به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، از کودکی در تب و تاب درس دین و علم بودن تا تلمذ در محضر اساتیدی چون آیتالله بروجردی، مرحوم امام و علامه طباطبایی روحیه بزرگی را میطلبد.همکلاس رهبر معظم انقلاب اسلامی، خاطرات بسیاری از ایشان و امام راحل دارد، وی میگوید که در منزل امام راحل با مقام معظم رهبری بوده که ایشان بهشان گفته «من اشبحک منی؟» همینطور در ابتدای انقلاب با هم کار رسانهای هم میکردیم.آیتالله سید جمالالدین دینپرور از تأسیس بنیاد نهجالبلاغه میگوید و اینکه برای راه اندازی دکتری نهجالبلاغه و پذیرش دانشجوی نهجالبلاغه در دیگر دانشگاهها بسیار تلاش کرده است.مدیر بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه از اهمیت ابزار هنر میگوید و اینکه هنر باید در خدمت انسان باشد و بنابراین در موسیقی و دیگر هنرها باید رعایت ارزشها را بکنیم. وی سریال حضرت یوسف (ع) و مختار را میپسند و خیلی اهل سینما رفتن نیست.آیتالله دین پروری نزدیک به یک سال نیز در هند زندگی کرده است و به فعالیت تبلیغی اسلامی در آنجا پرداخته اما بعد از مدتی بدانجا ممنوع الوورد شده است، وی غذای هندی نمیخورده و در همان هند نیز با خانوادهاش به طبخ غذای ایرانی پرداخته است.وی که پیشتر به عنوان مسئول آموزش عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران نیز فعال بوده به ورزش هم خیلی اهمیت میدهد البته از نوع پیاده روی و کوه نوردی. آیتالله دینپرور آبان سال گذشته و در هشتمین نشست از سلسله نشستهای مفاخر شمیران تجلیل شد. بخش دوم گپوگفت با آیتالله دین پرور را در ادامه میخوانیم:
*استاد بفرمایید در حوزه دانشگاهی هم فعالیتی داشتید؟-همانطور که پبشتر گفتم خود من تحصیلاتم حوزوی بوده منتها در دانشگاه نهجالبلاغه و علوم اسلامی تدریس کردم. ماجرای تألیف الغدیر علامه امینی و تأسیس بنیاد نهجالبلاغه
*از خود بنیاد نهجالبلاغه بگویید. کی کارتان را شروع کردید و چطور؟-این هم داستان جالبی دارد که ما تقریباً همان اوایل طلبگی دو جلسه با علامه امینی ملاقات داشتیم ایشان منزل ما آمدند، دو ـ سه نفر بودیم چند ساعت درباره الغدیر صحبت کردند و اینکه چرا ایشان به فکر تألیف الغدیر افتادند، وی گفت که ما سالها در نجف درس میخواندیم و درس میدادیم یک روز حرم حضرت امیر رفتند و به ایشان گفتند که ما سالها خدمت شما هستیم و درس میخوانیم و درس میدهیم، خودتان یک کاری دست ما دهید، این عین عبارت علامه است گفتند از حرم که بیرون آمدند فکر تألیف الغدیر در ذهنشان افتاد که دنبالش رفتند .همانجا من هم گفتم که چه خوب است حضرت امیر (ع) هم یک کاری دست ما دهند که ضروری و زیاد باشد منتها کاری که اولویت دارد را ما نیت کردیم و شاید از این قضیه ده ـ پانزده سال گذشت که ما تهران آمدیم و خانواده قم نمیتوانستند بمانند من در اتاق تنها نشسته بودم و دفترچهای دستم بود و نوشتم «بنیاد نهجالبلاغه» بدون هیچ فکر و مشورتی این را که نوشتم و رفتم دنبال کار و شهید مطهری و شهید بهشتی هم همکاری کردند و امام خمینی (ره) در کنگره نهجالبلاغه برای ما پیام دادند.*این برای چه سالی میشود؟-تقریباً از سال 50 شروع کردیم. دستاوردهای بنیاد نهجالبلاغه
*از آن سال مهمترین کاری که این بنیاد انجام داده چه بوده است؟-ما تا به حال 140 کتاب، نشریه، جزوه و تحقیق منتشر کردیم، 16 کنگره بینالمللی و داخلی درباره نهجالبلاغه برگزار و این دو ـ سه سال اخیر هم ما دو کار انجام دادیم در دانشگاه یکی رشته نهجالبلاغه را در مقطع فوق لیسانس به تصویب وزارت علوم رساندیم که الان همه دانشگاهها میتوانند این رشته را بگذارند دانشگاه پیام نور، حدیث و دانشگاه یزد و اصفهان دانشجوی نهجالبلاغه میگیرد و بعد هم از پارسال ما خودمان دانشجوی دکتری به عنوان پژوهشگر نهجالبلاغه میگیریم.بنابراین واقعاً با کمک حضرت امیر (ع) ما این کار را به نتیجه رساندیم با اینکه در تصویب دانشگاهی خیلی موانع زیاد بود ما پیگیری کردیم و قطعاً یک عده دانشگاهها با ما همکاری کردند و این خیلی خوب بود و بهرحال این داستانی دارد که ما دانشگاه رفتیم و اینکار را رها نکردیم. مدرک گرایی نباید باعث زیرپا گذاشتن ارزشها شود
ما از سال 70 از سوی مقام معظم رهبری هند رفتیم و ده ماهی آنجا مستقر بودیم و بعد هم یکی از علمای شیعی هند نزد ما آمد و گفت که من دکترای نهجالبلاغه از انگلستان بودم ما تعجب کردیم که چطور اینکار را کرده و درخواست کردیم که پایان نامهاش را بگیریم. متوجه شدیم که از آوردن پایان نامه طفره میرود از او پرسیدیم که چرا متن پایان نامهاش را نمیآورد؟ او گفت که به درد شما نمیخورد، چرا که در آن دانشگاه انگلستان که میخواسته مدرک دکتری بگیرد استاد دانشگاه به او گفته که اگر میخواهی من دکتریات را تصویب کنم باید این پایان نامه طوری باشد که درباره نهجالبلاغه و حضرت امیر (ع) تشکیک کنی یعنی یک عالم شیعی ضد نهجالبلاغه پایان نامه نوشته ببینید این کشورهای غربی ضدیت و کینهشان با اسلام و ائمه تا این حد است دانشگاه نباید غرض ورزی داشته باشد و به تحریف مباحث بپردازد او هم طوری نهجالبلاغه را نوشته بود که سرشار از دروغ بود.پس مدرک گرایی که میگویند به این علت بد است، این خطر بزرگی است ما نمیگوییم مدرک نگیرند چرا بگیرند ولی مدرک گرا نباشند که حقیقت را فدای مدرک کنند بنابراین من گفتم که انگلستان هم این غرض ورزی را دارد کشوری که اساس کارش بر استعمار و حقه بازی و دروغ است حتی دانشگاهش هم اینطور است که وقتی بخواهد مدرک دکتری نهجالبلاغه بدهد اینطور هم کار میخواهد، این کار باید در ایران صورت گیرد، بنابراین ما ایران آمدیم شروع به کار کردیم در دوران ریاست جمهوری حجتالاسلام خاتمی وزارت علوم رفتیم که موافقت نشد بعد وزیر علوم، آقای صالحی در آن زمان در دانشگاه نماز جمعه ایشان را دیدم و مبحث را مطرح کردم و ایشان همین فردایش حکم مجوز پژوهشگاه نهجالبلاغه را دادند تا اینکه ما دو سال پیش باز پیگیری کردیم و مجوز دانشجوی دکتری را گرفتیم.*استقبال هم شده؟-بله ما از بین حدود هشتاد نفر، دوازده دانشجوی دکتری اکنون داریم. در هند هم کار نهجالبلاغه کردیم
*پس الان فرمودید در این سی ـ چهل سال اخیر دیگر صرف کار نهجالبلاغه انجام می دهید؟-در این سالها من مسئول در سپاه هم بودم حتی وقتی از سوی مقام معظم رهبری به هند رفتیم به ایشان گفتم که ما بنیاد نهجالبلاغه داریم اگر شما آیتالله خزعلی را به عنوان نماینده میگذارید اینجا من بروم که ایشان هم پذیرفتند ما هم با آقای خزعلی ارتباط داشتیم در خود هند هم کار نهجالبلاغه میکردیم.*چه خوب آنجا چکار میکردید؟-ما مباحث را آنجا به هندی و اردو ترجمه و با پست به مراکز ارسال میکردیم. حدود یک سالی هند بودیم اما الان ممنوع الورود هستیم
*تعداد مسلمانان آنجا چقدر بود؟-اگر پاکستان و بنگلادش از هند جدا نمیشدند هند اسلامی میشد، این هم باز ترفند استعمار انگلستان است که اینها را جدا کرد، آنجا تازه مسلمانان خیلی زیاد هستند.*چه مدت آنجا بودید؟-من با خانواده ده ماهی آنجا بودیم دولت هند برای ویزای ما دردسرهایی ایجاد کرد باز دو - سه ماه رفتیم و الان هم که به هند ممنوعالورود هستیم.*چرا؟-چون ما کارهایی برای شیعیان کردیم که در طول تاریخ بی سابقه بود، پیشتر شیعه هم آنجا سلطنت و حکومت داشته ما مقدمه بانشر آن را دوباره فراهم میکردیم که فوری ارتباط خود را با ما قطع کردند.*مردمشان چطور بودند؟ به فرهنگ ایرانی نزدیک هستند یا خیر؟-زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در یک فخامت و عظمتی آنجا هست، شخصیتهای علمی که میخواستند آنجا پُز فرهنگی بدهند چند کلمه فارسی صحبت میکردند! زبان هندی یاد گرفتم*شما هم زبان آنها را یاد گرفته بودید؟-بله یاد میگرفتیم و صحبت میکردیم، البته این زبان شصت درصد اردو و باقی فارسی و عربی است. غذایمان را خودمان در هند تهیه میکردیم
*غذای هندی هم میخوردید؟-خیر ما به طور کلی زندگیمان را خودمان تأمین میکردیم حتی نان هم خودمان میپختیم.*یعنی غذای ایرانی اصلاً طبخ نمیشد؟-نه دیگر ما نمیخوردیم و خودکفا بودیم چون آنها بیشتر کافر و هندو بودند چیزی از غذایشان نمیخوردیم*این بت پرستی و گاو پرستی و عرفانهایشان هم عجیب است...-خیلی عجیب بود اینها انواع و اقسام داشتند، بهرحال اینها همه چیز میپرستند ما هم اینها را میدیدیم و تلاش داشتیم در راستای اهداف خود گام برداریم.*علاوه بر آنجا جای دیگر هم زندگی کرده بودید؟-نه به عنوان نمایندگی فقط هند بودیم آنجا شیعه هم زیاد داشت منتها دولت هند آمار رسمی نمیدهد نزدیک 16 تا 60 میلیون نفر اکنون هستند.*البته جمعیت هم خیلی زیاد است..-بله*آنجا هم با لباس روحانیت بودید؟-بله*فرمودید بچگی زبان فرانسه یاد گرفتید الان هم یادتان هست یا نه؟-نه دیگر همان الفبا و چند جمله یاد گرفتم اخوی زبان فرانسه را ادامه داد اما ما دیگر زبان عربی و انگلیسی یاد گرفتیم. کار متفرقه اصلاً قبول نمیکنم!
*الان چه کار میکنید علاوه بر کار بنیاد بفرمایید که یک روز کاملتان را چطور می گذرانید؟-فعلاً که تمام کارها، جلسات و سمینارها درباره نهج البلاغه و حضرت امیر (ع) است کار متفرقه اصلاً قبول نمیکنم چون این کاری است که زمان زیادی از ما میبرد، نوشتهها و تألیفاتم مربوط به نهجالبلاغه است در شمیران و مسجد اعظم هم مشغول هستم.*الان منزل هم همان شمیران است؟-بله مورد انتقاد خانواده قرار دارم
*ساعات مطالعهتان نسبت به زمانی که طلبه بودید و تحصیل میکردید کمتر نشده؟-خانواده که اعتقاد دارند بیشتر شده با اینکه گرفتاری اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هم هست اما در منزل بیشتر مورد انتقاد خانواده هستم.*پس کار را منزل هم میبرید؟-بله بیشتر کارها منزل است اینجا بیشتر کارهای ستادی و ارتباطی و جلسات انجام میشود، بخشی از کار را ولی منزل میبرم.*روزهای تعطیل و تفریح و گردش...-البته خب کمتر موفق میشویم تفریح و گردش برویم به قدری مشکلات زیاد است ولی گاهی هم خانواده با بچهها میروند آنها هم سختشان است که تنها بدون من بروند من هم خیلی وقتم گرفته میشود منزل بستگان گاهی سعی میکنیم، برویم.*فرمودید از فرزندانتان که یک پسرتان قم هستند؟-بله محسن پسرم که معمم است در قم زندگی میکند و یک پسرم هم مشهد است.*پس پسرانتان دور هستند ؟-بله*استاد با اینترنت و رایانه رابطهتان چطور است؟-دوستان بیشتر من خودم کمتر با رایانه ارتباط دارم، بهرحال مستقیم کار نمیکنم بقیه به من گزارش میدهند البته دورههایش را گذراندهام اما باز به کتاب بیشتر علاقه دارم، کارهایم محصول فکر خودم است بنابراین عمده کار من تولید فکری است.شرح نهجالبلاغه را که مینویسم بسیاری کتاب مطالعه میکنم ولی عمده کار باز محصول فکر خودم است که فکر میکنم از کلمات امام چه چیز استفاده میشود گاهی راجع به یک کلمه امام غیر از اینکه به نهج البلاغه مراجعه کلی فکر میکنم خیلی چیزها در اثر این مطالعه در درونم کشف میشود.پیاده روی و کوه نوردی را دوست دارم
*ورزش هم میکنید؟-پیاده روی بله، من از همان نوجوانی و بچگی پیاده روی زیاد میکردم الان هم همینطور تا آنجا که بتوانم با آن که خیابانها شلوغ است ولی تا بتوانم پیاده میروم گاهی کوه هم میروم ما در شمیران در پس قلعه پدرانمان یک ملکی داشتند که البته خراب شده ولی خب من خیلی آنجا میروم هر زمان که فرصت کنم و مشکلی نداشته باشم به آنجا سر میزنم.*پدر و مادر در قید حیات هستند؟-خیر هر دو فوت کردند، حدود بیست سالی میشود. من و مقام معظم رهبری از دوران طلبگی با هم آشنا بودیم
*خدا رحمت کند. الان با مقام معظم رهبری هم ارتباط دارید؟-بله خوشبختانه ایشان به ما لطف دارند چون از دوران طلبگی با هم بودیم. *یعنی هم کلاس بودید؟-بله آقازاده آیتالله حائری یزدی در مدرسه عشقعلی درس میگفتند که ما درس ایشان میرفتیم ساعت ده صبح مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفنسجانی هم میآمدند و ما در این درس شرکت میکردیم یک جلسهای هم ایشان دوشنبهها دارند که نیمه خصوصی است و گه گاهی تشکیل میشود گاهی زنگ میزنند من هم میروم گاهی هم در مجالس علمی و مباحثی که دعوت میکنند حضور مییابم. خاطراتی از مقام معظم رهبری
*خاطره ای هم از ایشان دارید؟-بله یک زمان منزل امام در دوران حیاتشان بودیم ایشان هم آمدند که در آن دوران رییس جمهور بودند و به من گفتند «ما اشبحک منی» یعنی چقدر تو شبیه من هستی؟ خودشان هم اشتباه کرده بودند(با خنده)در دوران انقلاب و تأسیس روزنامه جمهوری اسلامی یک زمان شهید بهشتی با من تماس گرفتند که یک عده دوستان میخواهند روزنامهای تأسیس کنند و میخواهند نزد شما بیایند که با آنها همکاری کنید آنها منزل ما آمدند و یک عده از دوستان حجتالاسلام کاظم بجنوردی و اینها، ما هم صحبت کردیم و مشورت دادیم کار که نهایی شد مقام معظم رهبری منزل ما آمدند به آنها هم گزارش کار دادیم و من چند مقاله داشتم که در روزنامه جمهوری منتشر کردیم.*پس کار رسانهای هم داشتید؟-بله اوایل انقلاب در مجلات و روزنامهها زیاد مطلب ارائه کردم. همیشه به ادبیات علاقه داشتم/ جلال آل احمد و شریعتی میخواندم
*اهل ادبیات و شعر هم هستید؟-اهل خواندن هستم همیشه ادبیات را دوست داشتم اوایل طلبگی اشعار لامارتین که به فارسی ترجمه شده بود حتی داستانهایی که آن زمان بود نظیر شوهر آهو خانوم را خیلی میخواندم برای کار نویسندگی و ادبیات معاصر جلال آل احمد و دکتر شریعتی میخواندم.*الان وضعیت شعر و ادبیات را چطور میبینید؟-خب تا حدودی آشنا هستم مخصوصاً نوشتههایی که درباره نهجالبلاغه و معارف سنگین است که اینها با شعر و ادبیات تلطیف میشود و این مسائل پیچیده دینی و علمی را ادبی میکند.*به موسیقی علاقه دارید؟-متأسفانه خیر.*اصلا! الان بحثهای خیلی جنجالی برای تک خانی زنان مطرح شده...-بله در طول انقلاب اسلامی جسته و گریخته مسائلی بود که سعی میکردند اینها را وارد کنند این خلاف شئونات زن است که او را به عنوان کاری که دیگران لذت ببرند و ابزاری برای خوش گذرانی استفاده کنند، این خلاف شأن زنان است. برخی ابزارهای هنر خلاف شأن زن است
*اگر از بعد هنری به آن نگاه کنیم چطور؟-بله ولی هنر باید در خدمت انسان باشد اینکه مردان بنشینند و خوش گذرانی کنند، هنر نیست، البته اگر زنان در جلساتی برای خودشان با محدودیتهایی حسابشان جداست ولی متأسفانه اینها در جامعه آشوب ایجاد میکند و مراکز فساد میشود یعنی متأسفانه این کسانی که دنبال این کار هستند حسن نیت ندارند آدمهای شروری هستند که میخواهند از هر چیزی به نفع حیوانیت استفاده کنند این خلاف شأن زن است. جای موسیقی عرفانی و هنری در جامعه خالی است
ما در تاریخ زنانی داریم چه در ابعاد علمی یا عرفانی و حتی برخی علما راجع به مسأله موسیقی فیض کاشانی مسائلی دارد که وادی دیگر است اگر اینها بیاید در تالار رودکی سمت دیگری میرود که دیگر نمیتوان کنترلش کرد این است که من معتقدم الان نیاز به یک موسیقی هنری و عرفانی داریم که جای آن خالی است حال نه همه ولی بیشترین کسانی که اهل موسیقی هستند در این حال و هوا عرفانی نیستند باید یک موسیقی به وجود بیاید چون موسیقی یکی از بخشهای علم ریاضی است این خیلی مهم است چون نتها را نگاه میکنیم این میرساند که کجا میتوان در انسان اثر مثبت و منفی گذاشت و در این زمینه خیلی کار کم شده است.در زمان ابوریحان بیرونی که او استاد این حوزه بوده است، حاکم زمانش به او میگوید که برای من بزنید او میگوید من فلسفه میدانم اما اهل موسیقی نیستم با این حال مجبور میشود که بزند، او دو چوب را به هم میبندد و شروع به زدن میکند تمام این درباریان شروع به گریه کردن میکنند این فن موسیقی است بعد دوباره چوبها را طوری میزند که همه میخندند و در نهایت همه را با موسیقیاش خواب میکند و میرود. این از نظر علمی هم ثابت شده که در بدن انسان یک رگهایی است که اگر تحت تأثیر قرار بگیرد باعث سکته و مریضی و گرفتاری و خیلی چیزهای دیگر میشود لذا در یک آمار میدیدم که موسیقی دانهای بزرگ دنیا عمرشان به شصت سال هم نرسیده است.بنابراین اینکه این دستگاه دست چه کسانی بیافتد، در دست افراد مؤمن باشد یا خیر خیلی مهم است. موسیقی چاقوی تیز دوبر است
*الان خب خیلی موسیقیهای غربی در ذهن افراد تأثیر می گذارد...-بله بسیاری از اینها افراد را به فساد و گرفتاری میکشاند و اعصاب جوانان را خراب میکند بنابراین درباره موسیقی باید خیلی با احتیاط باشیم اینطور مثل آب خوردن کار نکنیم ، موسیقی شش دستگاه دارد بیات ترک، اصفهان، شور و ... اینها هر کدام اثر خوب و بد میگذارد باید اینها را شناسایی کنیم.موسیقی مثل یک چاقوی تیز دوبر است اگر همینطوری استفاده کنیم قتل عام میکند هر چه چاقو تیزتر باشد باید علم استفاده از آن را بهتر بدانیم پس موسیقی که چنین آثار عظیم و دوطرفه دارد باید با دقت و با احتیاط در اوج از اخلاق و اعتقاد باشد که این آهنگشان هم مؤثر شود چون آهنگ ساز مثل شاعر میماند و براساس انگیزهاش آهنگ میسازد اگر انگیزه عرفانی الهی داشته باشد یک جوری میشود اگر کسی موسیقی پاپ بزند جای دیگر همه را میبرد بنابراین باید بر این موسیقی خیلی کار شود و نشده است! ![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/09/11/13920911000482_PhotoL.jpg)
کارهای تلویزیونی نیاز به تجدیدنظر دارد
*الان در حوزه فرهنگی فکر میکنید مهمترین دغدغهای که باید وجود داشته باشد -از صدا و سیما تا موسیقی - در چه حوزهای باید است؟-در همه این حوزهها الان نیاز شدید داریم در مسأله فیلم و سینما و تلویزیون کسانی که این وسایل را درست کردند نیت خیر نداشتند برای جنبههای فساد و گناه درست کردند آنها مبدعش بودند حال ما داریم به این سمت و سوی خود را میکشیم که کار دشواری است تلویزیون برنامهاش این است که باید دائم متحول باشد صحنهها لحظه به لحظه عوض شود و جاذب و جالب شود، باید کار در این زمینه صورت گیرد، بنابراین من خیلی به دوستان تلویزیون میگویم که شما دعای کمیل میگذارید فرض کنید یک ساعت این برنامه طول میکشد، خب این خوب است و عدهای علاقهمند هستند اما عصرها کسانی که پای تلویزیون میآیند حوصله ندارند که یک ساعت پای تلوزیون دعای کمیل گوش دهند باید یک دعای کمیلی تلویزیونی درست کنید یعنی دو جمله از این دعا را بگیرید و ببرید در صحنهها و فرازهای مختلف و اینها را بگویید.بنابراین اگر آمار بگیرند آن کسانی که پای تلویزیون یک ساعت مینشینند چند درصد هستند، جامعه نیاز به یک دعای کمیل یک رب تا بیست دقیقهای دارد که از این دعا در آن چهار کلمه باشد و این هنرنمایی و صحنه سازی میخواهد تا مخاطب منتظر این برنامه بماند که متأسفانه نشده اما خود من را که تلویزیون دعوت میکنند میگویند که شما باید مثلاً ده جلسه بیایید همینطور من میگویم که چرا ما باید این کار را بکنیم این جلسات که من میآیم، هزار نوع کار میبرد صحنههای مختلف لازم دارد درصورتی که باید یک جمله گفته و فرازهای مختلف پخش شود وگرنه رادیو برای یک سخنرانی صرف کافی است!الان در سینما هم واقعا این مشکلات است اینها که در تلویزیون میآیند و درباره سینما صحبت میکنند یک چیزهایی میگویند آخر حرفشان هم این است که چرا اجازه نمیدهید در سینما ما آزاد باشیم ؟بهرحال اینکه یک زنی بیاید در سینما مثل غرب با قیافه آزاد خیلی راحت است و مردم هم خوششان میآید اما بخواهیم کاری کنیم که سالم باشد، سخت است محدودیت و ممنوعیت دارد، هر کسی با هر لباسی نمیتواند بیاید ولی از آن طرف هم کار مهمی است مثل برخی فیلمها چون حضرت یوسف (ع) خیلی زحمت کشیده شده حتی برای خود هنرپیشهها خیلی زحمت برده منتها خیلیها میخواهند فوری یک کاری ارائه کنند و پولش را بگیرند خوب این نمیشود. حضرت یوسف و مختار را میپسندم
*شما خودتان هم فیلم میبینید؟-اخبار میبینم و برخی از صحنههای فیلمهایی مثل حضرت یوسف و مختار ولی بقیه فیلمها را نه، سینما هم نمیروم.*با توجه به کارتان در بنیاد میدانم ارادتتان به حضرت علی (ع) زیاد است اما درباره ماه محرم چند نکته را بفرمایید؟-بله بالاخره ما هم مقید هستیم که حتماً یک جا برای سخنرانیها برویم برایمان فرقی نمیکند که کجا باشد هر جا که از ما دعوت کنند و این مسأله برای رشد و حیات جامعه بسیار مهم است درباره عزاداری هم ما در شمیران روزهای عاشورا دسته سر بند میرویم آنجا سینه زنی میشود، دسته جدید درست کردیم و یک پرچم ساده و یک آقایی که دکلمه میخواند و شعارهای مهیجی دارد، اینها را میخواند و بقیه هم تکرار می کردند در دوران طاغوت تحولی را همین هیئت در منطقه ایجاد کرده بود بنابراین ما هم هرجا میرویم سعی میکنیم مردم آن جا را با هدف اصلی از قیام کربلا آشنا کنیم.*استاد چقدر کتابهای قدیمی دارید؟-کتاب که زیاد دارم در همین کتابخانه بنیاد و منزل اینها برای پدربزرگم بوده و بسیار قدیمی است حتی نسخه چاپی ولی مثلاً چاپ فخر رازی است که از روی اینها تجدید چاپ شده است.*خودتان اینها را جمع آوری کردید؟-بله برای پدرمادرم و پدر پدرم است که ما نگه داشتیم کتابهای استاد فلسفی و کتاب فلسفه اسفار و اشارات و تنبیهات این کتابها هم داستانی دارد که سوخته بوده و ما هم دوباره بازسازی کردیم. در سال های 59، 60 منزلمان را منافقین آتش زدند منزل ما عین الدوله بود ما آن شب شمیران منزل کسی بودیم و بعد به ما خبر دادند که منزلمان آتش گرفته از خانه زبانه آتش بیرون میآمد که حتی چارچوبهای آهنی هم آتش گرفته بود بنابراین همه کتاب ها سوخت ولی برخی را توانستیم بازسازی کنیم. *ازاینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگزاریم. انشاءالله که سالم باشید.-من هم از شما ممنون. انتهای پیام/ک
علاقه مندی ها (Bookmarks)