هفتم آبان برابر با 29 اکتبر روز جهانی كورش هخامنشی و انتشار نخستین منشور حقوق بشر در جهان است. این منشور که بهنام منشور کورش بزرگ شناخته میشود، نمونهای از آزاداندیشی و صلح و دوستی را به جهانیان پیشکش میکند. در ايران اين منشور براي نخستينبار توسط دكتر عبدالمجيد ارفعي، متخصص زبانهای باستانی اکدی و ایلامی به فارسي ترجمه شده است.
کورش فرمانروای بزرگی بود که حتی مورخان بیگانه هم او را ستودهاند. هرودوت، کورش را مردی نیکخو و سرور و قانونگذار مینامد و میگوید که کورش به سربازان خود دستور داده بود که با سلاح وارد معابد نشوند. او به فرهنگهای دیگر احترام میگذاشت و سپاهیانش را از تاراج بازمیداشت. نمونهای از آزاداندیشی او را در استوانهاش میتوان دید. اطلاعات ما درباره این استوانه، در سایه تحقیقات بسیاری به روز است.
كورش هخامنشي (550 ـ 530 پ.م) پس از ورود به شهر پُرشكوه باستاني بابل، براي آزادي ملتهاي گوناگون از اسارت بابليان، فرماني صادر كرد كه بر پايه آن 40 هزار نفر از بند اسارت آزاد شدند و به سرزمينهاي خود بازگشتند. اين منشور 45 سطري به خط بابلی که به اعلاميه كورش و منشور آزادي نامبردار است، شرحي از ورود بدون خونريزي كورش به شهر بابل و معرفي مقام و منصب كورش است.
این استوانه که به دفعات ترجمه شده است، نخستین منشور حقوق بشر و نخستین سند کتبی در دادگستری است. در آن نیز به وضوح احترام به اندیشههای دیگران و تسامح دیده میشود. بهدرستی هم رفتار بزرگوارانهای که کورش با فرمانروایان سایر حکومتها دارد، مقامی والا به او میبخشد. در استوانه او نه فرمانی به غارت داده شده است و نه مانند دیگر فرمانروایان از چشم برکندن خبری آمده است. كورش در دو جا از منشور خود تكرار ميكند كه او و ارتش ايران، به صورتي آشتيجويانه وارد بابل شدهاند. از سویی دیگر توجه به این لوحه ما را به درک مسایل اعتقادی و اجتماعی آن دوران نزدیک میسازد. چون تحریفی در آن صورت نگرفته است.
به دنبال آن بر چند نكته پافشاري ميكند كه از ديد تاريخي اهميت بسيار دارد. او ميگويد: «من براي همه انسانها آزادي پرستش خدايانشان را برقرار كردم و فرمان دادم كه هيچ كس حق ندارد به اين دليل مورد بدرفتاري قرار بگيرد. من فرمان دادم كه هيچ خانهاي ويران نشود. من صلح و آسايش را براي تمام انسانها تضمين كردم». از زمان نگارش اين فرمان تا به امروز بیش از 2550 سال ميگذرد.
از روي اين فرمان، نسخههاي گوناگوني براي ارسال به نواحي امپراتوري هخامنشي نوشته و ارسال شده است. نسخه بدلي از منشور كورش هم اكنون در سازمان ملل متحد نگهداري ميشود و آن را نشانهاي از همزيستي و تفاهم ميان ملتها ميدانند. اين منشور بارها توسط دانشمندان غربي ترجمه شده است. نخستين ترجمه آن به زبان انگليسي توسط «راولينسون» انجام گرفت (1880 م). سپس كساني مانند «ويسباخ» (1890 م)، «ريختر» (1952 م)، «اوپنهايم» (1955 م) و نيز «لوكوك» (1990 م) به ترجمه آن اقدام كردهاند.
در ايران نیز اين منشور براي نخستينبار توسط دكتر عبدالمجيد ارفعي، استاد فرهنگ و زبانهاي خاور نزديك باستان، به فارسي ترجمه شده است. او به پيشنهاد بنياد فرهنگ ايران به انگلستان ميرود تا عكسي از متن استوانه كه در موزه بريتانيا نگهداري ميشود، تهيه كند. همزمان با تهيه عكسها يك نسخه كپي از استوانه را تهيه ميكند و با بازگشت به ايران دست به كار ترجمه آن ميزند. او ابتدا قطعات را شكلنويسي و سپس با زيباسازي شكلها به چاپ آن اقدام ميكند.
از سويي ديگر با كمك نسخه كپي از استوانه، نكتههايي را كه از نظر شكل مشكوك بودهاند، بازسازي ميكند و سطرهايي را كه واضح نبودند، به وضوح بيشتري ميرساند. اين اثر كه همراه با توضيحاتي درباره زندگي و زمانه كورش است، با ويراستاري مهين صديقيان چاپ شده است. ترجمه ديگري از منشور كورش توسط رضا مرادي غياثآبادي در سال 1377 منتشر شده است.
کارشناسان معتقدند که این متن از دو بخش اصلی تشکیل میشود. در بخش نخست وقایع به صورت غیر شخصی روایت میشود و بخش دوم از زبان خود کورش. در این بندها در همه جا نیروی فراسویی مردوک حضور دارد. اوست که به کورش مشروعیت، تسلط و سلطنت میبخشد. مطلب این بندها چنین است که مردوک از نبونید (پادشاه بابل) به خشم آمده بود. چون او «سین» (خدای ماه) را بر مردوک ترجیح داده بود. پس مردوک کورش را فرامیخواند تا بابل را به او بسپارد. در سراسر لوحه، سایه باعظمت مردوک را میتوان دید. او نماد قدرت است و مافوق خدایان، اما در نزد هخامنشیان، این اهورامزدا است که خدای یگانه و هستیبخش است. حضور همزمان اهورامزدا، به عنوان خدای برتر ایران غربی، با ستایش اهورامزدا در اوستا و در شرق ایران، نشان میدهد که همه ایرانیان اهورامزدا را میپرستیدند و ستایش میکردند. آنچه هم بیش از همه در کتیبههای هخامنشی دیده میشود، ستایش اهورامزدایی است که نیرویی فراسوی همه نیروها و خدای بزرگ و یگانه است.
به هر روي سطرهاي آغازين منشور كورش با چنين عبارتهايي آغاز ميشود: «منم كورش، شاه بزرگ شاه نيرومند، شاه بابل، شاه سرزمين سومر و اكد، شاه چهار گوشه جهان، پسر كمبوجيه شاه بزرگ، شاه انشان، نواده كوروش شاه بزرگ، شاه انشان، از نژاد چيش پيش، از دودمان سلطنتي. هنگامي كه من بابل را به آرامش تصرف كردم با سرور و شاداني كاخ شاهي را جايگاه فرمانروايي قرار دادم...» اين سطرهاي ابتدايي براي شناخت كورش و خاندان او اهميت تاريخي بسياری دارد.
آناهید خزیر، نویسنده و روزنامه نگار
منبع:
ایبنا
علاقه مندی ها (Bookmarks)