خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود
سعید جان متوجه نشدی
ببین منظور محصول ورودی نبود. منظور کالای خروجی بود.
یعنی کالاهایی که وارد این شهر میشن در عوضشون هیچ کالا ویا محصولی که توسط ساکنان این شهر تبدیل به یک محصول دیگه شده باشه خارج نمیشه.
به عنوان مثال یه زمانی هست یک تن گوشت رو وارد یک جایی میکنیم میان بسته بندی میکنن ویا تبدیل به یک فراورده(سوسیس -همبرگر و....) میکنن و به عنوان کالا خروجی صادر میکنن و یه وقت هم مثل قضیه این کشتی, همشو میخورن . واضحه که این شهر سود "واقعی" نداره
خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود
سلام...
به اين شكل نيست...!
يعني يك جامعه جديد و كامل با چشم انداز گسترده و كامل شكل نخواهد گرفت...
يك انشعاب جديد و جذاب و عجيب، چشم انداز اين اين اتفاق خواهد بود...
و شاخه هاي ديگري از آن جامعه ي كل، وظايفي نظير توليد را بر عهده خواهند داشت...
در واقع اين قسمتي از چرخ اصلي خواهد بود، جداي تاير و طوقه...
اما وابسته...
و روان...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)