در طول تاریخ، افراد مغرور و متکبری بوده اند که خودشان را محو و مرکز همه چیز می پنداشتند. در این سوره فرعون می گوید: "ما علمتم لکم من اله غیری" من جز خودم برای شما معبودی سراغ ندارم و هنگامی که ساحران به موسی امیان آوردند گفت: "آمنتم به قبل ان آذن لکم" آیا بدون اجازه منبه موسی ایمان آورده اید. فرعون توقع دارد که هیچ کس بدون اجازه او، هیچ عقیده ای نداشته باشد. امروز نیز فرعون ها و ابرقدرت هایی هستند که میخ واهند خود را محور سیاست و اقتصاد جهان بدانند.
مستکبران گاهی برای قدرت نمایی، فرد یا گروه یا کشوری را نابود می کنند یا مورد لطف قرار می دهند. نظیر نمرود که به حضرت ابراهیم (ع) گفت: "انا احیی و امیت" (بقره، 258) حیات و مرگ این مردم به دست من است، هر که را بخواهم می کشم و هر که را بخواهم آزاد می کنم.
مستکبران گاهی زرق و برق و جلوه های مادی را به رخ مردم می کشند همان گونه که فرعون می گفت: "الیس لی ملک مصر و هذه الانهار تجری من تحتها"(زخرف، 51) آیا حکومت مصر از آن من نیست؟ آیا نمی بینید این نهرها از زیر کاخ من جاری است؟
مستکبران گاهی با ارعاب، مردم را به تسلیم وادار می کنند. فرعون به ساحرانی که به موسی ایمان آوردند، گفت: "لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف" (اعراف، 124) من دست و پای شما را برخلاف یکدیگر قطع می کنم.
مستکبران، گاهی با مانور و خودنمایی مردم ساده لوح را فریفته خود می کنند. قارون به گونه ای در کوچه و بازار راه می رفت که مردم دنیاپرست، آه از دل کشیده و می گفتند: ای کاش برای ما نیز آنچه برای قارون است وجود داشت (قصص، 79)
مستکبران، گاهی با تطمیع می خواهند مغزها و فکرها را بخرند. فرعون به ساحران گفت اگر آبروی موسی را بریزید، من به شما پاداش بزرگی می دهم و شما را از مقربان دربارم قرار می دهم. (اعراف، 114)
مستکبران، گاهی با سفرهای خود دل ها را متزلزل می کنند. قرآن می فرماید: گردش کفار در شهرها تو را مغرور نکند. (آل عمران، 196)
مستکبران گاهی با تحقیر دیگران جنگ روانی به راه می اندازند و به طرفداران انبیا نسبت های ناورا می دهند و آنان را از اراذل و اوباش می خوانند.
مستکبران، گاهی با ایجاد ساختمان های بلند و رفیع، دلربایی می کنند. فرعون به وزیرش هامان گفت: برجی برای من بساز تا از آن بالا بروم و خدای موسی را ببینم. (غافر، 36)
واقعا قرآن چقدر زنده است که خلق و خوی و رفتار و کردار زشت مستکبران را به گونه ای ترسیم کرده که با زمان ما قابل تطبیق است.
بنابر این آیه "و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابى واستکبر و کان من الکافرین" (سوره بقره، آیه 34) در آن هنگام که خداوند به همه فرشتگان دستور داد که به خاطر عظمت آفرینش آدم (ع) سجده کنند - و ابلیس در آن زمان به خاطر مقام والایش در صف فرشتگان جاى گرفته بود - همگى سجده کردند جز ابلیس که در برابر این فرمان خدا سرپیچى کرد و استکبار ورزید و از کافران شد، و به دنبال این سرپیچى صریح و آشکار و حتى آمیخته به اعتراض نسبت به اصل فرمان خدا، فرمود از آن مقام و مرتبت فرود آى! تو حق ندارى در آن جایگاه تکبر کنى! بیرون رو که از افراد پست و حقیر خواهى بود. "قال فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبر فیها فاخرج انک من الصاغرین"(سوره اعراف، آیه 13)
در حقیقت این نخستین گناهى است که در جهان به وقوع پیوست، گناهى که سبب شد ابلیس که سالیان دراز - و به تعبیر امیر مؤمنان على علیه السلام در خطبه قاصعه شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود - به خاطر تکبر یک ساعت تمام اعمال و عبادات او بر باد رفت و از آن مقام والا که همنشین با فرشتگان و مقام قرب خدا بود یکباره سقوط کند.
قدس آنلاین
علاقه مندی ها (Bookmarks)