نوازش ملایم و کند کودک میتواند توانایی مغز او را برای ساختن حس مالکیت بدنی را افزایش داده و این امر به نوبه خود، نقش مهمی را در ایجاد و حفظ حس سالم از خود ایفا میکند. در این مطالعه که در دانشگاه هرتفوردشایر انگلستان انجام شد، 52 فرد بزرگسال و سالم از تکنیک آزمایشگاهی معمولی به نام «توهم دست نوازشکننده» استفاده کردند که در آن مغزهای شرکتکنندگان این اعتقاد را پیدا میکرد که دست نوازشکننده مال خود آنهاست. زمانی که آنها به این دست نوازشکننده استراتژیک نگاه میکردند که در هماهنگی با دست خود آنها نوارش میشد، فکر میکردند که دست جعلی به خود آنها تعلق دارد. این تکنیک ماهیت قابلتغییر درک مغز از بدن را نشان میدهد.
لمسکردن اثرگذار که شامل تحریک لامسه با سرعت کند پوست است (بین یک تا 10 سانتیمتر در ثانیه)، پیشتر با احساسات خوشایند مرتبط شده بود و این که چنین اثری علائم اضطراب و دیگر علائم عاطفی را در گروههای خاصی از بزرگسالان و نوزادان کاهش میدهد.
تیم دانشگاه هرتفوردشایر به دنبال آزمایش این نکته بود که آیا «لمس اثرگذار» بر درک مغز از بدن و مالکیت بدنی تاثیر گذار است یا خیر. تیم علمی از تکنیک دست لمسکننده برای واردکردن چهار نوع حس لامسه مختلف استفاده کرد. این لمسها شامل لمس موثر، کند و همزمان و غیرهمزمان و همچنین لمس خنثی سریع در الگوهای همزمان و غیرهمزمان بود. همچنین از شرکتکنندگان خواسته شد پرسشنامه "تجسم" استانداردشدهای را برای اندازهگیری تجربه ذهنیشان در طول آزمایش تکمیل کنند.
نتایج حاصل، یافتههای پیشین را تایید کرد که بر اساس آنها، لمس آرام و ملایم خوشایندتر از لمس سریع است. این مطالعه نشان داد که تحریک لامسه کند شرکتکنندگان را بیشتر به اعتقاد به این نکته وامیداشت که دست نوازشکننده به خود آنها تعلق داشت، اما این موضوع در خصوص لمس سریعتر و خنثی صادق نبود. درک لمس اثرگذار در مغز یکی از سیگنالهایی است که به انسان در نظارت بر فرایند homeostasis کمک میکند.
این مطالعه شواهد جدیدی را برای پشتیبانی از دادههای موجود ارائه میدهد، مبنی بر این که سیگنالهای interoceptive مانند لمس اثرگذار، نقش مهمی را در چگونگی یادگیری مغز برای ایجاد تصویر ذهنی و درک از بدن بازی میکند. این درک در نهایت به خلق حسی منسجم از خود میانجامد. حساسیت کاهشیافته در خصوص آگاهی از سیگنالهای interoceptive مانند لمس اثرگذار، با مشکلات تصویر از بدن، درد بدون توضیح و شرایط anorexia nervosa و bulimia مرتبط است.
گام بعدی تیم علمی آزمودن این موضوع است که آیا محرومشدن از سیگنالهای اجتماعی مانند لمس اثرگذار از والدین در طول رشد اولیه میتواند به بروز ناهنجاریهایی در شکلگیری تصویر بدنی سالم و یک حس سالم از خود به ویژه در بیماران مبتلا به اختلالات غذاخوردن مانند anorexia nervos بینجامد. شکوفاکردن هوشیاری و حس فرد از مالکیت بدنی خود میتواند نقش مهمی را توسعه درمانهای آتی برای تعدادی از این شرایط ایفا کند. جزئیات این مطالعه در Frontiers of Psychology منتشر شده است.
منبع: ایسنا
علاقه مندی ها (Bookmarks)