بر فراز قله كوه
Over the mountain's peak
در آنجا ، بر فراز قله كوه، دو پايم خسته از رنج دويدن
There, over the mountain's peak, my two feet are tired of the walking's pain
به خود گفتم كه در اين اوج ديگر، صدايم را خدا خواهد شنيدن
I told myself that eventually on this top, God will hear my voice
به سوي ابرهاي تيره پر زد، نگاه روشن اميدوارم
Flew to the dark clouds, my bright hopeful glance
ز دل فرياد كردم: اي خداوند من او را دوست دارم؛ دوست دارم
I cried out from the heart that: Oh! God, I love him, I love.
صدايم رفت تا اعماق ظلمت، به هم زد خواب شوم اختران را
My voice went to the depths of darkness, and disrupted the ominous sleep of stars
غبار آلود و بيتاب كوبيد، درِ زرين قصر آسمان را
Dusty and restlessly knocked on the golden door of the sky's castle
ملائك با هزاران دست كوچك ، كلون سخت سنگين را كشيدند**
Angels by thousands of small hands locked up the door
ز طوفان صداي بي شكيبم، بخود لرزيده ، در ابري خزيدند
And because of my impatient voice, they trembled and hide in a cloud
** كلون در دو معنا داره. يكي همونه كه بجاي زنگ خونه تو قديما بوده. كه به كوبه درب هم مشهوره. يكي هم همون تخته ايه كه پشت در ميندازن تا در قفل شه. و چون خارجيا حاليشون نميشه اگه ترجمه دقيق كنم. بهمين دليل توي انگليسيش گفتم كه فرشته ها درب رو محكم قفل كردن.
اينم من ترجمه كردم. برا تيمسار كپي بردارمون
لطفا اگه مشكلي توي ترجمه بود منو با متذكر شدنش خوشحال كنين.
علاقه مندی ها (Bookmarks)