند اسبي چموش و افسار گسيخته اگر زمام و مهار نفس سركش را رها سازيم جز هلاكت صاحبش سرانجامي نخواهد داشت.
از طرف دیگر بايد با عفت ورزي و صبر و شكيبايي در بر تمايلات خارج از حد و مرز و بيرون از دستورات شرع مقدس عملا، ايمان خود را نشان دهيم و با مقاومت در برابر طوفان هاي خواست ها و شهوات كه فعلا راه شرعي و منطقي براي پاسخ به آن وجود ندارد، و دامن نجابت و پاكي را از آلودگي به گناه حفظ نمود.
در گامهای پایانی کلام، عطر کلماتی از خوبان عالم و خدایان عقل و دانایی را تقدیمتان میکنیم که بر عفت و پاکدامنی،صحه گذاردند که اگر کوچکترین مخالفتی با سلامت جسمی و روانی انسان داشت، چنین نمیفرمودند:
** كانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَاف
امیر مومنان –علیه السلام- می فرمود : بر تریت عبادت عفت ورزیدن است. (بحار الأنوار ج68 269 باب 77)
** عن عليّ عليه السّلام: أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِي الْأَرْضِ الدُّعَاءُ وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَاف
امیر مومنان –علیه السلام- می فرمود: محبو بترین عمل در نزد خداوند دعا و برتریت عبادت عفاف داشتن است. (جامع الأخبار ص 131 فصل 90)
** قال النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله: أحبّ العفاف إلى اللَّه تعالى عفاف البطن و الفرج.
رسول خدا فرمود : محبوبتریت عفاف در نزد خداوند عفت ورزی نسبت به شکم و عورت است .
** و نقل عنه علیه السلام أنه قال ما من عبادة أفضل من عفة بطن و فرج
و منقولست از حضرت باقر - علیه السلام - كه فرموده : هيچ عبادتى نيست كه افضل باشد از عفت بطن و فرج (وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة ج12 ص 148)
** عن عليّ عليه السّلام: زكاة الجمال العفاف.
علی - علیه السلام - فرمود : زکات زیبایی عفاف است. (الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى ص 530)
دوست گرامی، قدر اندیشه ناب و روح پاکتان را بدانید که تنها راه گذر از وانفسای این خاکستان، دین و عقل است.
http://moshavereh.porsemani.ir/content/%D8
علاقه مندی ها (Bookmarks)