چگونه بگویم تا مرا ببخشی؟
عذرخواهی در واقع جبران یک خسارت روحی، جسمی یا اقتصادی است. برای این جبران، لازم است که معذرتخواهیکننده، احساس شرمندگیاش را به زبان بیاورد.
یک مقام دولتی زمان کناره گیری اش میگوید: «من از بابت تمام دلخوریهایی که احیانا اتفاق افتاده، متاسفم. اما فقط همین را میگویم که اگر بعضی از تصمیمهایم اشتباه بوده ¬ـ که مسلما بوده ـ من بر این باور بودم و هستم که در آن مقطع زمانی، همان تصمیم اشتباه هم به صلاح کشورم بوده است.» روانشناسان اعتقاد دارند که این عذرخواهی، نمونهای از یک عذرخواهی ضعیف و بیاثر است. او نه به اشتباهاتش اشاره میکند، نه از تاثیر اشتباهاتش حرف میزند و نه حتی زیر بار اشتباه بودنشان میرود. عذرخواهی موثر، آداب و دستوالعملهایی دارد که شنیدنش خالی از لطف نیست.
چگونه عذرخواهی کنیم؟
معذرتخواهی ـ در عمل ـ آنقدرها که فکر میکنیم، ساده نیست. عذرخواهی صحیح، راه و رسم خودش را دارد. یعنی اجزای مشخصی دارد که اگر حق هر یک از این اجزا به درستی ادا نشود، احتمال شکست خوردن و پذیرفته نشدن معذرتمان کم نیست. اول از همه باید در درون خودمان بپذیریم که اشتباه کردهایم و مسوولیت اشتباهمان را قبول کنیم. اما پس از این نکته ذهنی، نکات عینی دیگری هم هستند که به کار بستنشان، تاثیر عذرخواهی را دوچندان میکند.
در معذرتخواهی باید از اشتباهمان اسم ببریم. مثلا چنین کلماتی برای یک عذرخواهی مناسب نیستند: «اگر باعث آزارتان شدهام، ببخشید . . . اگر به هر دلیلی از دست من دلخور شدهای، معذرت میخواهم. . .» بهتر است که اشتباهتان را هم ذکر کنید. مثلا بگویید: «من واقعا اشتباه کردم که پشت سرت حرف زدم. مرا ببخش. . .»
اشاره به این که ما خودمان هم متوجه شدهایم عملی که از ما سر زده، اشتباه بوده و باعث دلخوری فرد مقابلمان شده، مهم است. مثلا: «من میدانم که خندیدنم در کلاس باعث دلخوریات شد و به همین خاطر، با تمام وجودم از تو معذرت میخواهم. مرا ببخش. . .»
عنصر دیگری که یک عذرخواهی را موثر میکند، توضیح این مطلب است که چرا و چگونه، این رنجش خاطر به وجود آمد. نباید بگذاریم ابهامات ذهنیِ فردی که از ما رنجیده است، سر جایش باقی بماند. یک توضیح خوب و صادقانه میتواند خیلی از این ابهامات ذهنی را رفع و رجوع کند. مثلا ممکن است توضیحاتتان چیزهایی از این قبیل باشد: «خسته بودم، حالم خوب نبود، ذهنم به بیماری مادرم مشغول بود، حواسم نبود، گرفتار یک ماجرای عشقی بودم و . . . و قول میدهم که چنین اتفاقی دیگر تکرار نشود.»
نمونه یک عذرخواهی جالب که چندی پیش بیان شد، عذرخواهی یک ملوان بود که یکی از خدمههای کِشتیاش را به دلیل ارتکاب یک جرم، آنقدر کتک زد که جان سپرد! البته کار آن ملوان بسیار زشت و مجرمانه بود و در دادگاه هم محکوم شد، اما نوع معذرتخواهیاش در دادگاه، جالب بود: «من کار بسیار زشتی مرتکب شدهام و هیچ تخیفیفی هم در مجازاتم نمیخواهم.
فقط میخواهم همین را بگویم که من خودم هم میدانم کاری که در اوج عصبانیت مرتکب شدم، کار پست و بیرحمانهای بوده اما باور کنید که من واقعا آدم پست و بیرحمی نیستم. باور کنید و معذرتم را بپذیرید.»
بخش مهمی از توضیح ما باید به همین نکته اشاره کند که آنچه مرتکب شدهایم، عمدی نبوده و قصد توهین و بیاحترامی نداشتهایم. این اشاره، به شخصی که از ما رنجیده، اجازه میدهد که دیگر در مقابل ما احساسِ راحتی کند و در برابرمان موضع خصمانه نگیرد.
یک معذرتخواهی خوب، همچنین باید صادقانه و صمیمانه مطرح شود تا اثربخش باشد. تا زمانی که ما به شرم و احساس گناه و پشیمانی خودمان اعتراف نکردهایم، معمولا طرف مقابلمان متوجه نمیشود که آیا ما از عملمان واقعا پشیمانیم یا نه. حس نگرانی و شرمندگی ما به هنگام عذرخواهی، به فرد مقابلمان میفهماند که ما بیمناکیم که مبادا رابطهی دوطرفهمان به هم بریزد. و این اظهار شرمندگی، در واقع، یک احترام مضاعف به شخصی است که از ما رنجیده است.
عذرخواهی در واقع جبران یک خسارت روحی، جسمی یا اقتصادی است. برای این جبران، لازم است که معذرتخواهیکننده، احساس شرمندگیاش را به زبان بیاورد. در عذرخواهی، اگرچه کلمات خیلی مهماند اما معمولا کفایت نمیکنند. بیان صریح این که: «به من بگو چه کار کنم تا از من بگذری و مرا ببخشی؟» در خیلی از موارد، لازم است.
گاهی از اوقات، ممکن است جبران خسارتهای مالی که به شخصی وارد آوردهاید، ضرورت پیدا کند. مثلا ظروفی را در عصبانیت شکستهاید یا . . . البته در بیان چنین کلماتی هم باید خیلی احتیاط کنید تا به فرد مقابلتان برنخورد: «به من اجازه بده این خسارت را جبران کنم تا این احساس شرم لعنتی، دست از سرم بردارد.» تهیه یک هدیه مناسب هم تاثیر یک عذرخواهی شفاهی را چند برابر میکند.
عذرخواهی، خیلی بزرگتر از آن چیزی است که اغلبمان فکر میکنیم. حفظ حرمت اشخاص و حفظ حرمت خودمان به جای خود، اما باید قبول کرد که عذرخواهی میتواند از ارزشهای انسانی هم پاسداری کند. چه بین دو نفر، چه بین چندین نفر و چه بین دولتها و ملتها.
عذرخواهی؛ چرا و به چه علت؟!
بازسازی یا حفظ یک رابطهای که در حال ویران شدن است، رایجترین انگیزه برای یک عذرخواهی به حساب میآید. فرقی نمیکند که این رابطه، چه جور رابطهای باشد. چه یک رابطهی عاشقانه بین همسران باشد، چه دوستانه، چه رابطهتان با یک همکلاسی، همکار و یا . . .
گاهی اوقات، همین که کسی را آزار میدهیم، نیرویی از درونمان ما را وادار میکند که از آن شخص عذرخواهی کنیم ـ ولو این که هیچ رابطهای با او نداشته باشیم ـ تنها انگیزهمان در این مواقع، از بین بردن نگرانی و رنجش آن شخص است. این انگیزه، انگیزه والایی است.
اما معمولا دو دلیل دیگر هم برای معذرتخواهی وجود دارد که البته شان و منزلت انگیزههای قبلی را ندارند.
یکی، تخفیف در مجازات است و دیگری، رهایی از عذاب وجدان. خیلیها هستند که معذرتخواهی میکنند فقط برای فرار از تنبیه. مثلا قاتلی را در نظر بگیرید که از قاضی یا از خانواده مقتول، معذرتخواهی میکند فقط برای این که در مجازات او تخفیف قایل شوند و . . .
به هر حال، فارغ از این که انگیزه و علت عذرخواهی چه باشد، آن چیزی که باعث میشود یک معذرتخواهی تاثیر کند، جابهجا شدن احساس شرم و احساس قدرت بین طرفین معذرتخواهی است. ما با عذرخواهی، شرمی را که در وجود یک شخص دیگر تزریق کرده بودیم، از او میگیریم و آن شرم را به خودمان برمیگردانیم و در عوض، به کسی که مورد رنجش و آزارمان قرار گرفته بود، این قدرت را میدهیم که ما را ببخشد یا نبخشد.
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)