بهترین زمان برای بکارگیری مهندسی ارزش در مدیریت پروژه با توجه به عموميت يافتن نسبي مفاهيم مهندسي ارزش و آشنايي مقدماتي با اين تکنيک در مجامع مختلف تصميم گيرنده و تصميم سازنده مهندسي توجه به جزئيات مرتبط با بکارگيري آن اهميت ويژه اي مي يابد. چرا که سابقه بکارگيري مفاهيم نو تعريف در کشور طي ساليان اخير همواره ما را نسبت به جهت گيري و گرايش صحيح آن مفهوم در عمل و کاربرد حساس نموده است. به عبارت بهتر در موارد متعددي تکنيک هاي مديريتي يا مهندسي تازه وارد به مجامع مهندسي کشور يا از حد تعريف و آشنايي فراتر نرفته اند و يا با ورود افراد غير متخصص به ورطه آنها تنها در جنبه هاي تجاري رشد و نمو نموده اند. در بهترين نمونه ها هر چند اين روش ها در عمل به کار گرفته شده اند، ليکن بنا به مورد و يا زمان کاربرد نتايج مورد انتظار حاصل نشده که باعث ايجاد تصويري نامناسب از آنها در ذهن تصميم گيرندگان خرد و کلان شده است. به اين ترتيب جهت موفقيت کاربرد روش مهندسي ارزش، که به عنوان تکنيکي ساختارمند و خلاق به سوي تحليل کارکردهاي يک محصول، خدمت يا سيستم با هدف دستيابي به کارکردهاي مورد انتظار در کمترين هزينه دوره عمر گام برمي دارد، بايد بهترين زمان اثر بخشي و قواعد بنيادی در کاربرد آن را به خوبي شناسايي نمود.
مهمترين دلايل رويکرد به تکنيک هاي نوين مديريت در پروژه شايد در ابتدا مهمترين هدف اجرا و بکارگيري هر روش پايش يا مديريت در پروژه هاي کلان کاهش هزينه ها ديده شود ليکن بنابر دلايل مختلفي طي چند دهه اخير رويکرد جدي به استفاده از تکنيک هاي نوين مديريت پديد آمده است. زماني که در عرصه هاي رقابتي و تحت تأثير بازارهاي جهاني هدف تصميم گيرندگان کاهش هزينه ها و افزايش سود، بهبود کيفيت، افزايش در سهم بازارهاي جهاني و مديريت منابع موجود باشد ديگر بکارگيري از روش سنتي مديريت اثر بخش نخواهد بود. در حالي که در تمامي کشورهاي توسعه يافته افزون بر 3 دهه از درک ضرورت بکارگيري از متدهاي کارآمد جهت کاهش هزينه هاي پروژه هاي کلان مي گذرد استفاده و کاربرد هرچه سريعتر و جدي آن الزامي است جايي که بخش قابل ملاحظه اي از هزينه هاي پروژه صرف مواردي مي شود که تأثيري در کارکردهاي هدف پروژه، کيفيت، زيبايي يا قابليت اطمينان پروژه ندارد. ضرورت بکارگيري از مهندسي ارزش در مديريت پروژه هاي عمراني هرچند متدهاي توسعه يافته مديريتي و کيفيتي چون tqm و six sigma و . . . با هدف نيل به بهترين نتايج اثر مشخص خود را ايفا مي کنند ليکن پروژه هاي کلان نيازمند روشي سازمان يافته و نظام مند جهت اعمال بهبود و تغيير است. به عبارت ديگر روش هاي مديريت و کنترل کيفيت پروژه ها عمدتاً احاطه بر کنترل منابع و ثمر بخشي سرمايه ها در حوزه طراحي هاي موجود دارند حال آن که بنابر دلايل مختلفي در پروژه هاي کلان لزوم تغيير يا بهبود در مطالعات بدوي يا اجرايي احساس مي شود. تغيير در اهداف کلان ذينفعان پروژه بنابر شرايط خاص بازار، جهان و تغييرات در منابع مالي يا منابع- خطاهاي محتمل طرح- تأخيرات پيش بيني نشده و . . . همه و همه زمينه هاي پر رنگي براي اعمال تغييرات اساسي در جهت دستيابي به بهبود کارکردهاي هدف پروژه يا کاستن از هزينه هاي غير ضروري آن است. مهندسي ارزش به عنوان متدي با تکنيک هاي ناب و شناخته شده حل مسأله با هدف رسيدن به حداکثر کارآيي و اثر بخشي در کليه مطالعات و فعاليت ها سعي در ترسيم وضعيت مطلوب تر سيستم دارد و از آن جا که تنها هدف مطالعات ارزش ارزان سازي نيست مي توان به دستيابي نتايج مطلوب اميد بيشتري داشت.
علاقه مندی ها (Bookmarks)