سياه همچون افريقاي خودم
سرانجاممعني خاک
چون معني آسمان
سرانجامي گرفت.
برخاستيم
به رودخانه رفتيم
آب سيمگون را لمس کرديم
خنديديم و در آفتاب
تن شستيم.
□
روز براي ما
به هيأت توپ درخشنده يي درآمد از نور
تا با آن بازي کنيم،
غروب
توري زرد و
شب
پرده يي مخملي.
ماه
چون مادربزرگي سالخورده
ما را با بوسه يي برکت بخشيد و
خواب
ما را
خندان
در خود فرو برد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)