سلام به همه ی دوستان عزیز انجمن
عید سعیدی فرا رسیده که افتخار همه ی ملت و غرور ملی ماست و بپاس آن قدردانی میکنیم از وجود سادات عزیزی که کنارمان آرام
هستن و نفسشان گرمابخش محفل ماست.
به این سبب جای این صفحه را در بین انجمن خالی دیدم .
پس هرکسی هرچه را که مناسب میبیند از تصویر،گل یا شعر در اینجا به ایشان به نمایندگی از سادات عظیم شأن تقدیم کند.
امید است که ایشان هم با نفس گرمش برایم دعا کند .
من این شعر را تقدیم میکنم
آسمان، سرپناه مولا بود
و زمين، كارگاه مولا بودعاشقي، پابهپاي او ميرفت
چشم نرگس، نگاه مولا بودهرچه ميكرد، دلبري ميكرد
مهرباني، سپاه مولا بودعدل و آزادگي، كه گم ميشد
چشم مردم، به راه مولا بودروز، هر چيز داشت؛ از او داشت
و شبان، شاهراه مولا بودروز و شب را، به كار، وا ميداشت:
اين، سپيد و سياه مولا بود!
آب، از الغدير، برميداشت
مَشربي، كه گواه مولا بودكوفه، هرچند هم، كه بد ميكرد
باز هم، در پناه مولا بود!پدر خاك بود و، خاكي بود
بيگناهي، گناهِ مولا بود!
علاقه مندی ها (Bookmarks)