این شومنها ابرقهرمان نیستند، یکی از ۷۶ میلیون شهروند ایرانند
شب گذشته، نخستین گزارش عملکرد حسن روحانی با حضور سه مجری برای مردم ارائه شد؛ گزارشی که مصادف با صد روزگی ریاست دولت یازدهم بود و انتظار میرفت متوجه سلسله تصمیمات سه ماه و ده روز اخیر و آثارش باشد؛ اما بیشتر ناظر بر گذشته و دولت پیشین و آمار و اطلاعات درباره وضعیت دولت سپرده شده به دست روحانی بود و در این میان نقش مجریان همچون گزارشهای احمدینژاد، خنثی و در بهترین برآورد، همگام با رئیس جمهور بود، ولی آیا جز این میتوان از مجریان انتظار داشت؟
به گزارش «تابناک»، دلمان بخواهد یا نخواهد، دولت بزرگترین «پول تو جیبی» نهاد حاکمیتی به نام سازمان صداوسیما را میدهد و بنابراین نمیتوان انتظار داشت این نهاد جلوی دولت در یک دوره طولانی مدت بایستد. به همین دلیل منطق ایجاب میکند، بپذیریم چنین دریاچه کم عمقی نیاز به رودخانه دائمی دارد که حیاتش را حفظ کند و این رودخانه همان بودجه کلان سالیانهای است که دولت تخصیص میدهد و مرگ و زندگی این نهاد به آن بستگی دارد و هر چه رشد کمی تلویزیون افزایش یابد و رشد کیفی در اولویت بعد باشد، حجم مورد نیاز این اعتبارات سالیانه رو به افزایش میگذارد.
با همین منطق میتوان دریافت دولت چه دست محمود احمدینژاد باشد و چه دست حسن روحانی، صداوسیما نمیتواند مشی کلیاش را بر نقد دولت ببندد، هرچند شاید با روی کار آمدن دولتی چون دولت نهم و دهم که نگاهشان نزدیک به مدیران ارشد رسانه ملی بود، نقدها نسبت به این دولت (به ویژه در چند سال نخست) به میزان ممکن تقلیل یابد و صدای تمجید گوش فلک را بدرد اما در هر حال در دولت روحانی نیز کمر به سر بریدن هیأت وزیران (حداقل تاکنون) بسته نشده و مشی صداوسیما تا اینجای کار و به ویژه در برخی مقاطع حساس به سود دولت بوده است.
این رویکرد را چه به حساب وابستگی مالی صداوسیما به دولت گذاشت و چه متأثر از همراهی دولت و رسانه ملی و تعامل سازنده و یا هر تفسیر دیگری دانست، رویدادی اجتناب ناپذیر است. شب گذشته، حسن روحانی در فضایی مشابه رئیس دولت پیشین اما با ادبیاتی در شأن یک رئیس جمهور مقابل مردم ظاهر شد و گزارش عملکردش را با حضور سه مجری داد.
وی شب گذشته درباره چالشهایی سخن گفت که در ۱۰۰ روز نخست حضورش در صدر قوه مجریه به آن پرداخته بود و بخش چشمگیری از فرصتی را که داشت، به تشریح وضعیت دولتی پرداخت که تحویل گرفته بود و آمارهای واقعی را مقابل دیدگان مردم گذاشت.
هرچند این گفتارها یک طرفه بود، در نوع خود شروعی متفاوت برای دکتر روحانی بود و البته این شروع نتوانست انتظارات را برآورده سازد، چرا که رئیس جمهور پیش از انتخاب تأکید کرده بود: «در برنامه مدون من علاوه بر راه حلهای برای رفع این مشکلات؛ راه حلهای کوتاه مدتی یک ماه و 100 روزه برای حل مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی پیش بینی شده است که ما می توانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم».
در این میان از همان دیشب انتقادهایی به کار سه مجری حاضر مقابل رئیس جمهور به ویژه محمدرضا شهیدیفر شد که با توجه به سابقه نداشتن هیچ یک از آنان در اجرا مقابل رئیس جمهور به شدت نقدهای مطروحه برای مرتضی حیدری، مجری تقریباً ثابت سخنرانیهای تلویزیونی احمدینژاد نبود اما در همان فضای نقد سیر میکرد. برخی منتقدان انتظار داشتند مجریان شب گذشته رئیس جمهور دومین مقام کشور را به چالش بکشند و اگر درباره برخی اظهاراتش ان قلتهایی هست، به نقد گفتار رئیس دولت ـ هرچند محدود ـ بپردازند.
واقعیت آن است که هرچند بخش چشمگیری از مردم کشورمان علاقهمندند که چنین فضای نقادی باشد و رئیس جمهور نه در هنگام ترک قدرت که در اوج مقبولیت و اقتدار مورد نقد جدی واقع شود، تا هنگامی که رسانه خصوصی وجود نداشته باشد، اتفاقاتی شبیه به این رخ نمیدهد و مجری جزیی از تشریفاتی خواهد بود که چه مقابل احمدینژاد و چه مقابل روحانی نقش تقریباً مشابه را بازی میکند، هرچند بناب ر استعداد مجری، نوع این نقش آفرینی ۲۰ تا ۳۰ درصد تغییر میکند!
باید بپذیریم شب گذشته ثابت شد مرتضی حیدری حتی اگر همکاری با بدنه دولت پیشین داشت و یا نداشت، نمیتوانست مقابل رئیس دولت پیشین بیش از آنچه در هشت سال اخیر دیدیم ظاهر شود و بسیاری از نقدهایی که به او وارد میشد، شایستهاش نبود و اگر نقدی نیز وارد است، به ساختار کنونی رسانه بازمیگردد.
در واقع اگر هدف ارائه گزارش کاری است که حضور مجری الزامی ندارد و رئیس جمهور یا هر رئیس قوه و مقام دیگری میتواند همچون پیامهای نوروزی سخنرانی کند و اگر هدف گفتوگو و پرسش و پاسخ است که این اتفاق باید در قالب نشستهای خبری با حضور رسانهها از همه طیفهای فکری صورت پذیرد و رئیس جمهور گزارشهایش را مقابل اهالی رسانه بدهد و پاسخهایش پیرامون پرسشهای ایشان باشد که تاکنون در دولت یازدهم نیز شاهد چنین تحولی نبودیم.
با این اوصاف، شاید بهتر باشد توقعمان را از یک شهروند دیار ۷۶ میلیونیمان که از قضا کارمند صداوسیماست و ما میخواهیم ابرقهرمان باشد، به سطح عقلایی سوق دهیم و بپذیریم تا رسیدن به تلویزیون مستقل و مجریانی نظیر دیوید فراست که از او به عنوان مصاحبهگر رعبآور یاد میشد، دورانی بسیار طولانی پیش روست.
برای آن که با یک مصاحبهگر حرفهای و رسانه نسبتاً مستقل آشنا شوید، دعوتتان میکنیم به بخشهای اصلی از گفتوگوی تاریخی و مشهور دیوید فراست با ریچارد نیکسون که در چند جلسه در سال ۱۹۷۷ و پس از رسوایی واترگیت ضبط و پخش شد، بنشینید.
نیکسون در بخشی از مصاحبه گاردش را پایین آورد و به فراست گفت: «میگویم هنگامی که رئیسجمهور این کار را میکند، یعنی این کار غیرقانونی نیست» که این عبارت هزینه بالایی برای نیکسون داشت و بسیاری از رسانههای آمریکایی پس از پخش این گفتوگو، رئیس جمهور آمریکا را بیآبرو خواندند! توضیح اینکه این گفتوگو زیرنویس یا دوبله نیست و نیاز به اندکی تسلط به زبان انگلیسی دارد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)