الهی پیر شی ولی آزار نبینی
پیشبینی میشود در سال 2025 تعداد افراد سالمندی که در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند به 850 میلیون نفر خواهد رسید یعنی دو برابر خواهد شد.
« هر ماه در جهان، یک میلیون نفر به سن شصت سالگی میرسند. هشتاد درصد از این جمعیت به کشورهای درحال توسعه تعلق دارد».
« در دهههای آینده هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه، افزایش چشمگیری در جمعیت سالمندان به وجود
خواهد آمد».
« پیشبینی شده است که در سال 2025، تعداد افرادی که به سن شصت سالگی و بیشتر میرسند بیش از دو برابر خواهد بود».
« در سال 1992، 542 میلیون نفر به سن بیش از شصت سالگی رسیدند، این رقم در سال 2025 به حدود 2/1 بیلیون نفر خواهد رسید».
« پیشبینی میشود در سال 2025 تعداد افراد سالمندی که در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند به 850 میلیون نفر خواهد رسید یعنی دو برابر خواهد شد».
رشد جمعیت سالمندی ایران تا سال 1404 سه برابر رشد جمعیت کشور میشود.
**********
اینها عناوین اخبار سالهای اخیر هستند که روند رو به افزایش سالمندی در جهان را روایت میکنند. کشور ما نیز که در چند دهه قبل عنوان یکی از جوانترین کشورهای جهان را داشت از این وضعیت به دور نیست و طولی نخواهد کشید که جوانان سالهای پیش، به عضویت گروه پا به سن گذاشتهها در آیند.
بدون شک، وجود سالمندان موهبت بزرگی است که ذخیره عظیم و ارزشمندی از تجربه و دانش را برای اجتماع به ارمغان میآورد. مراقبت و بهرهگیری از این گنجینه خرد و فرزانگی، ظرافت و توجه خاصی را میطلبد به طوری که کوچکترین کوتاهی خانواده و جامعه در بذل توجه مناسب و بهموقع نسبت به این موضوع میتواند به آنجا بینجامد که سالمندان به جای مناسب دیدن فرصت برای انتقال دادن پختگیشان به نسل جوان، خود را در زمینههای آسیبشناسانه این دوران گرفتار ببینند. بدیهی است که پیامدهای این قضیه دیر یا زود گریبانگیر جامعه خواهد شد. یکی از مهمترین آسیبهای دوران سالمندی، پدیده سالمندآزاری است.
واژه سالمندآزاری اولین بار در سال 1980 و به منظور توصیف خشونتهای خانواده علیه سالمندان به کار گرفته شد. سازمان جهانی بهداشت سالمندآزاری را خشونت علیه حقوق انسانی سالمند میداند و این پدیده را یک علت مهم برای آسیبها، بیماریها، احساس تنهایی و ناامیدی سالمندان به شمار میآورد ». در تعریف دیگری که مورد تأیید شبکه ملی پیشگیری از سالمندآزاری امریکا قرار گرفته این گونه بیان شده است: « سالمندآزاری کم توجهی عمدی یا غیر عمدی به سالمند و یا انجام رفتارهایی آزار دهنده و تکرار شونده از سوی افرادی است که سالمند به آنها اعتماد دارد و موجب ایجاد آسیب یا پریشانی در سالمند میشود».
اگرچه سالمندآزاری اولین بار در کشورهای توسعه یافته مطرح شد، اما گزارش موارد آن در برخی از کشورهای در حال توسعه گوی سبقت را از کشورهای توسعه یافته ربوده است. تغییرات جمعیت شناختی در کشورهای در حال توسعه همراه با افزایش بیثباتی و تغییر در ساختار خانواده از عواملی هستند که به افزایش آمار سالمندآزاری در این کشورها کمک کردهاند. به دلیل ماهیت پنهان سالمند آزاری، تعیین آمار دقیق آن دشوار است اما با توجه به افزایش تعداد سالمندان در آینده نزدیک، همین ارقام و آمار تقریبی فعلی نیز نگران کننده جلوه میکند.
سالمندآزاری انواع مختلفی دارد که به طبقات زیر تقسیم میشود:
آزار جسمانی: وارد کردن درد یا آسیب به سالمند مثل کتک زدن، مجبور کردن سالمند به انجام کارهای بدنی که خارج از توان اوست و ...
آزار روانی یا هیجانی: ایجاد درد و رنج روانی برای سالمند مانند ترساندن او از طریق داد و فریاد کردن، تحقیر کردن و مسخره کردن سالمند، سرزنش کردن، محروم کردن سالمند از تعامل با دوستان و اقوام و ...
آزار مالی: شامل استثمار یا استفاده غیرقانونی از سرمایه و منابع مالی سالمند مثل سوءاستفاده از چک، کارتهای اعتباری و حساب بانکی سالمند یا دزدیدن آنها، تقلید امضای سالمند و ... میباشد. این نوع آزار، حدود پنجاه درصد از آزارهای سالمندان را تشکیل میدهد و میتواند همزمان با شکلهای دیگر آزار اتفاق بیفتد.
آزار جنسی: هر گونه تماس جنسی با فرد سالمند بدون رضایت او، وادار کردن سالمند به لخت شدن یا لخت کردن او بدون رضایت یا نشان دادن پورنوگرافی به سالمند. این نوع آزار در سالمندان کمتر از سایر انواع مشاهده میشود.
غفلت: قصور در مراقبت از سالمند یا تأمین هزینههای ضروری وی که میتواند آگاهانه و یا ناآگاهانه باشد. اکثر آزارها از این نوع هستند.
آزار اجتماعی: کنارهگیری اجباری سالمندان از جامعه، مخفی کردن آزار سالمند از دیگران، محدود کردن یا قطع کردن ارتباط اجتماعی سالمند با بستگان و ممانعت از حضور سالمند در فعالیتهای اجتماعی.
گزارشها نشان میدهند که بیشترین میزان سالمندآزاری بین 75 تا 85 سالگی و اغلب در خانه و توسط همسر، فرزندان، خواهر - برادرها و دیگر بستگانی که مراقبت از سالمند را به عهده دارند اتفاق میافتد. همچنین مشخص شده که زنان سالمند دو یا سه برابر بیشتر از مردان سالمند، انواع آزار را تجربه میکنند.
نشانههای سالمندآزاری
نشانههای عمومی سالمندآزاری شامل بحث و تنش مکرر بین مراقب و سالمند و تغییر در روحیه یا رفتار سالمند است.
دیگر نشانهها شامل موارد زیر است:
*آسیبهای بدنی بدون توجیه به خصوص آسیبهایی که به صورت متقارن در دو طرف بدن دیده میشود. شکستگی، یا آسیبهای استخوانی و مفصلی و دادن بیش از اندازه دارو یا ندادن منظم دارو به سالمند.
*مشاهده تهدید شدن، تحقیر شدن یا کنترل سالمند توسط مراقب.
*زخم، کبودی و کوفتگی در اطراف پستانها یا اندام جنسی، ابتلا به بیماریهای آمیزشی یا عفونتهای جنسی غیرقابل توجیه برای سالمندان، خونریزی غیرقابل توجیه واژینال یا مقعدی و مشاهده لباس زیر پاره، لکهدار یا خونی سالمند.
*سوءتغذیه، کاهش وزن غیر عادی، مشکلات جسمانی درمان نشده مثل زخم بستر، کثیف و ژولیده بودن سالمند، لباس نامناسب با آب و هوا، شرایط زندگی غیر مناسب مانند نداشتن آب گرم یا سرد، نداشتن برق، رها کردن سالمند در یک مکان عمومی و...
*تغییر ناگهانی در اموال و درآمد سالمند.
توجه: برخی از نشانههای سالمندآزاری ممکن است ناشی از بیماری یا داروهای سالمند باشد و در نتیجه هر نشانهای از سالمندآزاری که در سالمند دیده میشود باید مورد تحقیق قرار گیرد تا مشخص شود که آیا نشانهها مربوط به بیماری و درمان است یا خیر؟ نشانهای که نمیتوان آن را از لحاظ پزشکی توجیه کرد ممکن است نشانهای از سالمندآزاری باشد. همچنین باید توجه داشت که همیشه وجود همزمان چندین نشانه برای تشخیص الزامی است.
پیامدهای سالمندآزاری
پیامدهای آزار برای سالمندان میتواند بسیار جدی باشد. سالمندان از لحاظ جسمانی ضعیفتر و آسیبپذیرتر هستند و گاه حتی یک جراحت یا آسیبدیدگی کوچک میتواند سبب مشکلی جدی و ماندگار برای سلامت آنها شود. شواهدی از مطالعات انجام گرفته در کشورهای توسعه یافته نشان میدهد نسبت سالمندان آزاردیدهای که از افسردگی یا پریشانی روانشناختی، احساس درماندگی، بیگانگی، گناه، شرم، ترس، اضطراب، انکار و استرس پس از ضربه رنج میبرند بیش از همسالان آزار ندیده آنهاست. همچنین در مطالعهای دیگر که به مقایسه نرخ مرگ و میر بین سالمندانی که مورد آزار قرار گرفتهاند با سالمندانی که مورد آزار قرار نگرفتهاند پرداخته است مشخص شد بدرفتاری با سالمند سبب استرس بین فردی شدید میشود که میتواند خطر مرگ قربانیان سوءرفتار را افزایش دهد.
پیشگیری از این پدیده نامیمون، در درجه نخست منوط به اطلاع رسانی گسترده و ارائه آموزشهای مناسب به آحاد جامعه از کودک تا خود سالمندان است. این در حالی است که امروز، با وجود تمام ادعاهای روشنفکرانه، گفتن و شنفتن از سالمندآزاری هنوز یک تابو محسوب میشود. بدیهی است، تا وقتی که نگاه ما نسبت به این مسئله اینگونه باشد دستیابی به آمار واقعی و انجام اقدامات پیشگیرانه و مداخلاتی ممکن نخواهد بود. با توجه به اهمیت موضوع، به نظر شما آیا وقت آن نرسیده است که تک تک ما سالمند آزاری را به عنوان یک واقعیت اجتماعی مورد بحث و مطالعه بیشتری قرار دهیم؟ آیا شما اطلاعرسانی فعلی در این زمینه را مناسب و کافی میدانید؟ به نظر شما چه روشی یا روشهایی برای انتقال این مسئله مهم به دیگران مناسبتر است؟
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)