یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهانمد از بند ملامت
یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهانمد از بند ملامت
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
مسند خواجگی ومجلس توران شاهی
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هرکسی که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد؟
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
دانم دلت ببخشد برعجز شب نشینان
گرحال بنده پرسی از باد صبحگاهی
یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلی نشستن
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمدباز وتو در گل باشی
(مصرع دوم ن داره!!!)
یارب مکن از لطف پریشان مارا / هرچند که هست جرم و عصیان مارا
( عذر می خوام ن اشتباها تایپ شد )
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
آنکس که اوفتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری
(خواهش میکنم،اشتباه نوشتاری بود دیگه!)
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش / می سپارم به تو از دست حسود چمنش
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)