نـامـه عمـادالدین زنـد به یک دانشجوی معماری
نمیدانم آنچه در این نامه مینویسم از خوش بینی من سرچشمه میگیرد یا اینکه می خواهم نگرانی هایی که برای تو دارم از سرم کم شود، این که کجا ایستاده ای هیچ اهمیتی ندارد ، آنچه مهم است این است که به کجا میخواهی بروی،
به باور من هنر غریزه اصلی معمار است .بدان که، معمار مجموعه ایست از دانسته های هنری، علمی و فنی.
معمار فردیست که تمام زندگی خود را وقف آموختن میکند. معمار موسیقیدان است / مجسمه ساز است / نقاش است / معمار گرافیست است / عکاس است / نورپرداز است /معمار کارگردان است / معمار فلسفه میداند / طبیعت شناس است / روانشناس است / او شاعر شعر زندگیست. معمار سرپناه نمی سازد، بلکه خالق جهانی جدید است برای بهتر زندگی کردن . بدان که علم معمار بی هنر او بی ثمر است و هنر او بی علم او نیز هم . تو معمار خواهی شد. کار معمار به انسان مرتبط است. مخلوق او در تمام لحظه های زندگی مردم حضور دارد و او در کیفیت زندگی انسانها نقش دارد .کشف کردن و یافتن وظیفه توست،در دانشگاه، فارغ از خوب یا بد بودن استاد باش، خودت جستجو کن و خودت کشف کن، بهانه ها را دور بریز و استادها را رها کن، به انتظار آموختن ننشین بلکه به جستجوی آموختن برخیز، جز خودت هیچ کس نمی تواند به تو کمک کند، زندگی را بیاموز و بدان که محصول معمار تنها یک نقاشی یا یک مجسمه نیست این خطوط و احجام،
چگونگی جریان زندگی را تعیین میکند. محصول معمار در گرو تعالی بینش و اندیشه اوست.
شجاعت معمار خاصیت اوست. او با خلاقیت خود خطوط فرهنگ و اصالت گذشته را با شرایط و نیاز های کنونی منطبق میکند و با رویکردی فراتر از اندیشه امروز به آینده ای آرمانی پیوند میزند. معمار دروغ نمیگوید چونانکه معماری واقعیتی ست جاری در تاروپود زندگی. معمار حرف نمی بافد چونانکه معماری حقیقتی ست در قاب پنجره ای به وسعت جهان. او با داشته ها و اندیشه هایش روح و جریان حیات را در آجر و سیمان و آهن میدمد . رسالت سنگینی بر دوش تو خواهد بود ،چهره فردای شهر ها را تو خواهی ساخت، و آن زمان چه بلد باشی چه بلد نباشی کار دست توست، بدان که امروز سلیقه عمومی جامعه کج شده است و معمار ماندن در میان این کج سلیقگی ها کاریست بس دشوار زور رستم میخواهد و صبر ایوب. اما من هنوز بر این باورم که معمار در حبس زمان و مکان نیست، همچون آب باش بر سر سنگ.دل به دریا بزن که هیچ کس در خشکی شنا را یاد نگرفته،بیش از دیگران تلاش کن، بیش از دیگران ببین، بیش از دیگران فکر کن، و کم تر از دیگران بخواب،از خودت آغاز کن ، به خودت ایمان بیاور و به دیگران کمک کن تا آنچه را که تو یافته ای آنها نیز بدانند، و هرگز فراموش نکن که
انسان بودن مهم ترین رسالت توست،
((عمادالدین زند))
کالیفرنیا- شهر فرشتگان
شهریور ماه 1392
منبع:http://www.irexpert.ir/Webforms/Foru...spx?QID=117339
علاقه مندی ها (Bookmarks)