خلبان ناکام عراقی در دزفول
نمونه ای از هواپیمای جنگنده سوخو 20 عراقی
از صبح روز شنبه 14/9/1360 تا نزدیکی ظهر ، حدود 9 فروند از هواپیماهای عراقی و از نوع میگ ، سوخو و میراژ در آسمان شهر دزفول به پرواز در آمده بودند و بعضی از مناطق مسکونی را بمباران می کردند تا اینکه بین ساعت2 تا 3 بعد از ظهر بود که در ساختمان رادیو دزفول نزدیک مصلای جمعه نشسته بودیم ؛ ناگهان با شنیدن صدای مهیب هواپیما از داخل ساختمان بیرون آمدیم . هواپیمای عراقی باز هم در حال پرواز بر فراز شهر بود به آسمان که نگاه کردیم دیدیم که هواپیمای عراقی مورد اصابت موشک های زمین به هوای یکی از سایت های دزفول قرار گرفته و در جنوب غربی آسمان دزفول در حال سقوط کردن است . من(محمدحسین درچین) که آن موقع نویسنده ، گزارشگر و گوینده رادیو بودم به همراه علی اکبربامشاد(مسئول بخش عربی رادیو دزفول) و پرویز جدید زاده(صدابردار و مسئول پخش) و فکر می کنم محمد علی کشتزار(مسئول پشتیبانی) سوار جیپ شهباز آبی رنگ رادیو شدیم . از مسیر پل قدیم به طرف پل گاومیش آباد رفتیم ما از یک سمتِ کانال بزرگ آب در حال رفتن به محل سقوط هواپیما بودیم و اتفاقا جیپ شهباز آبی رنگ فرمانداری هم از آن طرفِ کانال به سمت محل سقوط هواپیمای عراقی می رفت . از داخل جیپ که به آسمان نگاه می کردیم دیدیم که خلبان هواپیما با استفاده از چتر نجات به قول معروف اِجِکت کرده و در حال پایین آمدن است . موقعی که به محل سقوط خلبان عراقی در نزدیکی روستای سنجر رسیدیم تعدادی از مردم که آنجا بودند می گفتند : که خلبان عراقی در حال سقوط با چتر نجات ازارتفاع 50-60 متری بالاتر از سطح زمین به طرف ما تیراندازی کرده و حتی موقعی که روی زمین رسیده بود شروع کرده و با چاقویی که از توی جیب شلوارش در آورده بود به ما حمله و از خودش دفاع می کرد . به هر صورتی که بود خلبان را دستگیر کرده ، او را گرفتند و سوار جیپ فرمانداری کردند . برای برگشت جیپ فرمانداری از آن طرف کانال و ما هم از طرف دیگر کانال به سوی شهر حرکت کردیم . موقع برگشت جمعیت زیادی در نزدیکی سدّ تنظیمی گاومیش آباد منتظر بودند و فکر می کردند که خلبان عراقی در ماشین ماست . دیدیم که مردم مرتّب به ماشین ما آب دهن می اندازند . بالاخره موقعی که هر دو جیپ با هم به شهر رسیدیم باز هم مردم فکر می کردند که خلبان عراقی در ماشین ما است و باز هم شروع کردند به پرتاب آب دهان به ماشین ؛ بله همه ی شیشه و پنجره ها پر شده بود از آب دهانِ جمعیتی که مثلاً به استقبال آمده بودند . بالاخره خلبان عراقی توسط بچه های فرمانداری به پایگاه چهارم شکاری دزفول برده شد.
درحال برگشت به محل رادیو من به آقای بامشاد مسئول بخش عربی رادیو دزفول گفتم که خوبه برای مصاحبه با خلبان عراقی به پایگاه برویم . فردای آن روز من و آقای بامشاد و یکی از گویندگان بخش عربی به نام خالد احمد سیفی به همراه گروه فیلم برداری به طرف پایگاه دزفول رفتیم . آقایبامشاد به عنوان گزارشگر و من هم به عنوان صدا بردار رادیو دزفول وارد پایگاه چهارم شکاری دزفول شدیم . ابتدا به اتاقی وارد شدیم که محل مراقبت از خلبان عراقی بود . در آنجا چند خلبان ایرانی و همچنین خلبان عراقی که روز گذشته هواپیمایش سقوط کرده بود نشسته بودند . در ضمنِ پذیرایی ، آقای بامشاد به زبان عربی شروع کرد به سؤال کردن و من هم صدایشان را ضبط می کردم . ابتدا خودش را معرفی کرد . گفت: که اسمش "محمد طاهر فتاح" است و هواپیمایش از نوع سوخو 20 می باشد . البته این گزارش تصویری و رادیویی بعداً هم از شبکه های رادیویی و تلویزیونی پخش شد موقعی که آقای بامشاد با او صحبت می کرد او گفت: که مراسم عقد من چند روز پیش بوده و قرار بود که پس از برگشت از این مأموریت پروازی مراسم ازدواجم را برگزار کنم بعد از این صحبتها از طرف خلبانان ایرانی سوالاتی تخصصی به زبان انگلیسی می شد و آقای بامشاد هم به زبان عربی سؤال و ترجمه می کرد خلبان عراقی یعنی "محمد طاهر فتاح" هم ضمن تشریح مأموریت خودش با کمال آرامش صحبت می کرد و از برخورد خوب و اسلامی حکومت و حاضران در جلسه حفاظتی تشکر می کرد ....... .
این بود یکی از خاطراتم از دوران جنگ و هشت سال دفاع مقدس و همچنین حضور در رادیو دزفول .
تصویر موشکباران یکی از مناطق دزفول
منبع : وبلاگ چمدان آبی دزفول
علاقه مندی ها (Bookmarks)