به نام ایـزد یکتــــا
مدتی در این فکر بودم که چرا برای جویندگان علم ، دکتر شدن و گرفتن واژه ی دکترا به جای اینکه ارزش و مقام ش در حد یک لقب و یک واژه باشد برای عده ای شده است هدف ! چه اقیانوس شناسی باشد چه پزشکی .
البته در مورد همه اصلا نمی تونه صادق باشه اما خب وجودش را نمی شود انکار کرد !
تا اینکه با جستجو در زندگی مرحوم جلال آل احمد به روشنفکری و بزرگی روحی اش پی بردمـــ :
آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد،
اما در 1330 پيش از آنكه از رساله دكتراي خود با عنوان «قصه هزار و يك شب» دفاع كند آن را نیمه کاره رها کرد و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت».
آیا داشتن این انگیزه اشکالی دارد ؟
آیا این انگیزه را بیماری می دانید ؟
به نظر شما جامعه مقصر است یا خود فرد ؟
تا به حال از اینگونه بیماری ها مشاهده کرده اید ؟ برخوردتان با آن فرد چگونه بوده است ؟
این افراد پس از نیل به هدف خود چه احساسی دارند ؟
اخلاق این افراد پس از دکتر شدن شان چگونه است ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)