آلومینیوم مذاب در خوابگه مورچگان! + فیلم
آن گونه که در رسالههای فرزانگان به شرح آمده، اخلاق در ذات هنر است؛ اما هنری که به اخلاق پشت کرده باشد، به مرور جایگاه خویش را یافته و اینک بخشی از پازل هنرهای معاصر را تشکیل میدهد که به زعم برخی منتقدان با روح تعالیگر مفاهیم متجلی در روح یک هنرمندِ واقعی در تضاد است. یکی از این تجلیهای متضاد با روح هنر و هنرمند، اینک نمود یافته و درباره آینده آفرینشهای هنری نگرانیهای جدی ایجاد کرده است.
به گزارش «تابناک»، اخلاق در هنر و به ویژه هنر کلاسیک، اثری لاینفک دارد و هرچه از این چهارچوب فاصله گرفته میشود، رویکرد اخلاقی، رنگ دیگری به خود میگیرد و مفاهیم متفاوتی خلق میشود. این مفاهیم نوبنیاد برای بسیاری از نقادانِ قائل به چهارچوبهای اخلاقی تا آنجا پذیرفته است که مرزهای مرسوم اخلاقی از هم گسسته نشود و اخلاق به عنوان یکی از ستونهای هنری شناخته شده و سعی در بنا نهادن ساختمانی بدون این ستون باربر مقاوم نشود.
با وجود این، در قرنهای اخیر به مرور اخلاق به ویژه در هنر غربی رنگ باخت و غیراخلاقیات با هدف افزایش جذابیت و یا ایجاد تفاوت در آثار هنری، بیش از پیش مورد توجه واقع شد. این امر اندیشهورزان را با نگرانی همراه ساخت و بسیاری از فرزانگان، گفتارهای با عمل صادقانه را از این باب عرضه کردند تا در این باره روشنایی در برابر راه درست مشخص باشد و حداقل الزامات اخلاقی در عرصه هنر رعایت شود و هنر به ابزاری دهشتناک و ترسآور مبدل نشود.
یکی از الزامات اخلاقی در عرصه هنر، تعرض نکردن به جان موجودات زنده به قصد خلق یک اثر هنری است. در این باب مشخصاً اینکه کشتن انسان یا جانوری از این منظر که اثری هنری خلق شود، به باور هنرمندان پخته و دارای جهانبینی عمیق، با روح هنر کاملاً در تقابل است و آنچه با این رویکرد خلق شود، ولو آنکه دارای جذابیتهای بصری نیز باشد، از تعاریف معمول برای هنر مبراست. از این حیث باید مدنظر داشت که نمیتوان هنر را در هر قالبی گنجاند و هر اثری که با هر شیوهای و با هر متریالی تولید شده باشد، یک اثر هنری و به ویژه اثری هنری فاخر نیست.
پیش از این، برخی نقاشیهایی که با خون انسان و نظایر آن خلق میشد، مورد نقد جدی قرار گرفته بود، ولی هیچگاه پیش نیامده بود که موجودات زنده، با مواد مذاب به قصد تولید یک اثر هنری سوزانده شوند و چنین اتفاقی بعید به نظر میرسید؛ اما به تازگی یک شخص ناشناس که تنها ملیت آمریکاییاش مشخص است، اقدام به عرضه و فروش آثار هنری کرده که تنها با مرگ گروهی از مورچه گان قابل پدیدآوری است.
بر پایه طرحی که این شخص ریخته، آلومینیوم مذاب که نقطه ذوبش ۶۶۰ درجه سانتیگراد است، از ورودی لانه مورچهها روان میشود و این پروسه تا زمانی که مواد مذاب به انتهای لانه مورچهها تا عمق ۴۵ سانتیمتری زمین برسد و طبیعتاً تمام ساکنان لانه را بسوزاند، استمرار دارد.
سپس این بخش از زمین کامل کنده میشود و گلهای اطراف با پمپاژ آب شسته میشود و نهایت تنها کانالها و لانههای مورچگان میماند که آلومینیوم شکل آنها را به خود گرفته است. با این اوصاف، کلونی از مورچهها نابود میشود تا یک لانه مورچه به شکل مینیاتوری شکل بگیرد و این قطعه به عنوان یک مجسمه دکوری استفاده شود! البته سازنده این قطعات اعلام کرده که این ساختههای «هنری» جنبه آموزشی و آزمایشگاهی نیز دارد اما آنچه مشخص است، کارکرد این لانهها تزئینی است و با همین رویکرد نیز عرضه شده است.
این آثار هنری البته با تأثر و واکنشهای کاربرانی همراه شده که این محصولات را دیدهاند و در صورت فراگیری، احتمالاً فعالان هنری نیز در این باره واکنش نشان خواهند داد. هرچند این اتفاق نگران کننده، محل نقدهای اخلاقی فراوانی است، آنچه بیش از این، محل نگرانی است، تسری چنین عملکردهایی به دیگر مدعیان خلق آثار هنری است که درصدد برآیند با چنین حرکاتی، آثار متفاوت را شکل داده و تجارت داشته باشند. این امر به شدت محل نگرانی است، چرا که مشخص نیست، در آینده کدام حیوان و یا لانهاش سرنوشت مشابهی داشته باشد. ای کاش اندکی در عرصه هنر مسئولانه عمل کرد و درک عمیقتر از مفهوم اخلاق در عرصه هنر داشت.
متأسفانه در کشورمان نیز پرفورمنسهایی که خونریزی در آنها نقش پررنگی دارد، در حال باب شدن است که این نوع رفتارها نیز نسبت مشخصی با هنر ندارد و شاید دامنه آنها روزی به نقطهای برسد که آنچه بر سر این مورچه آورده شده نیز به چشم نیاید و از این منظر، لزوم حفظ نگاه انسانی در قبال خلق یک اثر یا نمایش، پیشنیاز حرکت به سمت خلق آثار هنری باشد. اندکی تأمل باعث خواهد شد، هنر به ناکجاآبادی نگراید که بازگشایی از آن در تصور نمیگنجند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)