نخست باید به دو نکته مهم و بنیادی در امر تربیت توجه شود:
نکته اول:
تربیت کودک فرایندی طولانی و به هم پیوسته دارد. امر تربیت و آغاز وظیفه مادری و پدری پیش از نزدیکی و انعقاد نطفه شروع می شود، زیرا نوع غذاهایی که والدین می خورند، هم در نطفه (منی و اسپر ماتوزئید مرد و اوول زن) تأثیردارد و هم در روح و روان آنان. در نتیجه روحیات والدین و ویژگی های نطفه شان از طریق ژن به فرزند منتقل می شود. چنان که حالات زن و شوهر هنگام نزدیکی از جهت اخلاقی، روحی و روانی، شادی و غم، سلامت و بیماری، اضطراب و آرامش روحی و مانند آن در سرنوشت فرزند آینده اش تأثیر دارد.
حتی رعایت یا عدم رعایت آداب نزدیکی کردن، زمان، مکان، کیفیت انجام عمل نیز در سلامت جسم و روان فرزند مؤثر است. تربیت کودک پس از تولد شروع نمی شود، بلکه خیلی پیش تر از نزدیکی و بسته شدن نطفه آغاز می گردد.از این رو در روایات اسلامی آمده است هنگامی که قصد ازدواج دارید، ببینید با چه کسی و خانواده ای وصلت می کنید. محصول ترکیب نطفه مشترک شما چه می شود و صاحب چگونه فرزندی خواهید شد؟
نکته دوم:
انسان چون موجودی دو بعدی و شامل جسم و روح است. این دو تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند. از این رو نگاه مربی و پدر و مادر باید به هر دو بعد معطوف شود .
کودکی از حساس ترین و سرنوشت ساز ترین دوره زندگی انسان است. شخصیت انسان و اساس خصوصیت های اخلاقی وی در ابتدای کودکی خصوصاً در سنین مقدماتی عمر پی ریزی می شود. علاقه زیاد به یادگیری و انعطاف پذیری در مقابل رفتار پدر و مادر و اطرافیان ویژة مرحله خردسالی و قبل از قدم گذاشتن به دبستان است. به همین دلیل، همه معلومات، عادت ها و ویژگی های اخلاقی که در این دوره به دست می آید، ریشه دار و محکم در روح کودک باقی می ماند. بنای اصلی شخصیت و چارچوب وجودی او را تشکیل می دهد . بر همان اساس شخصیتش شکل می گیرد.
"بنابر تحقیقاتی که به وسیله دانشمندان رفتارشناس صورت گرفته، بیش تر نابسامانی ها و بزهکاری های رفتاری در بزرگسالان، نتیجه تربیت غلط و برخورد ناصحیح در دوران اولیّه رشد و آغاز سال های زندگی است. در واقع، اساس و پایه اصلی شکل گیری شخصیت انسان در دوران هفت سال اوّل زندگی است؛ همان دوران حساسی که کودک در کنار والدین به سر می برد".[1]
امیرالمؤمنین(ع) به همین نکته تربیتی اشاره دارد که به امام حسن(ع) می فرماید: "دل کودک چون زمینی خالی است که هر بذری در آن پاشیده شود، می پذیرد، پس من پیش از آن که قلبت سخت و فکرت به امور دیگر مشغول شود، به ادب و تربیت تو مبادرت ورزیدم".[2]
از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم گفت: از بیست سال قبل از تولد. [3]
پس به نظر دقیق، تربیت کودک حتی سال ها قبل از تولد طفل آغاز می شود، یعنی والدین قبل از فرزند دار شدن، زمینة رشد و هدایت را در خود ایجاد کنند و برای پدر و مادر شدن خود را آماده نمایند.
کودک از رفتار و کردار پدر و مادر و بزرگ تر ها الگو بر می دارد. افرادی که درون منزل به امور تعبدی و دینی پای بندند، معمولاً دارای فرزندانی چنین خواهند شد. تربیت فرزند به تکرار نصایح و سماجت در موعظه نیست. هیچ چیز به اندازه عمل کارساز نیست. فرزند وقتی ببیند پدر یا مادرش در منزل بد زبانی می کند، دارای زبانی تند خواهد شد، پس باید علت بسیاری از ناهنجاری هایی را که در وجود فرزندان مان است، از رفتار و اعمال خود بدانیم. اگر پدر می خواهد فرزندش نماز اوّل وقت را غنیمت بشمرد، نیازی ندارد به این که او را با زور و تهدید وادار به این کار کند. اصلا در این مورد به حرف و موعظه نیازی نیست . بدون آن که چیزی بگوید، خود باید برخیزد .با اعتقاد بر این کار عبادت کند تا ثمره اش را در وجود فرزند ببیند.
با توجه به مطالب فوق ، بخشی از مهم ترین وظایف پدر و مادر نسبت به کودکان چنین است:
1ـ احترام به کودک:
یکی از وظایف مهم والدین، احترام به شخصیت کودک است. رسول اکرم(ص) می فرماید: "اکرموا اولادکم و أحسنوا آدابهم؛ به فرزندان تان احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آن ها معاشرت نمایید"[4]
کودکانی که در دوران قبل از دبستان از امنیت و محبت کافی برخوردار نمی شوند، آسیب هایی بر آن ها وارد می شود که به ندرت در دوره های بعد قابل جبران است.
2ـ توجه به استقلال طلبی کودکان:
بذر استقلال طلبی از سال های آغازین زندگی کودک شروع به رشد و جوانه زدن می کند. پدر و مادر زمینه را برای رشد متعادل این میل فراهم می آورند. آزادی های لازم را به او بدهند. البته آزادی باید محدود باشد.
روش های آزاد منشانه به کودکان و نوجوانان حق انتخاب و گزینش می دهد. زمینه را برای خلاقیت و شکوفایی استعدادهای نهفته آنان فراهم می سازد. کنترل و تذکر بیش از حدّ، تأثیر معکوس داشته و اعتماد به نفس کودک و نوجوان را از بین می برد.[5]
3ـ پرورش شخصیت کودکان:
والدین با روش های مختلف می توانند شخصیت کودکان خود را پرورش دهند که مهم ترین آن، سلام کردن و هم بازی شدن با آن ها است. حضرت علي(ع) می فرماید: "مَنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا؛ كسي كه كودكي دارد بايد (در راه تربيت او) ) كودكانه رفتار نمايد".[وسائل الشيعه، ج 5، ص 126]
دو عامل دیگر تربیت فرزند (دوران مدرسه و اجتماع) چون عامل اوّل قرار دارند، هر چند از اهمیت لازم برخوردارند اما مواظبت اوّلیه، در هوشیاری فرزند تأثیر بسزایی دارد. نیز مواظبت در دوره مدرسه و انتخاب دوستان مناسب و افرادی که صلاحیت اخلاقی بالایی دارند، بر امنیت خاطر می افزاید تا وقتی وارد اجتماع شود، دغدغه خاطری پیش نیاید.
4 -اظهار محبّت :
اولین نیاز روانی کودک و نوجوان مهر و محبت و دوست داشتن آن ها است. هر کودک و نوجوانی برای داشتن احساس امنیت، باید مورد محبت قرار گیرد. ابراز محبت، موجب دلگرمی و علاقه مندی به شما و زندگی خواهد شد. احساس امنیت در نوجوان سبب می شود زمینه پیوند شما با او توسعه یابد. در این رابطه رفتار صحیح دینی را بیاموزد. رابطه مهرآمیز همراه با گذشت و مدارا، با همگان و به خصوص با کودکان و نوجوانان قوی ترین و پرجاذبه ترین و سازنده ترین رابطه ها است.[6] البته زیاده روی در محبت برای فرزند زیانبار است.
5-جهت دهی مثبت به احساسات :
کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از رفتارها و کارهای ارزشی و پسندیده آنان، سبب می شود که آن ها به خود دلگرم شوند، احساس ارزشمندی نمایند. تقویت احساسات و ارزش های مثبت، یکی از مؤثرترین عوامل برای جهت دهی به گرایش های دینی فرزندان محسوب می شود.
6- درونی کردن ارزش های دینی و اخلاقی :
آموزش مفاهیم دینی و یافتن بینش صحیح یک چیز است و پذیرش و عمل کردن به آن چیز دیگر است. باید سعی نمود نوجوان و جوان به صورت خودآگاه عامل به دستورات اخلاقی ودینی شود. دین باوری و عشق و علاقه به ارزش های دینی از درون او بجوشد، در این صورت رفتارهای مذهبی و دینی، ماندنی و پایدار خواهد شد.[7]
علاقه مندی ها (Bookmarks)