قدس انلاین گزارش می دهد
قدس آنلاین_ هنگامه طاهری_ یک روانشناس: ممکن است دختر خانمی در یک دوره گذار تجاربی از نقشهای پسرانه بدست آورده باشد که به طبع با واکنش خانواده رو به رو شود.
حال اگر این واکنش ناآگاهانه و نامناسب و به دور از شیوه های تربیتی باشد ناخودآگاه رفتاری که احتمال دارد از سر کنجکاوی و تنها یک تجربه انجام شده، بر اثر لجاجت به شکل رفتاری پایدار درآید.
*دختر بچه 5 یا 6 سال بیشتر ندارد. خانواده برای رفتن به عروسی آماده می شوند. مادر یک پیراهن تور صورتی با جوراب شلواری سپید آماده کرده اما دختر بچه تی شرتی با تصویر بت من در دست اش گرفته و شلوار جین را دنبال خودش می کشد. اشک می ریزد و التماس می کند که بجای پیراهن، تی شرت و شلوار جین بپوشد.
این مشکل همیشه آنها قبل از بیرون رفتن است. هر چه مادر سعی می کند به او بفهماند که این لباس برای مهمانی مناسب نیست دختر بچه مقاومت می کند. مشکل فقط به لباس ختم نمی شود. در اتاق دختر بچه بجای عروسک پر از انواع توپ و تفنگ و اسباب بازیهای پسرانه است.
مادراش می گوید: دخترم اصلا خاله بازی بلد نیست اما اگر به او پیشنهاد بازی در فوتبال را بدهند دروازه بانی را انتخاب می کند. اهل هیجان است و ترجیح می دهد با پسر بچه ها همبازی شود چون بازی با دختر بچه ها برای او کسالت آور است!
*دختر خانمی 30 و چند ساله هم عنوان می کند که در کودکی گرایش به رفتارهای پسرانه در او بیشتر بوده و در جمع بچه های فامیل ترجیح می داده با پسر بچه ها دمخور شود. بعد که بزرگتر شده تصمیم گرفته در رقابت با پسرهای فامیل وارد رشته ریاضی شده و در دانشگاه یکی از شاخه های مهندسی را بخواند.
خودش می گوید در خصوص ازدواج اش دچار مشکل شده چرا که هیچ کس او را با رفتارهای ظریف زنانه نمی شناسد و بارها از زبان اطرافیانش شنیده که گفته اند "این دختر خانم رفتارش مثل مردهاست !"
او می گوید: هنوز بعد از این همه سال متوجه نشده ام وقتی برچسب مردانگی بر رفتارم می زنند دارند از من تعریف می کنند یا انتقاد .
***
خانواده و هویت جنسی
بچهها از 3 سالگی با والد همجنس خود همانندسازی میکنند و نقش جنسیتی والد همجنس خود را درونی میکنند، اولین تجربه مهم کودک در این زمینه معمولا با مادر است. ولی با گذشت زمان کودک با افراد دیگر خانواده نیز مرتبط میشود و روابط عاطفی و اجتماعی او گسترش مییابد.
حالا گاهی بجای این که دختر با مادر و پسر با پدر خود همانند سازی کند متوجه می شویم که دخترمان به رفتارهای پسرانه گرایش یافته یا پسرمان تمایلات دخترانه دارد. این موضوع به هویت جنسی بچه ها و این که چقدر این هویت را بپذیرند بستگی دارد.
به گفته دکتر میترا حکیم شوشتری روان پزشک :اصطلاح هویت جنسی به احساس مردانگی یا زنانگی هر فرد از خودش گفته می شود. اما باید تاکید کرد که نقش خانواده در پیدایش اختلال های هویت جنسی بسیار موثر است.
بعضی از خانواده ها علاقه عجیبی به فعالیت های جنس مخالف دارند. در حالی که باید دانست تصور کودک از جنسیت خود و همانندسازی او با والد هم جنس اش به نوع نگرش او و رفتارهای ما به عنوان والد منوط است.
با این همه دختران در خانواده ی ایرانی، به میزان پسران مورد پذیرش قرار نمی گیرند و محدودیت ها و تبعیض های رفتاری فراوانی را متحمل می شوند. هرچند این تغییر الگوی رفتاری تنها به دختران محدود نمی شود و پسران زیادی تمایل خود را به داشتن رفتاری متناقض با جنسیت خود نشان می دهند.
جامعه با دخترها چه کرده؟
الگوها و امتیازاتی که جامعه به فرد می دهد بسیار بر رفتارهای فردی تاثیر گذار است بطوریکه در جامعه ما پسران از نظر ظاهری آزادی بیشتری دارند.
به اعتقاد خانم اجلالی؛ روان شناس، دختران در خانواده ها و جامعه به اشتباه جنسیتی ضعیف، شکننده و غیرقابل اعتماد به حساب می آیند و این چنین است که با تظاهر به پسر بودن قصد پر کردن این خلا را دارند.
به گفته این روانشناس در جامعه ای که رفتارهای مردانه کمتر زیر سوال می رود و زن ها بیشتر تحت کنترل مستقیم هستند، تظاهر به مردانگی بیشتر است.
وی در ادامه می افزاید: آسیب شناسان اجتماعی، جابجایی هویت جنسی در بین دختران و پسران و سر زدن رفتار پسرانه از دختران و بالعکس را پدیده ای اجتماعی می نامند که عواقب و اثرات فراوانی بر رفتار، گفتار و اندیشه ی افراد جامعه دارد.
محمد پیروی خامنه ، روانشناس در این زمینه می گوید: دخترانی که اعتماد به نفس کمتری دارند و دوست دارند به هر ترتیبی خودی در جامعه نشان دهند برای برخورداری از این امتیازات در رفتار ، پوشش و کلام به پسرانه رفتار کردن گرایش پیدا می کنند. وقتی جنسیت در این افراد کم رنگ می شود، وظایفی که مختص دختران است، به فراموشی سپرده می شود.
دکتر سید محسن اصغری نکاح، روانشناس و استاد دانشگاه فردوسی در همین خصوص اظهار می دارد:جامعه موجودی پویا و زنده است و نسبت به مسایل اطرافش واکنش نشان می دهد مخصوصا وقتی افراد رفتارهای ناهمگون با ارزشها و انتظارات جامعه را نشان دهند.
وی یادآور می شود : ممکن است دختر خانمی در یک دوره گذار تجاربی از نقشهای پسرانه بدست آورده باشد که به طبع با واکنش خانواده رو به رو شود.
حال اگر این واکنش ناآگاهانه و نامناسب و به دور از شیوه های تربیتی باشد ناخودآگاه رفتاری که احتمال دارد از سر کنجکاوی و تنها یک تجربه انجام شده، بر اثر لجاجت به شکل رفتاری پایدار درآید.
او خاطر نشان می کند: حال در جامعه ای که حساسیت بیشتر روی دختر خانمهاست اگر رفتار آنها با جنس خود مانوس نباشد دچار چالشهای بیشتری می شوند.
چنانکه کسانی که او را به عنوان همسر،دوست یا عضو گروه انتخاب می کنند عموما افراد خاصی خواهند بود. علاوه بر این ، این افراد در خصوص فرزند پروری هم با دیدگاههای ویژه رو به رو بوده و بر همین اساس بیشتر دچار مشکل می شوند.
دکتر اصغری تاکید می کند: هنگامی که با این افراد برخورد مستقیم و تحمیلی می شود ، فرد با پا فشاری بر آن رفتار احساس هویت می کند.
اما به واقع والدین با نوع رفتار وی مشکل دارند ولی خود فرد برای آنها مورد پذیرش است حال اگر فرد را بپذیرند و با او ارتباط مناسبی برقرار کنند می توانند دیدگاه ها و نگرانی های خود را با او با زبان کودکانه یا اگر نوجوان است با صبوری و احترام مطرح کنند.
دکتر اصغری تصریح می کند: اگر رابطه خانواده با این فرد چالش برانگیز و به یک دور تسلسل تبدیل شود بطوریکه در نوع برخورد والدین با رفتار فرزند به نتیجه نرسیدند و با یک سیکل معیوب مقابله و مقاومت مواجه شدند، اینجا کار تخصصی شده و نیاز به حضور مشاور است.
سید هادی معتمدی، دکترای جامعه شناسی هم درباره گرایش برخی دختران به رفتارهای جنس مخالف معتقد است: دختری که تصویری مردانه از خود دارد، نمی تواند ، رفتارهای صحیح زنانه بروز دهد و در ازدواج و ایفای نقش مادری با مشکل روبرو می شود.
معتمدی تاکید می کند: پدر و مادر اینگونه دختران با رفتارهای آن ها مخالفت می کنند ، به خصوص در خانواده هایی که سنتی تر هستند مخافت ها و برخوردها شدیدتر می شود و پس از مدتی از خانواده طرد می شوند.در نهایت ، افسردگی، خودکشی و افت عملکرد گریبان این گونه افراد را می گیرد.
***
متاسفانه در حال حاضر ما مانند نسلهای پیشین برای کودکان و نوجوانان الگو و قالب از پیش تعیین شده نداریم در چنین شرایطی آنها خود برای خود قالب تعریف می کنند. بنابراین نسل جدید دارای هویت واحد نمی شوند و هر کس هویتی منفرد می یابد.
در این گم گشتگی هویت، عدم داشتن آزادی عمل و محدودیتهایی که دختران در بروز گرایشها و تمایلات دارند گاه آنها را به سوی رفتارهای جنس مخالف ترغیب می کند . بدین ترتیب نقش تربیت اجتماعی و تاثیری که جامعه بر فرد می گذارد از خانواده هم پررنگ تر است.
برخی از جامعهشناسان رواج چنین پدیدهای را به وجود رگههایی از ساختارهای مردسالارانه در فرهنگ مردم نسبت میدهند و معتقدند از آنجا که خانوادهها امکانات و اختیارات بیشتری را در مقایسه با دختران به پسران خود میدهند، بنابراین دختران نسبت به جنسیت خود احساس ناخوشایندی پیدا میکنند.
در چنین شرایطی، دختران مقابل پسران تلاش میکنند با انجام رفتارهای پسرانه بر ضعف خود غلبه کنند، اما این بهمعنای نفی جنسیت یا تنفر نسبت به دختر بودنشان نیست.
با این همه گرایش دختران به انجام رفتارهای پسرانه یک ناهنجاری رفتاری محسوب می شود. ساختار فرهنگی یک جامعه گاهی اصلیترین دلیل اینگونه اختلالهاست و بروز چنین رفتارهایی بهویژه در مورد دختران نشان از کمرنگ شدن هویت جنسیتی آنها دارد.
با همه این تفاصیل نمی توانیم از فرزندان خود بخواهیم که رفتارهای خود را صد در صد مطابق با جنسیت خود تنظیم کنند و از رفتارهایی که در جنس دیگر وجود دارد خود را محروم کنند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)