مقرراتی برای پدرها و مادرها



احترام به گرایشات و تمایلات ذاتی فرزند در تربیت آنها نقش بسزایی دارد البته مسلما پدر و مادری کردن برای فرزندی كه از نظر شخصیتی كاملا با شما متفاوت است كار سخت و طاقت فرسایی است اما.........



اغلب گفته می شود که اعمال از گفتار گویاتر هستند. هم چنان که در فکر خود خیال پردازی می کنیم که برای فرزندان و خانواده مان چه می خواهیم، داشتن طرحی همه جانبه در مورد چگونگی برقراری ارتباط با فرزندانمان مفید واقع می شود. اگر ما می خواهیم فرزندانمان در بزرگسالی متکی به خود، مسئول و همیار بار آیند، شیوه پدری و مادری ما به آنان کمک می کند به چنین نتایجی دست یابیم.

اتخاذ یک روش دقیق ما را راهنمایی می کند که چگونه در مورد مسایل و چالش های روز به روز تصمیم گیری کنیم. در گذشته اغلب والدین فرزندانشان را مستبدانه پرورش می دادند و این روش هنوز هم وجود دارد. والدین مستبد برای کنترل فرزندانشان متکی به تشویق و تنبیه هستند. پدر یا مادر تصمیم می گیرد که کدام رفتار قابل قبول است و کدام رفتار مطلوب نیست. اما کودکان برای رشد و یادگیری احتیاج به آزادی دارند. آنها نیاز دارند فرصت کافی در اختیارشان قرار داده شود که انتخاب کنند و محدودیتها و مسئولیتها را یاد بگیرند.

احترام به گرایشات و تمایلات ذاتی فرزند در تربیت آنها نقش بسزایی دارد البته مسلما پدر و مادری کردن برای فرزندی كه از نظر شخصیتی كاملا با شما متفاوت است كار سخت و طاقت فرسایی است اما كلیدی كه درهای رسیدن به یك هماهنگی و یکپارچگی با فرزندمان را برای ما می گشاید، همیشه به شكل تعامل و گفتگوی دل سوزانه و بی ریا می باشد. شناخت و رابطه داشتن با فرزندی كه از نظر شخصیتی با ما هماهنگی كامل دارد كار ساده تری است. اما در حالتی كه هماهنگی شخصیتی نباشد برای دستیابی به یك پایه و بنیاد مشترك تلاش بسیار زیادی لازم است. به عنوان یك پدر و مادر، باید خودمان را ملزم كنیم تا فراتر و متفاوت تر از خودمان بیندیشیم و فقط روی آنچه كه به آن معتقدیم و یا آنچه مورد رضایت و پسند ماست متمركز نشویم.

برای ایجاد پل ارتباطی و پر كردن شكاف بین ما و فرزندمان باید سعی كنیم كه خودمان را جای آنها بگذاریم و از دیدگاه و منظر آنها به دنیا نگاه كنیم، باید یادمان باشد كه قبل از هرگونه واكنش كمی تامل كنیم ببینیم چرا فرزندمان رفتار خاصی دارد و یا چرا این توجیه و تفسیر خاص را دارد.
روابط خانوادگی موفق تنها از طریق شناخت و اشراف هوشمندانه آگاهی ها و دانستنی های فرزندانمان (علی رغم تمام پیچیدگی های شخصیتی شان) به وجود آید و نه از طریق توهین و بی احترامی به فرزندان، زمانی كه منطبق بر خواسته های ما رفتار نمی كنند.

بسیار اتفاق می افتد که والدین در برابر رفتار فرزند نوجوان شان، گرفتار فرض های غلط و ناروا شوند. مثلا ممكن است بسیاری از والدین واکنش فرزندان نوجوان در هنگام خستگی را به نوعی بی احترامی به خود تفسیر كنند و یا خیلی وقت ها فرزندان به خصوص نوجوان اصرار دارند كه دلیل و منطق پشت قوانین و دستورالعمل های والدین را قبل از اجرا بدانند كه این واکنش، اغلب توسط والدین چیز خوبی تفسیر نمی شود.


اینكه "چون من گفته ام"؛ نمی تواند دلیل قابل قبولی برای نوجوانان باشد. هر چند خیلی وقت ها به طور قلبی و درونی این دستور را پذیرفته ولی به لحاظ نوع تحولات شخصیتی و ویژگی های خاص دوران نوجوانی، نیاز دارند كه دلیل آنرا هم بشنود بنابراین اگر شخصیت فرزندمان را مورد تجزیه و تحلیل و موشكافی قرار ندهیم در این صورت بسیاری از اعمال او را به عنوان خودسری و مقاومت و مبارزه طلبی تفسیر خواهیم كرد.

برای مثال توصیه می شود که در برخورد با فرزندان خیلی سخت گیر نباشید. در اجرای برنامه ، بیش از حد سخت گیری نکنید . اگر در برنامه ی شما تغییر اندکی ایجاد شود ( حداکثر نیم ساعت ) اهمیت خاصی ندارد اما اگر در رعایت برنامه سهل انگار باشید ، برنامه معنای واقعی و حقیقی خود را از دست داده و شما دوباره دچار آشفتگی و بحران خواهید شد .

و یا اگر اگر خصلت فرزندتان این است که کارهایش را آهسته انجام می دهد ، برنامه را به نحوی تنظیم کنید که فرصت کافی برای انجام کارهایش داشته باشد . هرگز فراموش نکنید ، برنامه نباید تبدیل به چماق شود . مثلاً در تابستان به فرزندتان اجازه دهید کمی بیشتر بیدار بماند و حداکثر نیم ساعت دیرتر بخوابد .

فراموش نکنید که فرمانبرداری و اطاعت خانوادگی می تواند به شدت افزایش یابد، به شرط آنکه اجازه دهیم که فرزندانمان، طبق یك موهبت الهی كه همان حق "خود بودن" است بزرگ شوند نه آنچه كه ما می خواهیم.


تبیان