همه حالشان خوب است!اما من میسوزم با الکل هایی که به سلامتی دیگران خوردم...
روپرت
همیشه شبکه دو توی شهادت ها پخشش میکرد
هرچند داستان هاش هیچ وقت با عقل جور در نمی اومد ولی خیلی قشنگ بود ...
ویرایش توسط مهندس نوجوان : 16th October 2013 در ساعت 10:20 AM
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
دکستروخواهرش
پینگوووو
ویرایش توسط تووت فرنگی : 15th October 2013 در ساعت 08:16 PM
دلم تنگه پرتقالِ من!
منم کارتون گربه سگ
اثره پیتر هانا
١. وقتي خوشحال هستيد قول ندهيد!
٢. وقتي عصباني هستيد جواب ندهيد!
٣. وقتي ناراحت هستيد تصميم نگيريد!
قلعه هزار اردک
داستان یه اردک خون اشام بود با دو تا خدمتکار (ایگور و نانی)
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
سفر های علمی (البته نمیدونم چرا خانوم فریزر یکم ترسناک به نظر می رسید)
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)