دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: داستان واقعی و تکان دهنده!!!

  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر_نرم افزار
    نوشته ها
    116
    ارسال تشکر
    344
    دریافت تشکر: 758
    قدرت امتیاز دهی
    2339
    Array
    MILAD KHAN's: جدید12

    پیش فرض داستان واقعی و تکان دهنده!!!

    داستان در مورد سربازیست که بعد از جنگیدن در ویتنام به خانه بر گشت.
    قبل از مراجعه
    به خانه از سان
    فرانسیسکو با پدر و مادرش تماس گرفت
    " بابا و مامان" دارم میام خونه، اما یه خواهشی دارم. دوستی دارم که می
    خوام
    بیارمش به خونه
    پدر و مادر در جوابش گفتند: "حتما" ، خیلی دوست داریم ببینیمش
    پسر ادامه داد:"چیزی هست که شما باید بدونید. دوستم در جنگ شدیدا
    آسیب دیده.
    روی مین افتاده و یک پا
    و یک دستش رو از دست داده. جایی رو هم نداره که بره و می خوام بیاد و با
    ما زندگی
    کنه
    "متاسفم که اینو می شنوم. می تونیم کمکش کنیم جایی برای زندگی
    کردن پیدا کنه
    "نه، می خوام که با ما زندگی کنه
    پدر گفت: "پسرم، تو نمی دونی چی داری می گی. فردی با این نوع
    معلولیت درد سر
    بزرگی برای ما می شه.
    ما داریم زندگی خودمون رو می کنیم و نمی تونیم اجازه بدیم چنین چیزی
    زندگیمون رو
    به هم بزنه. به نظر من
    تو بایستی بیای خونه و اون رو فراموش کنی. خودش یه راهی پیدا می کنه
    در آن لحظه، پسر گوشی را گذاشت. پدر و مادرش خبری از او نداشتند تا
    اینکه چند روز
    بعد پلیس سان
    فرانسیسکو با آنها تماس گرفت. پسرشان به خاطر سقوط از ساختمانی
    مرده بود. به
    نظر پلیس علت مرگ
    خودکشی بوده. پدر و مادر اندوهگین، با هواپیما به سان فرانسیسکو رفتند و
    برای
    شناسایی جسد پسرشان
    به سردخانه شهر برده شدند. شناسایی اش کردند. اما شوکه شدند به این
    خاطر که از
    موضوعی مطلع شدند
    که چیزی در موردش نمی دانستند. پسرشان فقط یک دست و یک پا داشت
    پدر و مادری که در این داستان بودند شبیه بعضی از ما هستند. برای ما
    دوست داشتن
    افراد زیبا و خوش
    مشرب آسان است. اما کسانی که باعث زحمت و دردسر ما می شوند را
    کنار می
    گذاریم. ترجیح می دهیم از
    افرادی که سالم، زیبا و خوش تیپ نیستند دوری کنیم. خوشبختانه، کسی
    هست که با
    ما اینطور رفتار نمی
    کند. بدون توجه به اینکه چه ناتوانی هایی داریم
    عجب روزگاریست!
    شیطان فریاد می زند ؟!
    انسان پیدا کنید، سجده خواهم کرد...

  2. 6 کاربر از پست مفید MILAD KHAN سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 11th May 2013, 06:08 PM
  2. تصویر رایج در دستشویی دبیرستانهای دخترانه !(کاملا واقعی)
    توسط "golbarg" در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 3rd May 2013, 01:38 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd January 2013, 12:22 AM
  4. داستانی به ظاهر خیالی اما واقعی
    توسط Sa.n در انجمن داستان های کوتاه
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 10th February 2012, 05:55 PM
  5. داستان قبض تلفن(داستان واقعی است)
    توسط بلدرچین در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 3rd February 2012, 01:00 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •