سوتی باحال

[M@hdi42]

يه بار منم چنين سوتى دادم نه دقيقاً مثل اينا شبيه اين
از مهد اومدم خونه ، اون روز هم يكى از پركارترين روزا رو داشتم
يكى نيست بگه آخه بشر وقتى اينقدر خسته بودى نت ميخواستى چيكار ؟!
خلاصه ديگه اومديم كه بيايم نت ديديم قطعه ! اولش فكر كرديم خب طبيعيه ، بعضى وقت ها پيش مياد
بعد رفتيم ديديم نه خير طبيعى نيست ، زيرا داداشم تو نت بود
بعد برگشتم ديدم به دستگاهش وصل نشدم
البته خب فقط ٥ دقيقه طول كشيد شايد كمتر
برو بيا هم نداشتيم
الان من موندم طرفدار معصومه رو بگيرم يا پدر رو !!!!!!!!!!!
ميگم اينجورى كه پيش ميره شايد من بودم ! هان

سلام.شما هم دخترم؟

خداییش اون بوده. من دیگه اینجوری سوتی نمیدم. دست رو جلو انداخته که از پشت نیفته

[m@some]

سلام.شما هم دخترم؟

خداییش اون بوده. من دیگه اینجوری سوتی نمیدم. دست رو جلو انداخته که از پشت نیفته

داداش تو روز روشن داری تهمت میزنی ها


فاطیما جان پدرت زرنگه میخواد بندازه گردن من

[m@some]

يه بار منم چنين سوتى دادم نه دقيقاً مثل اينا شبيه اين
از مهد اومدم خونه ، اون روز هم يكى از پركارترين روزا رو داشتم
يكى نيست بگه آخه بشر وقتى اينقدر خسته بودى نت ميخواستى چيكار ؟!
خلاصه ديگه اومديم كه بيايم نت ديديم قطعه ! اولش فكر كرديم خب طبيعيه ، بعضى وقت ها پيش مياد
بعد رفتيم ديديم نه خير طبيعى نيست ، زيرا داداشم تو نت بود
بعد برگشتم ديدم به دستگاهش وصل نشدم
البته خب فقط ٥ دقيقه طول كشيد شايد كمتر
برو بيا هم نداشتيم
الان من موندم طرفدار معصومه رو بگيرم يا پدر رو !!!!!!!!!!!
ميگم اينجورى كه پيش ميره شايد من بودم ! هان

طرف من


شایدم شما بودی عزیزم