به چه چیز این فوتبال می توان افتخار کرد؟ کیفیت سخت افزاری؟ کیفیت نرم افزاری؟ سطج فنی بازیکنان؟ دانش مربیان یا مدیریت درست مدیران؟ کفرمان در آمد بس که کم کاری دیدیم، بردیم از بس غیرت ندیدیم. کم فروشی تا کی؟
فوتبال ایران سال هاست که سطح فنی بسیار پایینی دارد. دقیقا با پیشرفت روز افزون فوتبال در جهان، ارتقاء دانش مربیان، گسترش یافتن علم فوتبال حتی به کشور های درجه دوم در زمینه فوتبال، تاسیس آکادمی های متعدد برای کشف استعداد ها، فوتبال ایران ضعیف تر، مرده تر، بی کیفیت تر و مخاطب زده تر می شود.
کشور های صاحب فوتبال دنیا، مانند، اسپانیا، انگلیس، آلمان، ایتالیا، برزیل، آرژانتین، پرتغال و... به دنبال پیشی گرفتن از یکدیگر در هر زمینه ای هستند. آنها مدت هاست از لحاظ سخت افزاری از دنیا پیشی گرفته اند.
اعتبار بی دلیل به دست نمی آید. اسپانیا با سبک معروفش، انگلیس با لیگ قدرتمند و فیزیکی اش، ایتالیا با دفاع همیشه مستحکمش، برزیل با جوکوبونیتو و آرژانتین با بازی های همیشه هجومی خود، دهه های متوالی است که بر سر زبان ها هستند.
این ها فراتر از آن چیزی هستند که ما می خواهیم در موردش بحث کنیم. فوتبال کشورمان را مقایسه کردن با این کشور ها، وقت تلف کردن است.
نگاه کنیم به کشور هایی همچون کلمبیا، اکوادور، مکزیک و حتی آمریکا. این ها به چه دلیل موفق هستند و در اکثر دوره های جام های جهانی حضور دارند؟ چرا می توانند ادعا کنند که روزی به جمع حتی ۵ تیم برتر دنیا خواهند رسید؟
آمریکا پس از جام جهانی 1998 که حتی به تیم ملی فوتبال کشورمان هم باخت اعلام کرد که برنامه ریزی می کنیم تا در جام جهانی 2014 به نیمه نهایی برسیم. چرا ما حتی حاضر نیستیم وعده ای بدهیم؟
به قطر نگاه کنید. درست است مغلوب ما شد، درست است به جام جهانی نرفت اما در لیگ قهرمانان چهار سهمیه دارد. امکانات سخت افزاری آنها را با ما مقایسه کنید. کشور آنها حتی به اندازه یک شهر کوچک ما هم نیست. هر دو در خاورمیانه هستیم اما ما کجا و آن ها کجا؟
ژاپن و کره جنوبی هم که تحسین دنیا را بر انگیخته اند. کره جنوبی برای هشتمین دوره پیاپی به جام جهانی راه یافت و ژاپن هم برنامه ریزی می کند برای صعود به جمع ۴ تیم برتر جهان. تا همین حد بدانید که آرسن ونگر ژاپن را مستعد صعود به فینال جام جهانی می داند.
در رقابت های آسیایی هم که سال هاست در زمینه باشگاهی و ملی از ما سر تر هستند. بعید می دانم استعداد های آنها درخشان تر از ما باشد. فقط روش آنها فرق می کند. آنها می دانند چگونه یک استعداد را تا مرز موفقیت برسانند. می دانند چگونه پرورش دهند، می دانند باید هرکسی را جای خود گذاشت.
نگاهی به فوتبال ایران در بخش های مختلف
سخت افزار
یکی از مهمترین فاکتور ها در زمینه پیشرفت، امکانات سخت افزاری است. این امکانات در درجه اول استادیوم های ورزشی هستند.
ورزشگاه های محل برگزاری رقابت های لیگ برتر ایران را نگاه که می کنیم به یکی از اصلی ترین عوامل عدم پیشرفت فوتبالمان پی می بریم. زمین مسابقه، رختکن بازیکنان، جایگاه تماشاگران، نورپردازی ورزشگاه ها، امکانات رفاهی، بوفه های تهیه خوراکی ها و غذا و سرویس های بهداشتی هیچ یک در سطح بین المللی نیست.
اقدامات مسئولین هم نشان می دهد که قرار نیست کسی فکری به حال پیشرفت فوتبال بکند. اقدام فدراسیون فوتبال را در جهت کسب میزبانی رقابت های جام ملت های آسیا در سال 2019 ستایش می کنیم اما واقعا این پتانسیل را می بینیم که از پس برگزاری چنین رقابت های مهمی بر بیاییم؟
در همین رقابت های جام باشگاه های آسیا به دلیل میزبانی های ضعیف و رفتار هوادارا ن هر سال جریمه های سنگینی را متحمل می شویم. آبروی فوتبال ما واقعا به خطر افتاده است.
این امکانات سخت افزاری به هیچ وجه برای پیشرفت مناسب نیست. چمن ورزشگاه تختی را وقتی از دوربین های تلوزیونی نگاه می کنیم، به ظاهر مناسب می آید اما کافیست از نزدیک آن را ببینید. کوتاه و بلند بودن چمن در نقاط مختلف، سخت بودن چمن و آبیاری نشدن آن احتمال مصدومیت بازیکنان را افزایش میدهد.
تازه ورزشگاه تختی بهتر از برخی استادیوم ها است. در شهرستان ها وضعیت به مراتب بدتر است. چمن مصنوعی ورزشگاه عضدی رشت، چمن ورزشگاه ها در شهر های اهواز، مشهد، شیراز، انزلی و حتی تهران بسیار خطرناک است. بازیکنان نمی توانند روی این گونه چمن ها با تمام توان بازی کنند. ممکن است یک تکل محکم به قیمت مصدومیت طولانی مدت برای آنها تمام شود.
وقتی نور ورزشگاه ها ضعیف است چرا بازی ها باید در ساعات شب برگزار شود؟ چرا خودمان در برنامه ریزی های نرم افزاری کاری می کنیم که سطح لیگ از لحاظ فنی پایین بیاید؟ چرا کوتاهی در تمام سلسله مراتب ورزش وجود دارد تا فوتبال ما به این روز بیفتد که پرسپولیس، پر هوادار ترین تیم ایران و حتی آسیا بازیکنانش از دادن حتی ۴ پاس سالم به یکدیگر عاجز باشند؟
نرم افزار
در بحث تصمیم های عجیب و دور از انتظار فوتبال ما رو دست ندارد. از برنامه ریزی سازمان لیگ برای برگزاری رقابت های لیگ برتر که معلوم نیست معیارشان چیست بگیرید تا مشخص نبودن تکلیف برگزاری جام حذفی و مجازات های بی استناد در کمیته انضباطی.
استقلال، ملوان و سایپا با کسر امتیاز به دلیل فحاشی تماشاگرانشان مواجه می شوند در صورتی که حتی یکبار هم تذکر نگرفته اند که در صورت تکرار فحاشی ها امتیاز کسر خواهد شد. به هر حال باید قانونی باشد که همه بدانند. هوادار اگر بداند تیمش در خطر کسر امتیاز است فحاشی نخواهد کرد. اما اینکه به یک باره این کار را انجام دهند، قابل قبول نیست.
البته ما با برخورد های سنگین برای تخلفات سنگین موافق هستیم اما طبق یک قانون مشخص.
در بحث برگزاری یا عدم برگزاری جام حذفی هم دلایل جالبی از سوی مسئولین مرتبط و غیر مرتبط می شنویم. ما واقعا نمی دانیم برگزاری جام حذفی و لیگ کشور ما، به سرمربی تیم ملی چه ربطی دارد؟
در همه جای دنیا برنامه ریزی لیگ، جام حذفی و مسابقات ملی سال ها است که مشخص است. مثلا در فوتبال انگلستان مشخص می کنند که از روز 17 اگوست سال 2013 بازی های فصل جدید آغاز خواهد شد و 15 می سال 2014 هم به پایان خواهد رسید. در این بین، تاریخ برگزاری جام های حذفی و حتی اتحادیه، بازی های ملی، جام باشگاه های اروپا و تمام رقابت هایی که باشگاه ها باید انجام دهند مشخص است.
هیچ تیمی بلاتکلیف نیست. اینطور نیست که یک تیم هر چهار روز یک بازی انجام دهد و یک تیم هر ۷ روز. مگر اینکه رقابت های اروپایی در کار باشد یا تیمی از مسابقاتی حذف شده باشد و یا به مرحله های بالاتر رسیده باشد.
مشخص است وقتی یک عده، تخصصی در یک زمینه ندارند و وارد آن فیلد کاری می شوند، تکلیف چیست. کسی که نمی داند برنامه ریزی چیست و شرایط تیم های باشگاهی و ملی را در برنامه ریزی در نظر نمی گیرد، تخصصی ندارد. وقتی یک قاعده و قانون مشخصی نباشد، هر سال باید بنشینند و برنامه ریزی کنند.
در تمام دنیا بازیکنان پس از پایان فصل حداقل ۴۰ روز استراحت دارند اما در فوتبال ایران، به دلایل مختلف اعم از برگزاری رقابت های ملی، پلی آف، و زود شروع کردن لیگ، برخی اوقات بازیکنان ملی پوش حتی ۱۰ روز هم فرصت استراحت ندارند. پس انصاری فرد حق دارد فرار کند و به زور به مرخصی برود.
در بحث مشخص نبودن منابع مالی باشگاه ها هم که اگر بخواهیم وارد شویم، یک کتابچه ۲۰۰ صفحه ای جای نوشتن و نقد کردن دارد. همین قدر بگوییم که هر سال در این فوتبال ۳۰۰-۴۰۰ میلیارد هزینه می شود ولی خروجی صفر است. در آمد یعنی کشک.
ساختار باشگاه های فوتبال ایران هم همانند ساختار وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال مناسب نیست. تعویض مکرر مدیریت و هیئت مدیره ها یعنی تغییر سریع تفکر بر تیم ها. هر مدیری می آید می خواهد تفکرات خود را پیاده کند. مربی عوض می شود، بازیکن ها کنار می روند و هر سال فقط اسم تیم تغییر نمی کند. پرسپولیس هر سال حداقل ۱۰-۱۲ تغییر در تیم خود دارد. این عمل بدین معنی است که موفقیت دور از دسترس است.
توانایی های فنی بازیکنان شاغل در فوتبال ایران
خدا بیامرزد دوران طلایی فوتبال ایران را. دیگر گذشت زمانی که دست و پا در مقابل کسب نتیجه تیمی اهمیتی نداشت.
بازیکنان فوتبال ایران به دلایل زیادی در سال های اخیر سطح فنی پایینی را داشته اند. مهمترین و اصلی ترین عامل، عدم پرورش درست جوانان از تیم های پایه است. چه راست، چه دروغ، مربیان پایه ای فوتبال ما بلد نیستند مبانی فوتبال و اقدامات ابتدایی در جهت رشد استعداد ها را به بازیکنان منتقل کنند.
در فوتبال اروپا، از همان ابتدا به بازیکنان یاد می دهند که در شرایط مختلف چه تصمیماتی باید گرفت. به آنها یاد می دهند که پاس دادن چگونه صحیح است. یاد می دهند که کجا توپ را دفع کن و کجا حفظ کن.
خیلی راحت دو بازی از فوتبال انگلیس و ایران را کنار هم بگذارید و مقایسه کنید. بازیکنان فوتبال ایران چون یاد نگرفته اند، چون درک مناسبی از بازی ندارند، به راحتی توپ ها را از دست می دهند. بار ها دیدیم وقتی بازیکنی در شرایط بازیسازی قرار دارد، با زدن بر زیر توپ، موقعیت رابه تیم حریف می دهد.
اما در فوتبال اروپا، برای هر لحظه و هر حرکت بازیکنان یاد گرفته اند که تصمیم درست چیست. برای همین است که اروپا یک فوتبال زیبا را ارائه می دهد و ایران، ضعیف ترین فوتبال ممکن را.
وقتی کسی یاد نگیرد که در کارش، لزومات چیست، با وارد شدن به آن کار، نا موفق می شود. بحث بازیکنان فوتبال ما هم همین است.
جدیت بازیکنان اروپایی و ایرانی را هم در هنگام برگزاری مسابقات مقایسه کنید. در فوتبال اروپا وقتی یک بازیکن وارد زمین می شود، یاد گرفته است که جوری بازی کند انگار بازی مرگ و زندگی است. آنها پول می گیرند که برای تیمشان با تمام توان بازی کنند. وقتی یک تیم فوتبال در اروپا عقب است، از نگاه بازیکنان آن تیم می توانیم نتیجه را تشخیص بدهیم. اضطراب و عصبانیت و ناراحتی آنها، باعث می شود هواداران حتی پس از باخت دلگرم باشند، باعث می شود تیم خود را با وجود کسب نتیجه های ضعیف حمایت کنند.
لیورپول و آرسنال سال هاست که نتایجی در شان نامشان نگرفته اند اما هواداران آن تیم ها هر سال و در هر بازی مهم و عادی ورزشگاه تیمشان را پر می کنند و با جون و دل حمایت می کنند.
مقایسه کنید با جدیت فوتبالیست های ایرانی. چندین بار شده است که در برنامه های تلوزیونی و در تصاویر شکار شده، دیدیم که وقتی یک تیم باشگاهی ایرانی عقب است، نیمکت آن خندان است! یا با نگاه به همین بازی آخر پرسپولیس برابر نفت، بی خیالی در برخی بازیکنان سرخ پوش پایتخت موج می زند. انگار نه انگار که حتی یک موقعیت گل هم ایجاد نکرده اند.
در فوتبال اروپا پول ها و حقوق های زیادی برای بازیکنان است اما آنها با تمام توان برای تیمشان بازی می کنند و هیچگاه کم فروشی نمی کنند. در ایران برعکس است. خیلی ها از شکم سیری حتی حاضر نیستند در زمین بدوند. وجدان برخی از فوتبالیست های ما واقعا مایه تاسف است.
احترام گذاشتن و حفظ حرمت خیلی مهم است. وقتی ۲۰ هزار هوادار به خاطر ۱۱ بازیکن به ورزشگاه می روند، حداقل چیزی که می خواهند به کار بردن تمام توان آن ۱۱ بازیکن است. پرسپولیس را مثال می زنیم چون تیم مردمی است و نتایج قابل قبولی را کسب نمی کند.
پرسپولیس از ابتدای فصل جدید یک بازی خوب یا حتی متوسط بوده و یک بازی بد. برد برابر تراکتور، تساوی برابر ذوب آهن، برد برابر مس، شکست برابر سایپا، پیروزی برابر ملوان و نهایتا شکست برابر نفت گویای این موضوع است.
پرسپولیس بازیکنانی دارد که حتی، دادن پاس های کوتاه و بازیسازی های عادی هم بلد نیستند. پرسپولیس اگر ده نفره بازی کند و نوری را بازی ندهد بهتر نتیجه خواهد گرفت. حضور یک دروازه بان به جای غلامرضا رضایی می تواند مفید تر باشد و اگر "چوب" جای دهنوی بگذارید شاید خاصیت بیشتری داشته باشد.
این ها البته روی هم سالی ۳ میلیارد از دولت و پرسپولیس پول می گیرند. سه میلیاردی که می توان در یک سال با آن، ۶۰۰ خانواده را با بهترین امکانات غذایی و پوشاکی به زندگی کردن امیدوار کرد.
سخت است این همه مشکل را حل کردن. اما حداقل از یک جایی شروع کنید. شروع کنید به تمیز کردن. پاک سازی کنید و افراد کار بلد را به فوتبال بیاورید. پول های بی مورد خرج نکنید. به فکر مردم باشید و برای مردم کار کنید. باختید عیبی ندارد، فدای سرتان فقط فوتبال بازی کنید. مردم ساده نیستند و دیگر همه چیز را می فهمند.
برای حفظ احترام و حرمت خود هم که شده، کاری که به شما سپرده شده را به درستی انجام دهید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)