معجزه ای به نام طوفان فکری (خلاقیت و موفقیت)
این روزها همه به دنبال یک معجزه می گردند؛ معجزه ای که بتواند زندگی شان را زیر و رو کند و آن ها را به آمال و آرزوهای شان برساند. شاید اگر چراغ جادو واقعا وجود داشت بسیاری خریدار آن بودند. غول چراغی که فرمانبرشان باشد و به آرزوهای کوچک و بزرگ شان پاسخ دهد. اما گویا در واقعیت کمتر کسی یافت می شود که بتواند به همه آن چیزهایی که در ته ذهنش وجود دارد دسترسی پیدا کند.
در دنیای جدید انسان ها بیشتر از گذشته می دوند ولی اکثرا از شرایط زندگی شان ناراضی هستند و با درآمدهای ناچیز حسرت خانه و ماشین گران قیمت و لباس های مارک دار و... را می کشند. اما در این دنیای پرازدحام که دستگاه عظیم تبلیغات سلیقه های مردم را می سازد عده ای هم هستند که توانسته اند به آرزوها و رویاهای شان جامه عمل بپوشانند. افرادی که با اتکاء به قوه خلاقیت ذهنی راه های سخت و صعب العبور را طی کرده و شرایط خوبی را برای خود به ارمغان آورده اند.
شاید کارآفرینان از زمره افرادی باشند که این توانایی در آن ها وجود دارد که با امکانات موجود، ثروت و درآمد بالایی را برای خود ایجاد کنند. یک کارآفرین فردی است که خلاقانه در پی ایجاد تغییر در محیط است؛ تغییری که می تواند نتایج خارق العاده ای را به همراه داشته باشد. اما عده ای همیشه می پرسند که آیا خلاق بودن و ثروتمندشدن مختص عده ای خاص است؟ یا این که فقط سیرمایه داران بزرگ هستند که می توانند با کمک و ابتکاء به سرمایه های کلان خود ارزش افزوده و درآمد سرشاری برای خود به دست آورند؟ پاسخ منفی است.
تجربه نشان می دهد که چه بسیار افرادی که بدون دسترسی به ثروت بادآورده پدری توانسته اند صرفا با اتکا به خود و ذهن خلاق شان به موقعیت های برتری دست یابند. زندگی افرادی مثل بیل گیتس، استیو جابز، برادران خیامی، بهروز فروتن و... نشان می دهد که موفقیت در کار و زندگی صرفا متکی به داشتن سرمایه یا موقعیت اقتصادی تثبیت شده نیست. فقط کافی است که انسان ها بتوانند از توانایی های بالقوه وجودی شان باخبر شوند و با کمک هوش و درایت و استفاده از تجربیات دیگران به نتایج متفاوتی برسند.
انسان خلاق کسی است که از ذهنی جست و جوگر، آفریننده و پویا برخوردار است می تواند با شکستن مرزها و چارچوب های کلیشه ای موجود شرایط جدیدی را ایجاد کند چنین دیدگاهی بیشتر به یک داستان شبیه است. اما نباید از یاد برد که در همین دنیای پیچیده و درهم و برهم عده ای توانسته اند نردبان ترقی را طی کنند. به این داستان توجه کنید تا مفهوم هوشمندی و نوع نگاه متفاوت و خلاق را بهتر متوجه شوید.
یک ایرانی در آمریکا به بانکی مراجعه می کند و می گوید که برای مسافرت به اروپا نیاز به وامی به مبلغ پنج هزار دلار دارد. زمانی که مساله ضمانت وام مطرح می شود، او ماشین گرانقیمت خود را پیشنهاد می کند و پس از بازدید و تطبیق مدارک، بانک، ماشین او را به عنوان ضمانت می پذیرد. پس از 10 روز این هموطن خلاق به بانمک مراجعه و پس از عودت 5000 دلار اصل وام و 15 دلار سود، ماشین خود را تحویل می گیرد.
در این جا کارمند بانک از او می پرسد: «ما درمورد شما تحقیق کردیم شما مرد بسیار ثروتمندی هستید و قاعدتا نباید نیازی به وام 5000 دلاری داشته باشید.»
آن ایرانی این گونه پاسخ می دهد: «شما درست می گویید ولی بانک شما مطمئن ترین مکانی است که با حداقل هزینه (15 دلار) می توانم برای نگهداری ماشین خود طی سفر به اروپا پیدا کنم.»
این حکایت نشان می دهد که انسان های نوآور و خلاق می توانند در تصمیم گیری ها به گونه ای عمل کنند که شاید برای بسیاری قابل تصور هم نباشد. اما نباید از یاد برد که متخصصان بر این باورند که خلاقیت، آموختنی و مختص همه مردم روی کره مزین است. در حقیقت ما نمی توانیم انسانی را بیابیم که خلاق بالقوه نباشد. منتها برای خلاق بودن و فعل پذیری آن نیاز به یک سری پیش زمینه ها، آموزش ها، تمرین ها، بسترسازی ها و تغییر در مدل فکرکردن (از تفکر هم گرا به سوی تفکر واگرا) وجود دارد. گیلفورد نیز بر این باور است که خلاقیت در محیط مساعد مجال بروز می یابد.
لذا اگر چنین محیطی پدید آید می توان در زمان مساعد محصول تفکر و اندیشه های بدیع و نو را برداشت کرد. یکی از این روش ها که بسیار در انعطاف پذیری، روانی تفکر، ایده سازی، تصمیم گیری و نوآوری موثر است روش طوفان فکری (Brainstorming) است که می تواند توانایی و انگیزش مناسبی در افراد برای تغییر و رسیدن به موفقیت ایجاد کند.
طوفان فکری چیست؟
این تکنیک یکی از روش های آماده سازی ذهن برای انجام کارهای بزرگ و متفاوت است. متخصصان مسائل بازاریابی و تجارت بر این اعتقادند که هر مدیر موفقی در دوران کار حرفه ای خود در یک شرکت نیاز به استفاده از روش طوفان فکری دارد. این تکنیک نخستین بار توسط دکتر اسبورن مطرح شد که برای اجرای آن دانستن چهار قانون اساسی ضروری است.
1) انتقاد ممنوع است. از ابراز قضاوت مخالف و ناسازگار باید تا مدتی خودداری شود.
2) چرخش آزاد اطلاعات با استقبال رو به رو شود. هرچه ایده ها، دور از ذهن تر و جسورانه تر باشد بهتر است.
3) کمیت، موردنظر است. هرچه تعداد ایده ها بیشتر باشد احتمال ظهور ایده های مفید بیشتر است.
4) اعضای تیم به ترکیب ایده ها و اصلاح آن ها ترغیب شوند.
علاوه بر ایفای نقش مهم خود در ایجاد ایده های خویش، شرکت کنندگان باید پیشنهاداتی در جهت بهبود ایده ای دیگران یا ترکیب ایده ها ارائه دهند.
تحقیقات دکتر اسبورن ثابت می کند که با رعایت این چهار قانون و در جلسات یکه مدیران در شرکت خود دارند می توان به نتایج کم نظیری دست یافت.
طوفان فکری را می توان به صورت یک بازی یا سرگرمی حتی در یک مهمانی برگزار رد. تصور کنید یک روز تعطیل که همه اعضای خانواده دور هم جمع هستند این بازی را آغاز کنیم.
یک کتری را روی میز وسط اتاق قرار دهیم و از همه بخواهیم که درمورد روش های بهترشدن این کتری نظرشان را اعلام کنند. شاید در ابتدا با این ایده ها رو به رو شویم:
* بهتر است لوله کتری را پهن تر بسازیم تا آب جوش راحت تر از آن خارج شود.
* جنس کتری را از مواید به کار ببریم که دچار سوختگی یا جرم در زمان کوتاهی نشود.
* می توان کتری را گودتر ساخت تا آب بیشتری در آن جا بگیرد.
* می توان توری در سر راه آن قرار داد تا جرم و مواد ریز داخل کتری به لیوان ها وارد نشود.
اما ممکن است در اثر فکر کردن ایده های مثل موارد زیر به ذهن تان بروز کند.
* می توان یک کتری ساخت که به جای یک لوله دو لوله داشته باشد.
* می توان کتری ساخت که به جای محدب بودن به شکل مربع یا استوانه ای یا کره ای باشد.
* می توان کتری ساخت که روی آن ساعتی نصب شود و زمان را نیز بتوان با آن مشاهده کرد.
* می توان کتری ساخت داشته که دو محفظه مستقل جدا از هم باشد که در یکی آب جوش و در دیگری چای را در آن درست کرد.
حال اگر این روند تولید ایده ها را ادامه دهیم شاید به ایده های خنده دار و طنزآمیز نیز برسیم.
* می توان کتری ساخت که به شکل عروسک باشد.
* می توان کتری ساخت که به شکل موبایل باشد.
* می توان کتری ساخت که بال داشته باشد.
* می توان کتری ساخت که مثل یک ربات برای ما جوک تعریف کند.
* می توان کتری ساخت که ذهن هوشمند و توانایی خواندن کتاب دارد.
شاید به نظرتان بیاید که این ایده ها دور از ذهن و بسیار انتزاعی و رویاگونه است. اما واقعیت این است که در طوفان فکری هدف صرفا تولید کمی و بی حد و حصر ایده های مختلف درمورد یک سوژه است. اگر ما بتوانیم درمورد یک موضوع به همین روش ایده پردازی کنیم بعد از مدتی ذهن انسان به طور خودکار در مورد هر مشکل یا مساله ای به ایده های جدیدی می رسد.
در روش های سنتتی مدیران در یک سازمان تصور می کردند برای هر مساله ای یک یا چند راه حل مشخص وجود دارد، اما طوفان فکری نشان می دهد که هیچ محدودیتی برای حل یک موضوع از طریق ایمیل به پرسنل و کارکنان یا حتی در سطحی عام تر برای عده زیادی از مردم خواهان پاسخ ها و راهکارهای آن ها هستند حتی در برخی از مواقع دیده شده که یک بازاریابی در شبکه های اجتماعی با طرح یک موضوع و میزگرد مجازی طوفان فکری به راه می اندازد و از آن ها در پیشبرد امور تجاری خود بهره لازم را می برد.
این تکنیک به روش های گوناگونی قابل اجراست. مثلا می توان از تک تک اعضای یک گروه خواست که به یک سوال پاسخ مناسب دهند و پاسخ های شان را در زمان مشخص تحویل مسوولان کنند. یا حتی می توان در یک گروه به شکل دسته جمعی موضوع را مطرح و در چند مرحله ایده ها را از مخاطبان دریافت کرد. حال باتوجه به این که قضاوت در مورد این ایده ها ممنوع است لازم است در حین اجرا به این موضوع توجه شود که خنده دار بودن، غیرواقعی بودن و دور از ذهن بودن یک ایده دلیل بر عدم ارائه آن نیست. عموما جلسات طوفان فکری بین 20 تا 45 دقیقه است که بعد از ارائه ایده ها می توان آن ها را بررسی کرد و در نهایت بهترین ها را برای اجرا یا استفاده مورد بهره برداری قرار داد. (البته برخی معتقدند برای این گونه جلسات نباید محدودیت زمانی درنظر گرفت.)
مزیت های طوفان فکری
طوفان فکری به ما نشان می دهد که همیشه راه حلی برای حل موفقیت در کسب و کار و بازار وجود دارد. حتی وقتی شرکتی ضرر می دهد، می توان امیدوار بود که راه حل های نرفته ای وجود دارد که اگر به آن ها دست یابیم مشکلات حل خواهد شد. گفته می شود دو بازاریابی کفش از دو شرکت مختلف برای شناسایی پتانسیل های بازار آفریقا به این قاره سفر کردند. اولی بعد از مدت کوتاهی با دفتر شرکت تماس گرفت و گفت: «این جا بازار خوبی برای کفش نیست. چون اکثر مردم فقیرند و کفشی به پا ندارند.» دومی بعد از مدتی با دفتر شرکت تماس گرفت و گفت «بسیار عالی است بهتر از این نمی شود این جا هیچ کس کفش ندارد و ما می توانیم تا سال ها در این قاره کفش های مان را به فروش برسانیم.»
این دو دیدگاه نشان می دهد که تا چه حد میان افراد در رسیدن به موفقیت تفاوت نظر وجود دارد. انسان های خلاق هرگز متوقف نمی شوند و در جست و جوی راه هایی برای رسیدن به اهداف شان هستند. طوفان فکری در این زمینه به ما کمک می کند که در یک شرایط آزاد، به دور از استرس ایده ها و نظریات خود را در راستای یک هدف خاص ابراز کنیم. آن چه در هر جامعه ای رسیدن به سود در کسب و کار یا مزیت های اقتصادی با مانع رو به رو می سازد وجود محدودیت های ذهنی، توجه به کلیشه ها و روش های سنتی است.
اما اگر بتوان با یک طراحی و برنامه ریزی درست روش تولید ایده را تجربه کرد می توان امیدوار بود که در آینه به نتایج مطلوب و بهره وری و سود در کسب و کار رسید. تکنیک طوفان فکری بهترین روش را برای تقویت اعتماد به نفس، ایجاد پویایی ذهنی، پیدا کردن آزادی عمل و تقبل خطر در مواقعی که به آن احساس نیاز می شود. در اختیار ما قرار می دهد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)