دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: شعر ای وای مادرم از استاد شهریار ( منتخب زیباترین شعر استاد شهریار )

  1. #1
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79814
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض شعر ای وای مادرم از استاد شهریار ( منتخب زیباترین شعر استاد شهریار )

    شعر ای وای مادرم از استاد شهریار ( منتخب زیباترین شعر استاد شهریار )



    آهسته باز از بغل پله ها گذشت

    در فكر آش و سبزي بيمار خويش بود

    اما گرفته دور و برش هاله اي سياه

    او مرده است و باز پرستار حال ماست


    در زندگي ما همه جا و ول مي خورد

    هر كنج خانه صحنه اي از داستان اوست

    در ختم خويش هم به سر و كار خويش بود

    بيچاره مادرم




    هر روز مي گذشت از ين زير پله ها

    آهسته تا به هم نزند خواب ناز من

    امروز هم گذشت

    در باز و بسته شد



    با پشت خم از اين بغل كوچه مي رود

    چادر نماز فلفلي انداخته به سر

    كفش چروك خورده و جوراب وصله دار

    او فكر بچه هاست



    هر جا شده هويج هم امروز مي خرد

    بيچاره پيرزن همه برف است كوچه ها

    او از ميان كلفت و نوكر ز شهر خويش

    آمد به جستجوي من و سرنوشت من



    آمد چهار طفل دگر هم بزرگ كرد

    آمد كه پيت نفت گرفته به زير بال

    هر شب

    درآيد از در يك خانه ی فقير

    روشن كند چراغ يكی عشق نيمه جان



    او را گذشته ايست سزاوار احترام

    تبريز ما ! به دور نماي قديم شهر

    در باغ بيشه خانه مردي است با خدا

    هر صحن و هر سراچه يكي دادگستري

    اينجا به داد ناله مظلوم مي رسند

    اينجا كفيل خرج موكل بود وكيل

    مزد و درآمدش همه صرف رفاه خلق

    در باز و سفره ، پهن

    بر سفره اش چه گرسنه ها سير مي شوند

    يك زن مدير گردش اين چرخ و دستگاه

    او مادر من است



    انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود

    با آن همه در آمد سرشارش از حلال

    روزي كه مرد روزي يك سال خود نداشت

    اما قطار ها ی پر از زاد آخرت

    وز پي هنوز قافله هاي دعاي خير

    اين مادر از چنان پدري یادگار بود

    تنها نه مادر من و درماندگان خيل

    او يك چراغ روشن ايل و قبيله بود

    خاموش شد دريغ



    نه او نمرده است مي شنوم من صداي او

    با بچه ها هنوز سر و كله مي زند

    ناهيد لال شو

    بيژن برو كنار



    كفگير بي صدا

    دارد براي نا خوش خود آش مي پزد

    او مرد و در كنار پدر زير خاك رفت

    اقوامش آمدند پي سر سلامتي

    يك ختم هم گرفته شد و پر بدك نبود

    بسيار تسليت كه به ما عرضه داشتند

    لطف شما زياد

    اما نداي قلب به گوشم هميشه گفت :

    اين حرفها براي تو مادر نمي شود

    پس اين که بود ؟

    ديشب لحاف رد شده بر روي من كشيد

    ليوان آب از بغل من كنار زد

    در نصفه هاي شب

    يك خواب سهمناك و پريدم به حال تب

    نزديك هاي صبح

    او باز زير پاي من اينجا نشسته بود

    آهسته با خدا

    راز و نياز داشت

    نه او نمرده است

    نه او نمرده است كه من زنده ام هنوز

    او زنده است در غم و شعر و خيال من

    ميراث شاعرانه من هرچه هست از اوست

    كانون مهر و ماه مگر مي شود خموش

    آن شير زن بميرد ؟ او شهريار زاد

    هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق



    او با ترانه هاي محلي كه مي سرود

    با قصه هاي دلكش و زيبا كه ياد داشت

    از عهد گاهواره كه بندش كشيد و بست

    اعصاب من به ساز و نوا كوك كرده بود



    او شعر و نغمه در دل و جانم به خنده كاشت

    وانگه به اشك هاي خود آن كشته آب داد

    لرزيد و برق زد به من آن اهتزاز روح

    وز اهتزاز روح گرفتم هواي ناز

    تا ساختم براي خود از عشق عالمي



    او پنج سال كرد پرستاري مريض

    در اشك و خون نشست و پسر را نجات داد

    اما پسر چه كرد براي تو ؟ هيچ هيچ



    تنها مريض خانه به اميد ديگران

    يكروز هم خبر كه بيا او تمام كرد

    در راه قم به هرچه گذشتم عبوس بود

    پيچيده كوه و فحش به من داد و دور شد



    صحرا همه خطوط كج و كوله و سياه

    طومار سرنوشت و خبر هاي سهمگين

    درياچه هم به حال من از دور مي گريست

    تنها طواف دور ضريح و يكي نماز

    يك اشك هم به سوره ياسين من چكيد




    مادر به خاك رفت

    آن شب پدر به خواب من آمد ، صداش كرد

    او هم جواب داد

    يك دود هم گرفت به دور چراغ ماه

    معلوم شد كه مادره از دست رفتني است

    اما پدر به غرفه باغي نشسته بود

    شايد كه جان او به جهان بلند برد

    آنجا كه زندگي ستم و درد و رنج نيست

    اين هم پسر كه بدرقه اش مي كند به گور

    يك قطره اشك مزد همه زجر هاي او

    اما خلاص مي شود از سر نوشت من

    مادر بخواب خوش

    منزل مباركت



    آينده بود و قصه ي بي مادري من

    ناگاه ضجه اي كه به هم زد سكوت مرگ

    من مي دويدم از وسط قبر ها برون

    او بود و سر به ناله بر آورده از مفاك



    خود را به ضعف از پي من باز مي كشيد

    ديوانه و رميده دويدم به ايستگاه

    خود را به هم فشرده خزيدم ميان جمع



    ترسان ز پشت شيشه در آخرين نگاه

    باز از آن سفيد پوش و همان كوشش و تلاش

    چشمان نيمه باز

    از من جدا مشو



    مي آمديم و كله من گيج و منگ بود

    انگار جيوه در دل من آب مي كنند

    پيچيده صحنه هاي زمين و زمان به هم

    خاموش و خوفناك همه مي گريختند



    مي گشت آسمان که بکوبد به مغز من

    دنيا به پيش چشم گنهكار من سياه

    وز هر شكاف و رخنه ماشين غريو باد

    يك ناله ضعيف هم از پي دوان دوان



    مي آمد و به مغز من آهسته مي خليد

    تنها شدي پسر



    باز آمدم به خانه چه حالي نگفتني

    ديدم نشسته مثل هميشه كنار حوض

    پيراهن پليد مرا باز شسته بود

    انگار خنده كرد ولي دلشكسته بود

    بردي مرا به خاك سپردي و آمدي

    تنها نمي گذارمت اي بينوا پسر

    مي خواستم به خنده در آيم ز اشتباه

    اما خيال بود

    اي واي مادرم


    استاد شهریار
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  2. 4 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79814
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : شعر ای وای مادرم از استاد شهریار ( منتخب زیباترین شعر استاد شهریار )

    دکلمه شعر با صدای یکی از نزدیکان استاد شهریار :
    http://nazem.persiangig.com/audio/Ey...m.mp3/download
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  4. کاربرانی که از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 11th May 2013, 06:08 PM
  2. استاد حسن زیرک؛ چهره تکرار ناپذیر موسیقی کردستان
    توسط م.محسن در انجمن معرفی هنرمندان موسیقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 19th February 2013, 12:35 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 31st July 2012, 08:43 PM
  4. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 14th July 2010, 01:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th March 2010, 06:01 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •