یا برو پایتخت در خدمت/یا که آماده باش جنگانا
گربه گفتا که موش خورده/من نیایم برون ز کرمانا
لیکن اندر خفا تدارک کرد/لشکر معظمی ز گربانا
گربه های براق شیر شکار/از صفاهان و یزد و کرمانا
لشکر گربه چون مهیا شد/داد فرمان به سوی میدانا
لشکر موش ها ز راه کویر/لشکر گربه از کهستانا
دربیابان فارس هر دو سپاه/رزم دادند چون دلیرانا
جنگ مغلوبه شد در آن وادی/هر طرف رستمانه جنگانا
آنقدر موش و گربه کشته شدند/که نیاید حساب آسانا
حمله ای سخت کرد گربه چو شیذ/بعد از آن زد به قلب موشانا
موشکی اسب گربه را پی کرد/گربه شد سرنگون ز زینانا
الله الله افتاد در موشان/که بگیرید پهلوانانا
موشکان طبل شادیانه زدند/بهر فتح و ظفر فراوانا
شاه موشان بشد به فیل سوار/لشکر از پیش و پس خروشانا
گربه چون دید شاه موشان را/غیرتش شد چون دیگ جوشانا
همچو شیری نشست بر زانو/کند آن ریسمان به دندانا
موشکان را گرفت و زد به زمین/که شدندی به خاک یکسانا
لشکر از یک طرف فراری شد/شاه از یک جهت گریزانا
از میان رفت فیل و فیل سوار/مخزن و تاج و تخت و ایوانا
هست این قصۀ عجیب و غریب/یادگار عبید زاکانا
***
جان من پند گیر از این قصه/که شوی در زمانه شادانا
غرض از موش و گربه برخواندن/مدعا فهم کن پسر جانا
پایان
علاقه مندی ها (Bookmarks)