سلام
اول شب یلداتون گرم و خوش و مبارک
دوم اینکه مثل همیشه وای خسته ام
یعنی مشکلات تمومی نداره،و دوباره رسیدیم به هفته مرگبار کانون
تازه اینهفته 4 شنبه میان ترم زبان هم دارم،بزارید خاطره براتون بگم باحال
پریروز سر کلاس قرار بود من درباره شخصیت یه آدم معروف صحبت کنم،خب نرسیدم آماده کنم
تو تاکسی میخواستم یه چیی سرهم کنم که راننده گیر داده با من داشت صحبت میکرد
هیچی دیگه رفتیم سرکلاس
فکر کن سر کلاسی که 7 تا دختر هست و من تک پسر و همه اونا کاراشون رو تنظیم کرده باشند و نوشته باشند تازه
من بیام و فلبداهه حرف بزنم،تازه کی ؟؟
من
شب قبلشم نخوابیده بودم
رفتم وایسادم که یعنی شروع کنم
خدا پدر مادر استیو رو بیامرزه که شخصیت سر راستی داره
ولی رسید به سوال کردن و من هم که کلا همه رو از خودم گفته بودم یادم نمیومد
دیگه استرس گرفتم،یادم رفته دوست داشتن به انگلیسی چی میشه
کلی آبروم رفت
خدا بهم رحم کنه این هفته رو
علاقه مندی ها (Bookmarks)