فناوري اطلاعات و ارتباطات در عصر حاضر از موثرترين مؤلفه‌هايي است كه ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي انسان‌ها را تحت تاثير قرار داده و موجب تغيير سبك زندگي‌ها شده است. تعليم و تربيت در معناي اخص خود بي تاثير از اين تغييرات نيست. هم رشد و گسترش اين حوزه از دانش بشري مديون نظام آموزشي است و هم نظام آموزشي از اين تكنولوژي بهره مي‌گيرد. امروزه شكل سنتي كلاس‌هاي درس رو به افول است. روز به روز بر تعداد مدارس هوشمند افزوده مي‌شود. مدارس هوشمند مدارسي هستند كه با داشتن امكانات ارتباطي كافي و با اتصال به شبكه‌هاي ملي و جهاني، دسترسي معلم و دانش آموز به منابع عظيم علمي و محتواي آموزشي را فراهم مي‌كنند. آموزش در اين گونه مدارس به كمك رايانه از طريق شبكه‌هايي مانند اينترنت، اينترانت و اكسترانت و به صورت چند رسانه‌اي ارائه مي‌شود. به عبارت ديگر محتواي برنامه‌هاي درسي با استفاده از صدا، تصوير، متن، فيلم و... ارائه مي‌شود. بهره‌گيري از تعامل و ارتباطات دوسويه و چند سويه بين معلم و شاگرد و نيز بين شاگردان، كيفيت فرايند ياد دهي و يادگيري را به بالاترين سطح خود مي‌رساند.

مي‌دانيم كه يكي از اهداف عالي نظام تعليم و تربيت، افزايش كيفيت يادگيري دانش‌آموزان و رشد علمي و فرهنگي آنان است.

بنابراين جهت‌گيري برنامه‌هاي كوتاه مدت و دراز مدت وزارتخانه آموزش و پرورش مي‌تواند در اين مقوله قابل بحث باشد. آموزش و پرورش به دنبال سياست‌هاي ابلاغي بالادستي خود از جمله برنامه درسي ملي يا برنامه تحول بنيادين در نظام آموزشي، با رشد و گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات در مدارس در جهت اين هدف اصلي گام برمي دارد. دولت نيز در مصوبه‌اي وظايف و فهرست خدمات الكترونيكي نهاد‌هاي مختلف از جمله آموزش و پرورش را مشخص كرده است. در اين مصوبه، حركت در جهت آموزش مجازي و گسترش توليد و كاربرد نرم افزار‌هاي چند‌رسانه‌اي، به عنوان دو حوزه كاري وسيع است كه آموزش و پرورش بايد در اين جهت حركت كند.

اما اين حركت از يك طرف نيازمند تلاش و همت والاي مسئولان و كارگزاران نظام آموزشي است و از طرف ديگر معلمان و دانش آموزان هستند كه در عملياتي‌ترين حوزه نظام تعليم و تربيت مي‌توانند با حركتي جهادي، پايه‌هاي تحول كيفي در نظام آموزشي و به تبع آن نظام فرهنگي- اجتماعي را پي‌ريزي كنند. البته به نظر مي‌رسد در اين فرايند، نقش معلم و دانش آموز پر رنگتر باشد. آنان به عنوان نيروهاي متفكر و كار آمد نظام آموزشي كه در خط مقدم تعليم و تربيت قرار دارند، با برنامه‌ريزي‌هاي مدبرانه مي‌توانند دانش آموزان را به تعامل بيشتر با محتواي برنامه‌هاي درسي هدايت كنند.

البته همان‌طور كه گفته شد، در صورت استفاده درست از فناوري‌هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي، تعامل آموزشي و تربيتي معلم و شاگرد با محتواي درسي به سطوح بالاتري مي‌رسد.

حاصل اين تعامل، توليد محتواي الكترونيكي است كه مي‌تواند ضمن تسهيل ارتباط دانش آموز با كتاب و ايجاد يادگيري پايدار، امكان اشتراك تجارب آموزشي و پرورشي را فراهم سازد. محتواي توليد شده توسط ديگر دانش آموزان يا معلم مورد استفاده و نقد و اصلاح قرار مي‌گيرد و گام به گام بر كيفيت آن افزوده مي‌شود و يادگيري تبديل به فرايندي مداوم، آرام و تدريجي و فزاينده مي‌شود. فقط در اين حالت است كه دانش‌آموز و معلم از فرايند يادگيري احساس لذت خواهند كرد. شوق آموختن در برق چشمان شاگردان، چشم معلم را روشن خواهد كرد و او را به سمت همتي والاتر و تلاشي مقدس در جهت اعتلاي كيفي فرايند تعليم و تربيت سوق خواهد داد.

ضرورت يادگيري الكترونيكي و استفاده از فناوري‌هاي نوين در نظام آموزشي بيش از پيش احساس مي‌شود. اما مفهوم يادگيري و آموزش الكترونيك چيست و با شنيدن اين كلمه چه مفهومي در ذهن شنونده تداعي مي‌شود؟

‏ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت محققان و نويسندگان، آموزش و يادگيري الكترونيكي را در ترجمه، معادل اصطلاح لاتين ‏learning ‏ _ E به كار برده‌اند. حرف ‏e‏ نماينده كلمه ‏Electronic‏ است. اما به تعابير ديگري از ‏e‏ نيز مي‌توان اشاره كرد. از جمله مي‌توان به كلمه ‏Experience‏ اشاره كرد كه به معناي تجربه است.

زيرا يادگيري هيچ گاه از تجربه جدا نبوده و طبق نظر بسياري از روانشناسان رفتارگرا، ايجاد يادگيري مشروط به وجود تجربه است.

با برداشتي ديگر، مي‌توان به كلمه ‏Engagement‏ به معناي سرگرمي اشاره كرد. اگر فرايند يادگيري با سرگرمي و لذت و جذابيت همراه باشد، هرگز دانش‌آموز را دفع نمي‌كند و حاصل اين جاذبه، كاهش افت تحصيلي است. همچنين از ميزان به هدر رفتن سرمايه‌هاي انساني و مادي كاسته مي‌شود. يادگيري الكترونيكي و همچنين محتواي الكترونيكي همانند ساير كاركرد‌هاي كامپيوتر، همواره براي نوجوانان و جوانان دانش آموز، داراي جاذبه بسياري بوده است. اين امر فرصت مغتنمي براي معلم فراهم مي‌كند كه از آن در جهت صحيح خود، يعني تعليم و تربيت بهره گيرد كه به تبع آن فرهنگ استفاده صحيح از اين ابزار كسترش مي‌يابد و از آسيب‌هاي اجتماعي مختلفي كه حاصل از كاربرد نادرست اين تكنولوژي است، كاسته مي‌شود.

‏Ease of use‏ به معني سهولت در استفاده، از ويژگي‌هاي ديگر آموزش‌هاي الكترونيكي است. امروزه فناوري‌هاي مختلفي از قبيل دريافت كننده‌هاي ديجيتال، كامپوتر و لپ تاپ، موبايل، سي‌دي و دي‌وي دي و سايت‌ها و وبلاگ‌ها به وفور در اختيار جوانان و نوجوانان قرار دارد. آن‌ها به راحتي محتواي مورد نظر خود را از طريق اين ابزار‌ها دريافت مي‌كنند. پس خوب است از اين فرصت موجود در جهت تعليم و تربيت نيز بهره گرفت و با توليد وسيع محتواي جذاب و مناسب، فرايند يادگيري و ياد دهي را از انحصار كلاس درس خارج كرد و آن را به خانه، اتوبوس، قطار و... هم برد.‏

‏ مزاياي استفاده از فناوري‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي در آموزش و پرورش به موارد بالا محدود نمي‌شود كه به چند مورد ديگر مي‌توان اشاره كرد:

ـ كاهش استرس‌ها و فشار‌هاي رواني در دانش‌آموزان از طريق گسترش يادگيري‌هاي تعاملي و فردي و مجازي

- تحقق عدالت آموزشي از طريق گسترش دسترسي به دامنه وسيعي از محتواي الكترونيكي در دسترس مناسب

- افــزايش مشاركت معلمان و دانش آموزان در فرايند تعليم و تربيت و توليد محتواي بومي ومحلي

- افزايش امكان نظارت و كنترل دقيق ياد گيري دانش آموزان و ارزشيابي از آموخته‌هاي آنان از طريق آموزش و ارزشيابي مجازي و....

بايد گفت كه تحقق اين اهداف با موانع و محدوديت‌هايي نيز همراه است كه به نمونه‌هايي از اين مسائل اشاره مي‌شود:

الف) كاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات و آموزش‌هاي الكترونيكي، مستلزم زير ساخت‌هايي است كه بتواند امكان ارتباط را از طريق خطوط تلفن، امواج ماهواره‌اي، فيبر نوري و... بين مدارس در شهرها و روستا‌ها فراهم و تسهيل كند. اين مقوله نيازمند همكاري و مساعدت مجموعه‌هايي نظير وزارت فناوري ارتباطات، سازمان صدا و سيما و وزارت آموزش و پرورش است. عزم جدي و تلاش جهادي در جهت گسترش بستر‌هاي ارتباطي علاوه بر نظام آموزشي، بستر‌هاي لازم براي رشد و تحول ساير كاركرد‌هاي جامعه از جمله فرهنگ، اقتصاد، توليد و تجارت را هم فراهم خواهد كرد.

ب) از ديگر موانع و محدوديت‌هاي موجود در راه توسعه آموزش‌هاي الكترونيكي، وجود نظام آموزشي متمركز و يكسويه در برنامه‌ريزي‌هاي آموزشي و درسي است. اهداف آموزشي، رسانه‌ها و كتاب درسي، محيط فيزيكي، آموزش و به كارگيري معلمان و... اجزاي نظام برنامه‌ريزي در حوزه تعليم و تربيت هستند كه مديريت آن‌ها بر عهده بالاترين مقامات در سلسله مراتب اداري است. به عبارت ديگر در سطوح فني و اجرايي سازمان‌هاي آموزشي يعني مدارس، امكان مشاركت و تصميم گيري و به تبع آن خلاقيت بسيار كاهش مي‌يابد. حتي بهترين نظرها و پيشنهادهاي خلاقانه و كاربردي در سلسله مراتب اداري به نتيجه سريع و مناسب منتهي نمي‌شود. وجود امكان توليد محتواي آموزشي بومي و منطقه‌اي متناسب با فرهنگ و زبان، از ضرورت‌هاي تحول بنيادين در نظام آموزشي است.

اين معضل با تفويض اختيار به مدارس و مناطق در برخي از حوزه‌هاي برنامه درسي و با سعه‌صدر مسئولان و بالا‌بردن ظرفيت و قدرت ريسك در مديران ارشد كشور قابل رفع است و جز با حركتي جهادي و كارشناسانه ممكن نمي‌شود.

ج) نبود شبكه‌اي واحد در سطح كشور كه به صورت اختصاصي از فرايند آموزش‌هاي الكترونيكي و مجازي حمايت كند، از ديگر محدوديت‌ها و مسائل پيش رو است. تحقق اهداف نظام آموزشي در گسترش آموزش‌هاي الكترونيكي و مجازي نيازمند وجود چنين امكاني در سطح كشور است. شبكه‌اي كه با اتصال مدارس به آن از دورترين نقاط كشور، امكان دسترسي به منابع عظيمي از محتواي آموزشي از قبيل عكس، فيلم، آزمايش‌ها، كشفيات،تحقيقات و تجارب آموزشي فراهم شود و از سرگرداني در اينترنت، اتلاف وقت و دسترسي به منابع نامناسب و ديگر آسيب‌ها جلوگيري شود. البته در اين زمينه سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي،گسترش شبكه‌اي با عنوان شبكه ملي مدارس ايران ( رشد ) را در دست اقدام دارد كه اميد است با تلاش همه دست‌اندركاران اين مجموعه، هرچه زودتر شاهد گسترش شبكه رشد و دسترسي آسان به منابع عظيم آن در سطح مدارس سراسر كشور باشيم.



منابع:

1-فناوري اطلاعات و ارتباطات، مصطفي كاظمي، انتشارات آستان قدس: مشهد 1387

2-ويــژه‌نــامه معرفي خدمات الكترونيكي دستگاه‌ها و سازمان‌ها، مركز توسعه فناوري اطلاعات و رسانه‌هاي ديجيتال وزارت فرهنگ، چــهارمين نمايــشگاه بين‌المللي رسانه‌هاي ديجيتال

3-آموزش مجازي جمعي از نويسندگان، انتشارات سروش: تهران 1384