چکیده
امروزه نمی توان ،نقش آموزش و پرورش را برای آینده جامعه کم اهمیت شمرد. بنیان همبستگی اجتماعی، پیشرفت اقتصادی، توسعه پایدار، تعالی انسانیت، صلح و دوستی همگی به آموخته ها وآموزه های آموزش و پرورش وابسته است .لیکن آموخته های دوران مدرسه، برای نیل به چنین اهداف متعالی، نارسا جلوه می کند. درنتیجه، یک بازاندیشی بنیادی در ساختار، روش ها، محتوی، شیوه های سازماندهی و به ویژه تمرکز برراهبردهای یادگیری که به بهسازی آموزش و پرورش منجر شود، ضرورت دارد. به گونه ای که فرد دریک فرایند دائمی، آگاهانه و مسئولانه، درگیر یادگیری شود و تعهد خود را نسبت به خود آموزی ازطریق ایجاد، تقویت وتثبیت رویکرد «یادگیری مداوم» ارتقا دهد .
در این مقاله ضمن بیان مفاهیم «تربیت» ،«آموزش»، «یادگیری» وبه ویژه «یادگیری مداوم» و ضرورت های آن در پرتو تحولات، به منظور توسعه آن در نظام آموزشی، ده راهکار عنوان و مورد بحث قرار گرفته شده است . هریک از این راهکارها درتعامل با یکدیگر می تواند در تعمیق و توسعه یادگیری مداوم در نظام آموزشی مؤثر باشد .
کلید واژه ها : آموزش وپرورش، تربیت، یادگیری، تدریس، یادگیری مداوم
مقدمه
اهمیت ارتباط تعلیم وتربیت(تربیت)(2)با انسان به اندازه ای است که آن را «اشرف صناعات» و پربهاترین دستاورد آدمی قلمداد کرده و انسانیت انسان را مرهون آن دانسته اند. آنچه به حقیقت معرف آدمی است همانا ، بنیانگذاری تعلیم و تربیت است.کانت، فیلسوف شهیر آلمانی در این باره می نویسد «بشر تنها با تعلیم و تربیت آدم تواند شد وآدمی چیزی جز آنچه تربیت از او می سازد، نیست» (شکوهی،1372 :62). توجه به نقش تربیت دربیان هلوسیوس، حکیم یونانی، بدین گونه آمده است که «علمِ تعلیم و تربیت قادر به انجام هر کاری است» وبه تعبیرنیچه «زمانی خواهدآمد که زمان هیچ اندیشه ای، جز افکار تربیتی رانشناسد» (آدلر، 1370 : 116). لیکن این پیشرفت ها اگرچه کند؛ اما محسوس بوده است. میالاره دراین باره می نویسد: «... آدمی در سیر تحول بینشی خود، در مرتبه نخست به هیئت، سپس به علوم فیزیکی و آنگاه به زیست شناسی و اکنون به مطالعات علوم اجتماعی علاقه مند شده است و اینک نوبت جهانی ترین، ضروری ترین و قدیمی ترین فعالیت آدمی یعنی تعلیم وتربیت است که به مقام علم ارتقا یابد و این تحولی است که اینک ما شاهد آن هستیم» (میالاره،121:137) اما معنای دقیق تربیت ومفاهیم مرتبط با آن (آموزش، تربیت و یادگیری ) چیست؟
«تربیت»، «آموزش» و «یادگیری»
از تعلیم و تربیت، تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از آن جمله: تعلیم و تربیت، فعالیتی است مداوم و جامع برای رشد و تعالی انسان، غنای فرهنگ و تکامل جامعه (صفوی، 1369: 24). هدایت یا راهنمایی افراد در ابعاد رشد (همان مأخذ:35). تربیت...یعنی اتخاذ تدابیر مقتضی جهت فراهم ساختن شرایط مساعد برای رشد (شکوهی، 1363 : 6). از نظردکتر هوشیار «تعلیم و تربیت فعل و انفعالی است میان دو قطبِ سیال که مبسوقِ به اصلی، متوجه به هدفی و مستلزم طرح و نقشه ای است» (همان مأخذ: 36). به عقیده جان دیوئی،آموزش و پرورش عبارت است از «تجدید بنا یا سازماندهی مجدد تجربه به طوری که به معنای تجربه بیفزاید و توانایی هدایت جریان تجربه بعدی را افزایش دهد (اسمیت ، 1370: 52). «هر نوع اقدامات متوالی برنامه ریزی شده ای که نگرش انسانی داشته، هدف آن یادگیری و فهم فراگیران باشد، تعلیم و تربیت تلقی می شود (جارویس ، 1378 : 22). از تعاریف متنوع ارائه شده، چنین برمی آید که:
الف موضوع تربیت انسان (متربی) است که هم هدف و هم وسیله تعلیم و تربیت است .
ب انسان دارای ابعاد وجودی و توانایی های بالقوه بی شماری است و رسالتِ تربیت، تسهیل شرایط رشد و تداوم آن برای شکوفایی استعدادها است .
ج عمل تربیت مبتنی بر اصول شناخته شده ای است که مبتنی بر تعامل معلم و دانش آموز است که بخش عمده آن بر آموزش (تدریس) استوار می شود.
د برآیند عمل تربیت، معطوف به یادگیری است. اساساً، تمامی کشش ها و کوشش های تربیتی، معطوف به«یادگیری» است یادگیری که در جهت رسالتِ انسانی تربیت باشد.
در واقع «رسالتِ حقیقیِ تربیت پروراندن انسان پرسش جویی است که می خواهد راه تکامل همه جانبه خود را هموار سازد و به رموز فردی و اجتماعی خود و دنیای متغیری که در آن زندگی می کند ،تا آنجا که ممکن است آشنا شود، با دنیا و انسان های دیگر مرتبط شود، زندگی دهد، زندگی کند و زندگی خود و دیگران را با عشق و دانش شکوفا سازد. تعلیم و تربیت جمیع پدیده ها و فعالیت هایی است که انسان را در این فراگرد خلاق یاری و به وی اجازه می دهد تا دنیا را روشن تر و آگاهانه تر ببیند و هنر دیدن، عشق ورزیدن، آفریدن، هنرمند بودن و زیستن را به او بیاموزد» (پتروفسکی و دیگران، 1356). در این فرایند، تربیت نیاز به مکانیزم هایی دارد که از آن جمله «آموزش» است. آموزش، ابزاری در خدمت یادگیری و در نتیجه تربیت است. برتون، آموزش را «انگزیش(3)، راهنمایی(4)، جهت دهی(5) و تشویق(6) یادگیری» تعریف می کند (chauham 1992, P:4). انگزیش برای یادگیری انگیزه ایجاد می کند و فعالیت های اتفاقی را به سوی فعالیت های جهت داده، سوق می دهد. جهت دهی باعث صرفه جویی در وقت و افزایش توان یادگیری می شود. راهنمایی برای توسعه توانایی های جدید، مهارت ها، نگرش ها و دانش به منظور سازگاری با محیط بیرونی لازم است وتشویق یادگیرنده را در کسب حداکثر یادگیری کمک می کند. بنابرآنچه گفته شد، رسالتِ نظام آموزشی نه صرفاً سامان دادن امرآموزش بلکه اساساً غنابخشی ومعنا دهی به «یادگیری» است که تبلور و تجلی واقعی آن در یادگیری مداوم است .
علاقه مندی ها (Bookmarks)