شکل شماره ی1 جایگاه طراحی آموزشی در علوم تربیتی
شکل بالا از نظر در بر گرفتن تمامی شعبات موجود علوم تربیتی کافی نیست؛ولی در اینجا منظورتنها نشان دادن جایگاه طراحی آموزشی در کنار سایر شعبات مهم مطروحه در علوم تربیتی از جمله برنامه درسی می باشد.همانطور که در شکل فوق مشاهده می شود برنامه درسی از آموزش تفکیک شده است؛زیرا برنامه درسی عمدتاً به بحث از آنچه که باید آموزش داده شود می پردازد،در حالی که آموزش به چگونگی ارائه وروشهای مورد استفاده در ارائه مواد آموزشی اختصاص دارد.ولی طراحی آموزشی به عنوان تجویز یاپیش بینی روشهای مطلوب آموزشی برای نیل به تغییرات مورد نظر در دانشها ،مهارتها و عواطف شاگردان مطرح می باشد.اکنون با توجه به تعاریف آموزش وطراحی آموزشی که ذکر شد،می توان نتیجه گرفت بین دو خانه ی آموزش وبرنامه درسی در شکل شماره ی یک،تداخل واشتراک در بعضی از جوانب وفعالیتها وجود دارد؛به عبارت دیگر برنامه درسی یا به طور ویژه برنامه ریزی درسی تا آنجا که به تصمیم گیری در مورد مسایل ارزشی در سطح کلان ،تعیین منابع لازم برای انتخاب محتوای آموزش ،وچگونگی سازماندهی این محتوا برای نیل به اهداف آموزشی مربوط می شود،به عنوان بحثی مستقل در علوم تربیتی مطرح می باشدوطرحی آموزشی نیز به خاطر کار کردهایی که دارد در علوم تربیتی به صورت جداگانه در نظر گرفته می شود.
با توجه به جایگاه خطیر طراحی آموزشی وبرنامه ریزی درسی در رشته ی علوم تربیتی درادامه به بررسی ارتباط بین دو الگوی برنامه ریزی درسی وطراحی آموزشی پرداخته ودر قالب این دو الگوارتباط میان طراحی آموزشی وبرنامه ریزی درسی مورد بررسی قرار میگیرد.
ارتباط بین طراحی آموزشی و برنامه ریزی درسی
در ابتدا الگوی طراحی آموزشی به صورت ساختاری مورد بررسی قرار می گیرد.الگوی طراحی آموزشی شامل هشت مرحله می باشد.(گانیه وبریگز،1992)این مراحل رابه شرح زیر معرفی میکنند:
مرحله ی اول:تعریف هدفهای آموزشی
مرحله ی دوم:اجرای تحلیل آموزشی
مرحله ی سوم:مشخص کردن رفتارهای ورودی،خصوصیات فراگیر
مرحله ی چهارم:تو سعه ی اهداف عملکردی
مرحله ی پنجم: انتخاب یک روش آموزشیمرحله ی ششم:گرددآوری مطالب آموزشی
مرحله ی هفتم:طراحی واجرای ارزیابی تکوینی
مرحله ی هشتم:طراحی واجرای ارزیابی پایانی
در بررسی مراحل برنامه ریزی در سی به الگوهای زیادی می توان اشاره کرد.الگوی مورد بحث در اینجا الگوی "سیلور والکساندر" می باشد.(الگوی سیلور والکساندر به نقل از حسن ملکی،1382)در شکل شماره ی دو نشان داده شده است.
تعیین هدفهای کلی وجزیی انتخاب وتهیه طرح وبرنامه درسی تهیه طرحهای اجرای برنامه درسی
انتخاب روشهای ارزشیابی
شکل شماره 2الگوی سیلور والکساندر
Resource: adapted from. Galen an William Alexander،planning curriculum for schools (New York: hoit rinehart1974
در مقایسه ی این دو الگو می توان گفت که اگر چه این این دو الگو دارای اختلافهایی در مراحل وفعالیتهای اجرایی دارند اما این اختلافات نبایستی مانع این شود که مشابهتهای زیاد آنها نادیده گرفته شود.
از آنجا که در بیشتر تعاریف جدید از برنامه ریزی درسی فهرستی از فعالیتهای مربوط به تصمیم گیری در مورد انتخاب محتوا،به منزله ی فعالیتهای مطرح در برنامه ریزی درسی آمده است.به صورت آشکاری همین فعالیتها در تعریف آموزش و طراحی آموزشی نیز قید شده اند.بنابراین می توان نتیجه گرفت که بین دو حیطه ی طراحی آموزشی وبرنامه ریزی درسی از نظر همسانی فعالیتهای اجرایی اشتراک وتداخل وجود دارد.طراحی آموزشی به شناسایی،رشد وتوسعه واعمال روشهای خاص آموزشی برای دستیابی به اهداف مشخص آموزشی(دانش ها ،مهارتها و عواطف)برای یک محتوای خاص وشاگردان خاص می پردازدونیز قلمرو این گونه طراحی بیشتر شامل طراحی واحد درسی در سطح خرد وطراحی نظام آموزشی در سطح کلان و نیزتصمیم گیری در مورد چگونگی آموزش می باشد،امابرنامه ریزی درسی به تصمیم گیری در مورد این که چه نوع محتوای آموزشی یا درسی ای باید آموزش داده شود می پردازد.بنابراین می توان گفت که طراحی آموزشی بسیار کلان تر ازبرنامه ریزی درسی می باشد ودر واقع برنامه ریزی درسی وطراحی آموزشی در طول هم هستند نه در عرض هم.
راهکارهایی جهت کاربرد صحیح این دو اصطلاح طراحی آموزشی وبرنامه ریزی درسی
برای به کار بستن این دواصطلاح راهکار هایی پیشنهاد شده است.این راهکارها در دو حوزه ی نظری و عملی قابل تقسیم می باشند:
الف)حوزه ی نظری:در حوزه ی نظری آنچه قابل دسترس است،ادبیات نظری مربوط به این دو اصطلاح است که شامل مجموعه نظریه ها،تعاریف،مفاهیم،اصول والگوهای مرتبط با طراحی آموزشی وبرنامه ریزی درسی می باشدکه خوانندگان متون علوم تربیتی می توانند برای درک وفهم این دو اصطلاح به ادبیات نظری مربوط به آنها مراجعه کنند.
ب)حوزه ی عملی:اما در حوزه ی عملی وبه ویژه برای طراحان آموزشی ومتخصصین برنامه ریزی درسی استفاده از نمونه طراحی های انجام گرفته در حوزه ی طراحی آموزشی و برنامه ریزی درسی ونیز به کار بستن الگو های مربوط به این دو اصطلاح در عرصه ی عمل ،می تواند کار ساز و اثر بخش باشد.
نتیجه گیری
ادبیات اصطلاحات علوم تربیتی آنچنان به هم نزدیک می باشندکه جدا کردن آنها ،ونیز مشخص کردن حدود وقلمروشان کار ساده ای نیست.بنابراین خوانندگان این گونه متون بایستی با ساز وکارهای یادگیری این گونه اصطلاحات آشنایی کامل داشته باشند.در این مقاله ضمن پرداختن به تعاریف ،الگوها وجایگاه اصطلاحات سعی گردبدکه مسایل ومشکلات فرا روی یادگیری این اصطلاحات مورد برسی قرار بگیرد .آنچه مهم است این است که ترجمه ی دقیق این گونه اصطلاحات ونیز به کاربستن الگوها وتکنیکهای مرتبط با آنها درعمل میتواند دست اندر کاران ومسئولان مربوطه را در به کار گیری هر چه بهتر ایناصطلاحات یاری رسانی کند.
منابع ومآخذ:
الف)فهرست منابع فارسی
1-تقی پور ظهیر،علی(1382).مقدمه ای بر برنامه ریزی آموزشی ودر سی(چاپ نوزدهم).تهران:سمت.
2-لشین،سنیتیا بی،جویس،پولاک ورایگلوث.ام.چارلز.راهبردها وفنون طراحی آموزشی.ترجمه:هاشم فر دانش(1374).تهران:سمت.
3-ملکی،حسن(1380).مبانی برنامه ریزی آموزش متوسطه(چاپ دوم).تهران:سمت.
4-ملکی،حسن(1382).برنامه ریزی درسی(راهنمای عمل)(چاپ پنجم).تهران:سمت.
علاقه مندی ها (Bookmarks)