چو گیسوی خود پیچ و تابم بده
ز جام جمالت شرابم بده
به آیینه ی بی زبان رحم کن
به طرز ملاحت جوابم بده
چو کار دل و غمزه بالا گرفت
به دریای خون کشتی ام پا گرفت
چو دیدم در بسته ی کربلا
دلم بهر فرزند زهرا گرفت
امیری حسینٌ و نعم الامیر
مصلای حق را نمازی حسین
مهی دلربا دلنوازی حسین
به درگاه عشق عزیز خدا
جهانی به عرض نیازی حسین
شفا سخت بیمار این در شده
طبیبی حسین، چاره سازی حسین
اگر تو نبودی نمازی نبود
صلاتی، تو اصل نمازی حسین
به ملک ولایت امام شهید
امیری حسین و نعم الامیر
نه من قابلم تا مه نامش برم
نه قابل که نام غلامش برم
کجا قابلند می گساران او
که بهره ز صهبای جودش برند؟
اگر جویمش سجده ای دائمی
به خال لب لاله فامش برم
چنان در قیامت قیامت کنم
دهد رخصتم تا که نامش برم
کشم در قیامت ز دل این صفیر:
امیری حسین و نعم الامیر
نبر نام آن شاه را بی وضو
نکن طی این راه را بی وضو
طهارت بجو از نم اشک خود
مخوان نام این ماه را بی وضو
سبیل الحسینی شهادت بود
مرو این گذرگاه را بی وضو
چو ساده بیان اسم اعظم کنی
مبر نام الله را بی وضو
ز اشک محبت وضویی بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
رخش طعنه بر شمس تابان زند
جمالش ره دین و ایمان زند
کمالات بی حد و حصرش مگو
کنایه به آیات قرآن زند
ز سر عالمی را برد عقل و هوش
قدم گر به وادی عرفان زند
ببین زیر شمشیرها دست و پا
در این قلب خون بار عطشان زند
سلام ای به وادی محنت اسیر
امیری حسین و نعم الامیر
بزرگی تو را باشد و ما خفی
امیری حسین و نعم الامیر
کشم در قیامت ز دل این صفیر:
امیری حسین و نعم الامیر...
علاقه مندی ها (Bookmarks)