اصطلاح "نارسا نویسی"در مورد کودکانی به کار می رود که به رغم برخورداری از هوش طبیعی بسیار بد می نویسند.معمولاً این کودکان از نظر حواس بینایی ،شنوایی و.... سالم هستند،از امکانات خانوادگی وآموزشی و به طور کلی محیط مناسبی بر خوردارند و دارای نابهنجاری شدید رفتاری نیستند. با وجود همه اینها پیشرفت آموزشی و درسی آنها به طور قابل ملاحظه ای کمتر از بهرهی هوشی ،سن و امکانات آموزشی ای است که از آن برخوردارند.این دسته از دانش اموزان در یک یا چند مادهی درسی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به نوشتن و املا مربوط است،به وضوح مشکل دارند.
به طور معمول،به دانش آموزانی بر چسب نارسا نویسی زده می شود که دو سال اول دبستان را پشت سر گذاشته باشند و به نوشتن غلطهای فاحش و زیاد ادامه دهند.این دانش آموزان طبقه ای از دانش آموزان با"اختلالات ویژه یادگیری"را تشکیل می دهند.
فرایند نوشتن فراگرد فکری پیچیده ای است که نیاز به فعالیت اعصاب نواحی مختلف مغز داشته و از عینی ترین مهارت های ارتباطی است که مستقیما قابل مشاهده ، ارزیابی و نگهداری می باشد .نوشتن به ادراک صحیح الگوهای نمادی ترسیمی نیاز دارد و مستلزم مهارت های دیداری –حرکتی بسیار گسترده ای است که نیاز به دیدن با چشم، هماهنگی حرکات چشم، هماهنگی حرکات ظریف چشم و دست، مهارت عضلات بازو و دست و انگشتان و داشتن حافظه ی دقیق دیداری و حرکتی از حروف و واژه های نوشتاری دارد.
نارسانویسی ممکن است منعکس کننده اشکالات زیر بنایی دیگری نیز باشد.این اشکال ممکن است بازتابی از مشکلات حرکتی ظریف باشد، یعنی کودک قادر به جنبش حرکتی لازم برای نوشتن یا رونویسی کردن از روی حروف یا شکل های نوشتاری به نحو موثر نباشد. دانش آموز ممکن است قادر نباشد درون داد اطلاعات دیداری را به برون داد جنبش های ظریف حرکتی تبدیل کند و یا ممکن است در فعالیت هایی که مستلزم داوری هایی حرکتی – فضایی است مشکل داشته باشد.
اورتون[1][3] (1937) مواردی را توصیف کرد که توانایی نوشتن کمتر به کنش حرکتی محدود میشود. وی در مبحث تحول نارسانویسی مواردی را ذکر میکند که سرعت نوشتن سریع است اما کیفیت دست خط بینهایت بد خط و ناخواناست، برعکس مواردی را گزارش میدهد که کودک حروف را به شکل خوب و با کیفیت بالا مینویسد اما سرعت کند است.
لارسن[2][4] (1970) در یک مقاله در مورد آموزشهای اولیه نوشتن بر روی رشد فعالیتهای حرکتی ادراکی که از طریق تمرینات مخصوصی با استفاده از حرکات درشت عضلانی در نوشتن شامل بالا و پائین، جلو و عقب، راست و چپ صورت میگیرد، تاکید کرد. مادیسن[3][5] (1970) از نقاشی انگشتی برای رشد حواس لامسه در رسم اشکال و تصاویر و نوشتن حروف استفاده کرد.
مشکلات نارسانویسی در برخی کودکان وقتی نمایان می شود که نمی توانند تکلیف دیداری فاصله دور، یعنی حروف یا واژه ای را از روی تخته سیاه به تکلیف دیداری نزدیک ، یعنی نوشتن روی کاغذ تبدیل کنند.برخی کمبودها ممکن است مربوط به ضعف مهارت های حرکتی، نقص ادراک دیداری حروف و واژه ها و اشکال در به خاطر سپاری نقش های دیداری باشد. آموزش ضعیف نیز ممکن است به بد خط نویسی منتهی گردد.
باید به خاطر داشت که در بسیاری از موارد مشکلات نوشتن (رونویسی)و املا (دیکتهی) دانش آموزان ممکن است به علت تدریس ناکافی و نادرست معلمان تازه کار که خود از آموزش کافی بهره مند نیستند،باشد یا به دلایلی مانند غیبت های طولانی و مکرر دانش آموز با معلم از مدرسه، تغییر مدرسه، کلاس های پرجمعیت ، روابط نامطلوب دانش آموز و معلم و برنامه درسی نامناسب و مانند آنها باشد که در این صورت مشکل دانش آموز با تعریف مذکور تطابق ندارد و احتمالا با رسیدگی به وضع موجود و اصلاح آن برطرف می شود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)