ابد
نابود کردن , از بین بردن , خنثی نمودن , برانداختن , بکلی نابودکردن , منهدم کردن , منقرض کردن , دفع افات کردن , بنظر امدن , نمودن , مناسب بودن , وانمود شدن , وانمود کردن , ظاهر شدن.
ابعد ما يکون
دورترین , اقصی نقطه , بعیدترین , دورترین نقطه.
ابهج
روشن کردن , زرنگ کردن , درخشان شدن , نشاط دادن , شادمان کردن , روح بخشیدن.
ابهت
ابحر
کشتیرانی کردن , هدایت کردن (هواپیماو غیره) , طبیعت , ذات , گوهر , ماهیت , خوی , افرینش , گونه , نوع , خاصیت.
محو کردن , محو شدن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)