آیا این اعدامی، فقط قله یک کوه در حال ریزش است؟
جامعه ایرانی در چند روز اخیر با این معما مواجه شده است که آیا یک اعدامی که یک روز پس از اعدام زنده دیده شده است، باید بار دیگر اعدام شود یا خیر. اما آیا این مهمترین معمایی است که در مساله مواد مخدر در برابر جامعه قرار دارد؟
به گزارش «تابناک»، مرد ۳۷ سالهای که به دلیل حمل یک کیلوگرم روانگردان شیشه در بجنورد به دار کشیده شد، یک روز بعد از اعلام مرگش و با بخار گرفتن کاور پلاستیکی جسدش زنده یافته شد. اکنون چند سال بدون پاسخ قطعی وجود دارد، این که در چنین شرایطی با محکوم چه باید کرد؟ این که یک کیلوگرم شیشه کشف شده از وی چه بلایی بر سر جامعه میتوانست بیاورد و این که سرنوشت نهایی وی در پرتو همه مباحث حقوقی و شرعی این روزها چه خواهد شد.
وقتی دوازده سال پیش و در بهار سال 1380، حسن نراقی کتاب جامعهشناسی خودمانی را مینوشت در انتهای بخشی از کتاب که «حقیقتگریزی و پنهانکاری ما» نام دارد به موضوع شیوه مبارزه با مواد مخدر پرداخت. بازخوردهایی که نویسنده در مورد کتاب خود گرفت به کتاب دومی به نام «پی نکته هایی بر جامعه شناسی خودمانی» منجر شد که بعضی از نکات آن به صورت زیر است:
1- « سالانه از متوسط 3200 تن مواد مخدر تولید شده در افغانستان، حدود 2500 تن آن راهی ایران می شود که نهایتا روانه ی بازارهای اروپا و آمریکا بشود ولی همه ساله حدود یکهزار تن از این مواد در داخل کشور ما توزیع می شود. یعنی کشور عزیز ما ایران به تنهایی 40 درصد این مواد را به خود اختصاص می دهد!!»
2- « روزنامه ی عدالت در شماره 107 خود از قول مدیر کل زندان های یزد می آورد: جرایم مواد مخدر دلیل بازداشت 85 درصد از زندانیان استان است، و رئیس کل دادگستری استان تهران با "اسف بار" خواندن وضع دادگستری، افزایش 15 درصدی سالیانه ی پرونده های قضایی را در حالی اعلام می کند که نماینده ی دفتر برنامه ی کنترل مواد مخدر بین المللی گفته است: کارهای مجامع جهانی در برابر آنچه که جمهوری اسلامی ایران طی 20 سال گذشته با مواد مخدر انجام داده بسیار ناچیز است.»
نویسنده سپس پیشنهاد میکند که «اگر پذیرفته ایم که تمام محدودیت ها، جریمه کردن ها، حبس کردن ها، و اعدام ها که در این پنجاه شصت ساله اعمال کرده ایم همه نتیجه ی معکوس داده پس این بار به ریسکش می ارزد که با یک نشست و برخاست قانونی، جسارتی به خرج دهیم و مصرف مواد مخدر را آزاد اعلام کنیم. شوکه نشوید! این به آن مفهوم نیست که بلافاصله بعد از آزاد کردن، تمامی راه های مبارزه را به روی خودمان ببندیم، نه! تمام آن کارها را حتی با شدت بیشتر دنبال می کنیم. منتها من به دلایلی که می خواهم ارائه بدهم معتقدم این عمل تازه بستر مناسب این مبارزه را فراهم خواهد ساخت. اصلا اجازه بدهید پیش بینی کنیم که اگر این اتفاق افتاد، پی آمدهای بلافاصله آن چه خواهد بود؟
1- به یکباره حدود هشتاد درصد زندان ها خالی می شود و نان آور و سرپرست حدود یک میلیون نفر زن و بچه هموطن آسیب پذیر من و شما بالای سرشان قرار می گیرند که با همه کمی ها و کاستی ها، بودنشان در مجموع به مراتب بهتر از نبودنشان خواهد بود.
2- آلودگی های رایج از قبیل هپاتیت، ایدز، امراض مقاربتی، ناشی از محدودیت زندان ها و همچنین قتل نفس ها و مهمتر از همه بدآموزی های داخل زندان که به صورت اجتناب ناپذیری در اکثر موارد زندانی کم تجربه را در کمترین مدت به یک موجود تبهکار و آلوده مبدل می سازد، به صورت قطعی و به یکباره قطع می شود و یا لااقل سرعت رشد آن به شدت تنزل می یابد. (سنجش پی آمدهای مثبت دست آورد این بخش به لحاظ کاهش هزینه ی درمان معتاد و اطرافیان معتاد خود مقوله ی جداگانه ای است).
3- اعلام آزادی مصرف، به یکباره قیمت مواد را حدودا هشتاد درصد کاهش خواهد داد و این کاهش قیمت برای معتادان بینوا و بانوا! که به هر حال و از هر کجا و به هر قیمت این هزینه را تامین می کنند فرصتی خواهد داد تا پول صرفه جویی شده را به مصرف خانواده یا لااقل خودشان برسانند و اگر کسی این ایراد را بگیرد که اکثر این وجوه از محل های غیر مجاز تامین می شود، بلافاصله این دلخوشی را برای من ایجاد خواهد کرد که لااقل با پائین آمدن قیمت مواد، اینگونه اعمال غیر مجاز هم رو به کاهش خواهد گذارد.
4- با آزاد شدن خرید و فروش، به یکباره مسئله ای به نام قاچاق و قاچاقچی مواد مخدر از بین می رود و در نتیجه قاچاقچی که تا امروز برای توسعه و رونق کار مرگ بارش به هر ترفندی دست می یازید و اجبارا و طبیعتا به دنبال توسعه ی بازار مصرف کالای خود بود چون دیگر سود باد آورده ای را در این راه نمی بیند برای غیر معتادان جوان و بی تجربه دام گستری نخواهد کرد.
5- بنا بر اذعان بسیاری از دست اندرکاران فقط در طول 24 سال گذشته به همراه کشته شدن بسیاری از جوانان و مردان این سرزمین که بر سر مسئله ی قاچاق و طی درگیری با نیروهای انتظامی کشته شده اند، ما متجاوز از سه هزار و پانصد تن از خالص ترین نیروهای انتظامی خود را در این راه از دست داده ایم که کماکان هنوز هم ادامه دارد. ما با تغییر روش مبارزه ی خود با این بلای خانمان سوز از بی سرپرست شدن و داغدار شدن آتی بسیاری دیگر از هموطنان مان از دو طرف درگیر جلوگیری خواهیم کرد.
ممکن است پیشنهاد و پیشبینی آقای نراقی به نظر عجیب بیاید و هیچ گاه اجرایی کردن آن پذیرفته نشود. اما از آن زمان تاکنون یک دهه گذشته و کتاب نویسنده بارها و بارها تجدید چاپ شده است ولی شیوه مبارزه با مواد مخدر به چه نتیجهای رسیده است؟ تعداد قاچاقچیان کمتر شده یا تعداد معتادها یا خانوادههای نابود شده یا زندانیان مواد مخدر؟
جامعه، رسانهها، حقوقدانان و مراجع عظام تقلید وارد بحث بر سر سرنوشت علیرضای 37 ساله زنده مانده بعد از اعدام شدهاند ولی این تنها یکی از چند صد محکوم به اعدام به خاطر مواد مخدر است. رسانهها، بسیاری از مقامات و حتی تصمیمگیران حوزه مبارزه با مواد مخدر و عواقب آن، نه تنها پاسخی قاطع در مورد میزان موفقیت شیوه مبارزه با مواد مخدر ندارند، بلکه تنها تصویری که از اعتیاد دارند، یک معتاد در کنار خیابانها و یا پارکی در تهران است. چه کسی میداند اعتیاد و مواد مخدر با خانوادههای معتادان و قاچاقچیها در شهرها و روستاهای دورتر چه کرده است؟ معتادانی که تعدادشان میلیونی است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)