مسکینی دیدم با کفش پاره، شکر می کرد خدا را
گفتم که کفش پاره که شکر کردن ندارد!
گفت : یکی شکر می کرد دیدم که پا ندارد!
خدایا قدرت شکر گزاری از نعمات رو به من عطا کن. آمین
مسکینی دیدم با کفش پاره، شکر می کرد خدا را
گفتم که کفش پاره که شکر کردن ندارد!
گفت : یکی شکر می کرد دیدم که پا ندارد!
خدایا قدرت شکر گزاری از نعمات رو به من عطا کن. آمین
آآآآآآآآآآآآآآآآآی رفیق....
به خاطر رفتار و عملکرد نادرستمون ، زیبایی های طبیعتی که تو بهمون دادی رو نمیدیدم....همه جا دود و آلودگی و زشت...
فردا میتونم قله زیبای دماوند رو راحت بیبنم ....بارون امشبت هم هوا رو شفاف میکنه ...هم شاید دل منو...
رفیق باز هم یک محبت دیگه کردی درحق ما...زیباترینم تورا سپاس
خدایا این عزت مرا بس که بنده تو باشم
واین افتخار مرا بس که تو پروردگار من باشی
توآنچنانی که من میخواهم
پس قرار بده مرا آنچنان که تو میخواهی
..هر کجایی، شعر باران را بخوان/ ساده باش و باز هم کودک بمان..
خدایا؛
بضاعت من به قدری است که نمی دانم
در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم
اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی
پس بهترین ها را برایشان کرم نما...
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)