دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: تو به من خنديدي و نمي دانستي

  1. #1
    همکار تالار نرم افزار
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(نرم افزار)
    نوشته ها
    1,003
    ارسال تشکر
    2,633
    دریافت تشکر: 7,045
    قدرت امتیاز دهی
    29979
    Array
    "golbarg"'s: جدید56

    پیش فرض تو به من خنديدي و نمي دانستي


    شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن :

    تو به من خنديدي و نمي دانستي

    من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم

    باغبان از پي من تند دويد

    سيب را دست تو ديد

    غضب آلود به من كرد نگاه

    سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

    و تو رفتي و هنوز،

    سالهاست كه در گوش من آرام آرام

    خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم

    و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

    كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت


    و اما پاسخ فروغ فرخزاد :

    من به تو خنديدم

    چون كه مي دانستم

    تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي

    پدرم از پي تو تند دويد

    و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه

    پدر پير من است

    من به تو خنديدم

    تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

    بغض چشمان تو ليك

    لرزه انداخت به دستان من و

    سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك

    دل من گفت: برو

    چون نمي خواست به خاطر بسپارد

    گريه تلخ تو را

    و من رفتم و هنوز

    سالهاست كه در ذهن من آرام آرام

    حيرت و بغض تو تكرار كنان

    مي دهد آزارم

    و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

    كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت

    و حالا پاسخ جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر :

    دخترک خندید و

    پسرک ماتش برد !

    که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده

    باغبان از پی او تند دوید

    به خیالش می خواست،

    حرمت باغچه و دختر کم سالش را

    از پسر پس گیرد !

    غضب آلود به او غیظی کرد !

    این وسط من بودم،

    سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم

    من که پیغمبر عشقی معصوم،

    بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق

    و لب و دندان ِ

    تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم

    و به خاک افتادم

    چون رسولی ناکام !

    هر دو را بغض ربود...

    دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:

    " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "

    پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

    " مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "

    سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !

    عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !

    جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،

    همه اندیشه کنان غرق در این پندارند

    این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
    ویرایش توسط "golbarg" : 11th October 2013 در ساعت 12:30 PM
    چرا جوجه ها جیک جیک میکنند؟؟؟

  2. 5 کاربر از پست مفید "golbarg" سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 5th August 2015, 01:13 PM
  2. ::.بيا تو تا بگم شبيه چه گلـــــي هستي!!!!.::
    توسط kamanabroo در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: 30th October 2013, 08:40 PM
  3. تو آدم بيکاري هستي در صورتيکه :
    توسط سروه74 در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th October 2013, 08:20 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th July 2010, 09:12 PM
  5. تنها تو مسئول انتخاب هايت هستي
    توسط MR_Jentelman در انجمن روانشناسی خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th September 2009, 11:45 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •