سدسازي و نابودي اكوسيستم طبيعي و كشاورزي
از ابتداي تاريخ انسان همواره در جنگ با محيط طبيعي خود بود و پيشرفت خود را در پيروزي و برتري بر طبيعت مي دانست. اين امر با تشكيل جوامع مدني و آشنايي ملل با علوم و فنون، هر روز گسترده تر شد و بر دامنه تسلط انسان بر طبيعت افزوده شد و با پيشرفت هايي كه حاصل شد علوم متعدد شكل گرفت و اما با شكل گيري و پديد آمدن علوم جديد تهاجم به طبيعت مخصوصاً در صد سال گذشته به شكل بي رحمانه تر از قبل جريان پيدا كرد و همين امر موجب شكل گيري علم جديدي به نام علم اكولوژي شد كه با همه علوم در تضاد بود و انسان متمدن در جوامع پيشرفته آن را براي حفظ محيط طبيعي خود همگام با پيشرفت در ساير علوم مورد استفاده قرار داد. به طور كلي در بين علوم بشري اكولوژي تنها علمي است كه به عواقب علم و تكنيك مي انديشد و نگران افزايش دخالت انسان در طبيعت است و به همين دليل كشورهاي پيشرفته جهان سعي مي كنند با تكيه بر اين علم اكوسيستم طبيعي خود را حفظ كنند و طبيعت را كه مايه اصلي زندگي نسل هاي آينده است، فداي پيشرفت هاي مادي نكنند و با توجه به موقعيت سرزمين كشورشان برنامه هاي عمراني. خود را در همه زمينه هاي اقتصادي به مرحله عمل درآورند اين امر كه در بسياري از كشورهاي جهان از اهميت زيادي برخوردار است و از نظر علمي و عملي به آن توجه شده در كشور ما مورد توجه قرار نگرفته و حتي دانشگاه تهران بعد از 70 سال هنوز درس اكولوژي را به درستي آموزش نمي دهد و عملاً نيز به طرز افسارگسيخته و بي رحمانه اكوسيستم طبيعي و اكوسيستم كشاورزي كشور مورد هجوم قرار گرفته است، و اين در حالي است كه كشور ما از نظر اكوسيستم طبيعي داراي بيشترين ميدان هاي اكولوژي تقسيم شده در سطح كره زمين است و اگر قطب بندي كشاورزي و ديگر قطب بندي هاي اقتصادي انجام گيرد، مسلماً اكوسيستم متنوع طبيعي كشور ما به طور شايسته يي محفوظ خواهد بود و بخش كشاورزي نيز دچار ضرر و زيان ناشي از هجوم به طبيعت نخواهد شد. اين امر از آن جهت مورد توجه است كه اكوسيستم هاي طبيعي و كشاورزي در واقع زنجيره يي به هم پيوسته هستند و هرگونه تخريب در محيط طبيعي، در واقع ضربه زدن به منابع حياتي مورد استفاده در بخش كشاورزي و تخريب بنيه پايه يي و بالقوه بخش كشاورزي است.
در چند دهه اخير پروژه هاي سدسازي موجب تخريب فراوان اكوسيستم طبيعي و به طور غيرمستقيم اكوسيستم كشاورزي كشور شده. انجام عمليات سدسازي موجب كم شدن آب رودخانه ها و در بعضي مناطق خشك شدن رودخانه هاي كشور شده و در ساخت اين سدها هيچ گونه توجهي به رودخانه ها كه از منابع اصلي آب شيرين بوده و تنظيم كننده اكوسيستم تثبيت شده محيط خود هستند، نشده است و اين در شرايطي است كه گرچه 70 درصد سطح كره زمين را آب فرا گرفته است، ولي عمده حجم اين آب ها، آب شور است كه از نظر كشاورزي قابل استفاده نيستند و آب شيرين سطح كره زمين فقط در رودخانه ها، جويبارها و چشمه ها هستند كه روي هم فقط يك درصد آب هاي سطح كره زمين را تشكيل مي دهند.ضرر و زيان وارد آمده به اكوسيستم طبيعي در اثر ساخت بي مطالعه سد، بسيار فراوان است كه در زير به پاره يي از آنها اشاره مي كنيم:
1- آب رودخانه بعد از محل واقع شدن سد دچار نقصان زياد مي شود، افت آب و بعضاً خشكي رودخانه ها موجب كاهش تبخير آب و پايين آمدن رطوبت هوا مي شود و به دنبال خشكي هوا و پايين آمدن دما، تعادل درجه حرارت شب و روز به هم مي خورد. اين عوامل و موارد مشابه آن در نهايت موجب از بين رفتن اكوسيستم رودخانه يي و از بين رفتن بافت گياهي اطراف و تهي شدن دامنه دره ها و زمين هاي مشرف به رودخانه از گياهان ارزشمند و خشك شدن اراضي جنگلي و مراتع در اكوسيستم طبيعي و زمين هاي فراوان در اكوسيستم كشاورزي خواهد بود. در مناطق جنگلي كشور ذخاير گياهي باارزشي وجود دارد كه تعدادي از آنها در دنيا منقرض شده اند، متاسفانه بسياري از اين گونه هاي گياهي در اثر احداث سدها از بين مي روند. ما هرگز نمي توانيم جنگل هاي راش را كه در طول سال هاي متمادي به وجود آمده اند دوباره ايجاد كنيم.اين مشكلات را ما در حال حاضر به وضوح مي بينيم، مانند وضع رودخانه زاينده رود كه اكنون خشك شده است و جنگل هاي اطرافش در حال انقراض است و در استان فارس نيز سدسازي موجب شده همه باغات و گونه هاي گياهي و اكوسيستم رودخانه يي نابود شود.
2- به علت خشك شدن كناره هاي رودخانه و از بين رفتن گياهان آن، تغذيه حشراتي مانند زنبور عسل و همچنين حشراتي كه در مبارزه بيولوژيكي بسيار ارزشمند هستند، دچار مشكل خواهد شد.
3- با تخريب مراتع و افت آب و به هم خوردن اكوسيستم رودخانه يي محل تغذيه و آبشخور دام ها از بين مي رود و اين امر موجب لطمه زدن به دامداري و افزايش واردات خوراك دام و از بين رفتن تدريجي دامداري سنتي مي شود.
4- پرندگان اكوسيستم رودخانه يي كه اكوسيستم آن از بين رفته و محل زندگي و زاد و ولد آنها در لابه لاي بوته زارها و مراتع يا درختان است به شدت رو به كاهش رفته و پرندگاني چون كبك، دراج، قرقاول و پرندگان آبي و همچنين گونه هاي باارزش پرندگان شكاري همچون عقاب، شاهين، بالابان و قرقي كه غناي طبيعي كشور هستند، نابود خواهند شد. همچنين اين مشكل موجب به هم ريختن وضع تغذيه كل و بزها، قوچ و ميش ها و مرال ها شده و به طور كلي حيوانات و جانوران ديگر و حيواناتي كه جزء گونه هاي ناياب مورد حفاظت نيز هستند مورد تهديد خواهند بود.
5- آب در مسير رودخانه موجب تغذيه منابع زيرزميني مي شود كه در اثر افت آب در مسير رودخانه بعد از محل ساخت سد و در بعضي اوقات خشك شدن رودخانه منابع زيرزميني نيز دچار افت و بي آبي مي شوند.
6- پايين آمدن حجم آب رودخانه موجب نابودي موجودات آبزي رودخانه هاي ايران كه جزء نادرترين و بهترين منابع غذايي در تمام جهان است، خواهد شد.
7- در اثر ساختن سد نمك هايي كه در معرض هوا قرار مي گيرد، با توفان حركت مي كند و به مناطق اطراف و باغات مي رود و پس از چندي در اين مناطق با پديده شور شدن مواجه مي شويم. خشك شدن بستر رودخانه ها و افت رطوبت و خشك شدن خاك هاي مرطوب اطراف رودخانه ها و خشكي آبريزهاي حوضه هاي رودخانه ها نيز نمك هايي را ايجاد خواهد كرد كه تنها در محل خود باقي نمي مانند، بلكه موجب پخش نمك در خاك هاي زراعي و نابودي خاك هاي ارزشمند كشاورزي و كشتزارها و باغات نيز مي شود.
8- فرسايش هاي بادي و آبي زمين هاي اطراف درياچه سد و دامنه هاي مشرف به سد، موجبات پر شدن سد و مشكلات بعدي را فراهم مي سازد. اين امر در اطراف درياچه سد به علت برش هايي كه در دامنه هاي دره هنگام ساختن سد زده شده بسيار بيشتر خواهد بود. به طور كلي انباشته شدن رسوبات يكي از مشكلات مهم سدهاي ايران است. از جمله سدهايي كه بيشتر ظرفيت آن را رسوبات فرا گرفته، مي توان از سد سفيدرود نام برد كه حداقل 60 تا 70 درصد از ظرفيت مفيد آن از رسوبات اشباع شده است.
9- يكي از ضرر هاي ديگري كه بر اثر ساختن سدها دامنگير محيط زيست ارزشمند كشور ما شد، خشك شدن حوضه هاي (آبريزها) رودخانه ها است. اين حوضه ها خود به وجودآورنده اكوسيستم هاي طبيعي و كشاورزي ارزشمند هستند كه متاسفانه با قطع آب رودخانه هايي كه به اين آبگيرها مي ريزند و زدن سد بر تمامي اين رودخانه ها موجبات خشك شدن اين منابع غني آبي و غذايي را فراهم مي آورند و اين در حالي است كه خود ما به افغانستاني ها در مورد بستن سد روي رودخانه هيرمند كه موجب خشك شدن حوضه آن يعني درياچه هامون شده است، اعتراض مي كنيم. نابودي اين آبگيرهاي طبيعي يكي از وحشتناك ترين بلايايي است كه بايد سريعاً جلوي آن را گرفت و واقعاً آن هنگام كه با زدن سد روي نه تنها يك رودخانه بلكه حتي چند رودخانه كه موجب تشكيل آبگيرهاي بزرگ مي شوند، طبيعت و كشاورزي را در يك منطقه وسيع به كلي از بين برده و موجب نابودي هزاران گونه آبزيان، پرندگان، حيوانات و حشرات مفيد مي شويم، اندكي به اين كارهاي يك بعدي و بي مطالعه انديشيده ايم؟ از جمله مصاديق اين كار مي توان به تالاب گاوخوني اشاره كرد. از ديگر آبگيرهاي مهم ايران درياچه بختگان است.
متاسفانه اين درياچه نيز در شرف خشك شدن كامل قرار دارد، به طوري كه آب اين درياچه تا حدود 85 درصد خشك شده است.اتفاقاً يكي از عوامل خشكي آب درياچه بختگان در سال 51 زدن سد دورودزن روي رودخانه كر است كه در سال 1350 احداث شد و موجب خشكي آب درياچه بختگان در سال 51 شد: علاوه بر زدن سد روي رودخانه زاينده رود كه حوضه آبريز آن تالاب گاوخوني بوده و در اثر خشكي زاينده رود، اين تالاب نيز گرفتار خشكي شده و وضعيت در رودخانه كر كه با زدن سد دورودزن روي آن و نرسيدن آب به درياچه بختگان و زدن سد روي رودخانه هاي ديگر كه حوضه آنها درياچه بختگان است، مانند سدهاي ملاصدرا و سيوند كه موجب در خطر قرار گرفتن اكوسيستم ارزشمند درياچه بختگان شده است.به طور كلي بايد گفت روش سدسازي بدترين روش براي استحصال و ذخيره سازي آب در مناطق نيمه خشك است.بايد توجه داشت خشكي درياچه اروميه يا هر تالاب و درياچه يا آبريزي علاوه بر پديده هاي زيانبار بر تنوع زيستي و اكوسيستم منطقه و خصوصاً نابودي سكونتگاه هاي پرندگان مهاجر همچنين بر اراضي كشاورزي نيز اثر داشته و همان طور كه قبلاً اشاره شد، نمك هاي حاصل از خشكي موجب تهديد اراضي كشاورزي و شوري آب هاي زيرزميني خواهد شد. نكته مهمي كه در مورد درياچه اروميه مورد توجه كارشناسان قرار دارد اين است كه در درياچه اروميه يك جريان چرخشي از آب نمك و رسوبات وجود دارد و جريان آب هاي پرنمك از رودخانه آجي چاي در شرق درياچه و رودخانه هاي آب شيرين زرينه رود و سيمينه رود از جنوب و شهر چاي و زوارچاي از غرب سبب يكنواختي شوري درياچه مي شود اما ايجاد ميانگذر در اين درياچه نه تنها جريان چرخشي آب را مختل كرده و يكنواختي شوري آب را برهم زده بلكه با تجمع نمك و رسوبات در دو طرف ميانگذر، جبهه جديد خشك شدن درياچه از وسط درياچه نيز آغاز شده است كه سرعت فرآيند خشكي و كاهش سطح آب را افزايش مي دهد.
10- از مشكلات ديگري كه با احداث سدها ممكن است به وجود آيد بروز بيماري هاي خطرناكي است كه از ساختن سد در مناطقي كه رطوبت بالااست، ممكن است ايجاد شود مانند مناطق شمالي كشور كه حتماً بايد در موقع ساختن سد در اين مناطق به اين امر نيز توجه شود زيرا ماندگار شدن و ساكن بودن آب در درياچه پشت سد، موجب ايجاد عوامل بيماري زا و حشرات موذي و بيماري هاي خطرناك مانند مالاريا خواهد شد.
11- علاوه بر مشكلاتي كه گفته شد، اگر خداي ناكرده به ايمني سدها و محل ساخت آنها توجه نشود يا روي گسل ساخته شوند، اين امر بسيار خطرناك خواهد بود و به اين مهم نيز در ساخت سد ها بايد توجه شود، زيرا مثلاً گسل هاي خطرناكي در سلسله جبال البرز وجود دارند و قرار گرفتن سد روي اين گسل ها يعني فاجعه عظيم انساني. يكي از سدهايي كه به نظر كارشناسان روي گسل قرار گرفته و بايد ديد زيرساخت هاي سد تا چه حد در برابر زلزله مقاوم است، سد شهيد رجايي واقع در 40 كيلومتري جنوب شهرستان ساري است.
12- خشك شدن و كم شدن آب در مسيرهاي چندصد كيلومتري رودخانه ها، پس از محل ساخت و نابودي بافت گياهي و دامنه هاي سرسبز مشرف به آن، موجب از بين رفتن مناظر زيباي طبيعي و كاهش گردشگر و توريست خواهد شد.
13- يكي ديگر از نكات مهمي كه در ساخت سدها بايد مورد توجه قرار گيرد، موقعيت ممتاز بعضي از رودخانه ها از ابعاد مختلف اقتصادي است كه به اين امر نيز در كشور ما به هيچ وجه توجه نشده است كه يكي از اين موارد بي توجهي را در رودخانه كارون مي توانيم ببينيم. اين رودخانه در گذشته تنها رودخانه قابل كشتيراني ايران بود كه علاوه بر داشتن موقعيت ممتاز از نظر اكوسيستم طبيعي و كشاورزي، به جهت جلب توريست و گردشگر با داشتن كناره هاي زيباي آن، خصوصاً در شهر اهواز، از مناطق ارزشمند در كشور ما بوده است كه متاسفانه به اين تنها رودخانه قابل كشتيراني ايران نيز رحم نشده است.
14- به هم زدن ميدان اكولوژي پارك هاي ملي در چند دهه گذشته در حالي كه با تخريب وسيع اكوسيستم طبيعي و كشاورزي به علت ساختن سدهاي متعدد و بي مطالعه، علاقه مندان به محيط زيست و كشاورزي حداقل پارك هاي ملي حيات وحش را محيطي امن جهت حفظ گونه هاي جانوري و گياهي كشور مي دانستند، ناگهان دامنه ساختن سد، حتي به پارك هاي ملي سازمان حفاظت محيط زيست نيز كشيده شد. با توجه به دخالت اينچنيني در ميدان اكولوژي پارك هاي ملي كه داراي اكوسيستم هاي متعدد و بسيار ارزشمند در محدوده خود هستند، اين سوال پيش مي آيد كه در يك منطقه حفاظت شده كه به منظور حفاظت و پايداري محيط طبيعي نبايد هيچ گونه تغييري در آن داده شود، چگونه اين همه اصرار جهت ساختن سد اعمال مي شود و اين اعمال فشار براي ساختن سد در اين قبيل مناطق تا چه حد از پشتوانه علمي برخوردار است. يكي از اين مناطق حفاظت شده كه همچنان براي ساختن سد در آن تاكيد و اصرار مي شود، پارك ملي گلستان است كه قبلاً در اين پارك سدي ساخته شده بود كه هنگام وقوع سيل شكسته شده بود و پس از آن دوباره سدي ساخته شد كه آن هم شكسته شد و اين شكستن عامل تشديد سيل و خسارت شد و باز هم با اين وجود مسوولان اعتقاد دارند بايد در نخستين پارك ملي ايران سد ساخته شود.
15- اما نكته مهم ديگري كه بيشتر از هر كشور ديگري بايد در مملكت ما مورد توجه قرار گيرد، توجه به موقعيت تاريخي و آثار باستاني و گنجينه هاي فرهنگي است كه بايد دقت شود خداي نكرده با احداث سد صدمات جبران ناپذيري به آثار ارزشمند گذشته وارد نيايد و ناگهان اين نمادهاي مدنيت و فرهنگ چندهزار ساله زير آب نرود. لازم به يادآوري است در حال حاضر ساختن سدهاي بزرگ مخزني در دنيا مطرود شده است. اين سدها به دليل اينكه از لحاظ زيست محيطي مشكلات زيادي را به وجود مي آورند، در بيشتر كشورهاي دنيا از جمله فرانسه و امريكا ديگر ساخته نمي شوند. تغيير و از بين بردن اكوسيستم و نابودي بخش هاي بزرگي از جنگل ها و مراتع و در يك كلام تخريب محيط زيست پيامد احداث اين گونه سدها است. عمليات آبخيزداري و ارزيابي زيست محيطي از جمله مراحلي است كه قبل از احداث سدها بايد انجام شود. قبل از ساخت سدها، بايد تبعات زيست محيطي آن بررسي شود، بايد مشخص شود در اثر احداث سد چند رودخانه پر مي شود و چند هكتار از اراضي از بين مي رود. چقدر فرسايش در حوضه بالادست صورت مي گيرد و براي اينكه حداقل فرسايش حاصل شود، چه كار بايد كرد و اينكه چه مقدار رسوبات تجمع مي كند و اين رسوبات بايد كجا ريخته شود. متاسفانه در كشور ما هيچ يك از اين تمهيدات انديشيده نمي شود و تناسبي بين كاري كه انجام مي گيرد و آنچه بايد انجام بگيرد وجود ندارد و به همين دليل در عمل به نتيجه مطلوب دست پيدا نمي كنيم.
نويسنده: محمد بهمني قاجار
علاقه مندی ها (Bookmarks)