«اين آيه هنگامى نازل شد كه كفار مىخواستند به پيغمبر چشم زخم بزنند و با نظر كردن او را آسيب برسانند. قومى از قريش به حضرت نگريستند و گفتند: ما مانند او كسى را نديدهايم و نيز مانند دلايل او دلايلى نشنيدهايم.
در قبيله بنى اسد شخصى بود كه اگر گوشت مىخواست، هر شتر و گاو فربهاى را كه در راه مىديد آنها را چشم زخم مىرساند و به كنيز خود مىگفت:
زنبيل و پول بر گير تا گوشت بياورى، مدتى نمىگذشت آن شتر يا گاوى را كه قبلًا او ديده و به آن چشم زخم رسانده بود، در حال مرگ مىافتاد و صاحب آن مجبور ميشد كه سر آنها را ببرد و گوشت آنها را بفروشد.
كلبى گويد: مردى بود كه دو يا سه روز غذا نمىخورد و بر در سرا پرده خود مىآمد. بگوسفندانى كه از آنجا مىگذشتند، نظر مىافكند و مىگفت:
من تا امروز چنين شتر يا گوسفندى را باين خوبى و فربهى نديدهام گوسفند آن هنوز چند گامى بر نداشته بود كه به زمين مىافتاد. كفار اين مرد را فرا خواندند تا با چشم خود به رسول الله (ص) چشم زخم برساند. همين كار را هم كرد. پس خداوند تعالى، فرستاده خود را از چشم زخم او در امان داشت و اين آيه را فرو فرستاد.»
منبع : کتاب "شان نزول آیات"
نويسنده :محمد جعفر اسلامی
علاقه مندی ها (Bookmarks)