دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دوم دبيرستان
    نوشته ها
    252
    ارسال تشکر
    1,901
    دریافت تشکر: 1,570
    قدرت امتیاز دهی
    8150
    Array
    ! (l- l l \-/ \/\/'s: جدید15

    پیش فرض لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

    مادرم
    یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و برادرم کلاس اول. برای من آنقدر قیافه مامان عادی شده بود که در نقاشی‌هایم هم متوجه نقص عضو او نمی‌شدم و همیشه او را با دو چشم نقاشی می‌کردم. فقط در اتوبوس یا خیابان وقتی بچه‌ها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه می‌کردند و پدر و مادرها که سعی می‌کردند سوال بچه خود را به نحوی که مامان متوجه یا ناراحت نشود، جواب بدهند، متوجه این موضوع می‌شدم و گهگاه یادم می‌افتاد که مامان یک چشم ندارد
    یک روز برادرم از مدرسه آمد و با دیدن مامان یک‌دفعه گریه کرد. مامان او را نوازش کرد و علت گریه‌اش را پرسید. برادرم دفتر نقاشی را نشانش داد. مامان با دیدن دفتر بغضی کرد و سعی کرد جلوی گریه‌اش را بگیرد. مامان دفتر را گذاشت زمین و برادرم را درآغوش گرفت و بوسید. به او گفت: فردا می‌رود مدرسه و با معلم نقاشی صحبت می‌کند. برادرم اشک‌هایش را پاک کرد و دوید سمت کوچه تا با دوستانش بازی کند. مامان رفت داخل آشپزخانه. خم شدم و دفتر را برداشتم. نقاشی داداش را نگاه کردم و فرق بین دختر و پسر بودن را آن زمان فهمیدم.موضوع نقاشی کشیدن چهره اعضای خانواده بود. برادرم مامان را درحالی‌که دست من و برادرم را دردست داشت، کشیده بود. او یک چشم مامان را نکشیده بود و آن را به صورت یک گودال سیاه نقاشی کرده بود. معلم نقاشی دور چشم مامان با خودکار قرمز یک دایره بزرگ کشیده بود و زیر آن نمره ۱۰ داده بود و نوشته بود که پسرم دقت کن هر آدمی دو چشم دارد. با دیدن نقاشی اشک‌هایم سرازیر شد. از برادرم بدم آمد. رفتم آشپزخانه و مامان را که داشت پیاز سرخ می کرد، از پشت بغل کردم. او مرا نوازش کرد. گفتم: مامان پس چرا من همیشه در نقاشی‌هایم شما را کامل نقاشی می‌کنم. گفتم: از داداش بدم می‌آید و گریه کردم...مامان روی زمین زانو زد و به من نگاه کرد اشک‌هایم را پاک کرد و گفت عزیزم گریه نکن تو نبایستی از برادرت ناراحت بشوی او یک پسر است. پسرها واقع بین‌تر از دخترها هستند؛ آنها همه چیز را آنطور که هست می‌بینند ولی دخترها آنطورکه دوست دارند باشد، می‌بینند. بعد مرا بوسید و گفت: بهتر است تو هم یاد بگیری که دیگر نقاشی‌هایت را درست بکشی...فردای آن روز مامان و من رفتیم به مدرسه برادرم. زنگ تفریح بود. مامان رفت اتاق مدیر. خانم مدیر پس از احوال‌پرسی با مامان علت آمدنش را جویا شد. مامان گفت: آمدم تا معلم نقاشی کلاس اول الف را ببینم. خانم مدیر پرسید: مشکلی پیش آمده؟ مامان گفت: نه همینطوری. همه معلم‌های پسرم را می‌شناسم جز معلم نقاشی؛ آمدم که ایشان را هم ملاقات کنم.خانم مدیر مامان را بردند داخل اتاقی که معلم‌ها نشسته بودند. خانم مدیر اشاره کرد به خانم جوان و زیبایی و گفت: ایشان معلم نقاشی پسرتان هستند. به معلم نقاشی هم گفت: ایشان مادر دانش آموز ج-ا کلاس اول الف هستند.مامان دستش را به سوی خانم نقاشی دراز کرد. معلم نقاشی که هنگام واردشدن ما درحال نوشیدن چای بود، بلند شد و سرفه‌ای کرد و با مامان دست داد. لحظاتی مامان و خانم نقاشی به یکدیگر نگاه کردند. مامان گفت: از ملاقات شما بسیار خوشوقتم. معلم نقاشی گفت: من هم همینطور خانم. مامان با بقیه معلم‌هایی که می‌شناخت هم احوال‌پرسی کرد و از اینکه مزاحم وقت استراحت آنها شده بود، عذرخواهی و از همه خداحافظی کرد و خارج شدیم. معلم نقاشی دنبال مامان از اتاق خارج شد و درحالیکه صدایش می لرزید گفت: خانم من نمیدانستم...مامان حرفش را قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم بفرمایید چایتان سرد می شود. معلم نقاشی یک قدم نزدیکتر آمد و خواست چیزی بگوید که مامان گفت: فکر می‌کنم نمره ۱۰ برای واقع‌بینی یک کودک خیلی کم است. اینطور نیست؟ معلم نقاشی گفت: بله حق با شماست. خانم نقاشی بازهم دستش را دراز کرد و این بار با دودست دست‌های مامان را فشار داد. مامان از خانم مدیر هم خداحافظی کرد.آن روز عصر برادرم خندان درحالی‌که داخل راهروی خانه لی‌‌لی می‌کرد، آمد و تا مامان را دید دفتر نقاشی را بازکرد و نمره‌اش را نشان داد. معلم نقاشی روی نمره قبلی خط کشیده بود و نمره ۲۰ جایش نوشته بود. داداش خیلی خوشحال بود و گفت: خانم گفت دفترت را بده فکر کنم دیروز اشتباه کردم بعد هم ۲۰ داد. مامان هم لبخندی زد و او را بوسید و گفت: بله نقاشی پسر من عالیه!و طوری که داداش متوجه نشود به من چشمک زد و گفت: مگه نه؟من هم گفتم: آره خیلی خوب کشیده، اما صدایم لرزید و نتوانستم جلوی گریه‌ام را بگیرم. داداش گفت: چرا گریه می‌کنی؟گفتم آخه من یه دخترم!
    everything is calm



  2. #2
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی کامپیوتر(نرم افزار)
    نوشته ها
    138
    ارسال تشکر
    769
    دریافت تشکر: 688
    قدرت امتیاز دهی
    315
    Array
    sare*'s: خواهش

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!


  3. 4 کاربر از پست مفید sare* سپاس کرده اند .


  4. #3
    همکار تالار زیست شناسی
    رشته تحصیلی
    میکروبیولوژی
    نوشته ها
    984
    ارسال تشکر
    3,503
    دریافت تشکر: 4,071
    قدرت امتیاز دهی
    33716
    Array
    nedasoltani's: جدید65

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

    واقعا قشنگ بود مرسی

  5. 5 کاربر از پست مفید nedasoltani سپاس کرده اند .


  6. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    شیمی
    نوشته ها
    235
    ارسال تشکر
    2,189
    دریافت تشکر: 865
    قدرت امتیاز دهی
    247
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

    واقعا جالب بود
    ممنونم
    این حرفتون کاملا واقعی بود که گاهی برای من مشکل زا هست امیدوارم بهتر بشم
    پسرها واقع بین‌تر از دخترها هستند؛ آنها همه چیز را آنطور که هست می‌بینند ولی دخترها آنطورکه دوست دارند باشد، می‌بینند.

  7. 5 کاربر از پست مفید aisan. سپاس کرده اند .


  8. #5
    همکار تالار سایر موضوعات سایت
    رشته تحصیلی
    میکروبیولوژی
    نوشته ها
    280
    ارسال تشکر
    869
    دریافت تشکر: 1,210
    قدرت امتیاز دهی
    7762
    Array
    mohammad hossin79's: جدید95

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!


  9. 4 کاربر از پست مفید mohammad hossin79 سپاس کرده اند .


  10. #6
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    45
    ارسال تشکر
    472
    دریافت تشکر: 142
    قدرت امتیاز دهی
    57
    Array
    0220's: خنده2

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

    nwemidonam chi begam joz aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaalllllllllllllllllllllllllllll lllllllllllllliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii iiiiiiii bbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbboooooood

  11. 4 کاربر از پست مفید 0220 سپاس کرده اند .


  12. #7
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    میرم ریاضی
    نوشته ها
    518
    ارسال تشکر
    2,794
    دریافت تشکر: 1,757
    قدرت امتیاز دهی
    11843
    Array
    امیر دانته's: جدید118

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

    عالی بود منم داشت گریم می گرفت

    it takes a minute to have a crush on someone
    an hour to like someone, and an day to love someone
    but it takes a lifetime to forget someone


  13. 3 کاربر از پست مفید امیر دانته سپاس کرده اند .


  14. #8
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    tasesat
    نوشته ها
    3
    ارسال تشکر
    13
    دریافت تشکر: 8
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    javad!'s: آسوده خاطر

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

    20

  15. 2 کاربر از پست مفید javad! سپاس کرده اند .


  16. #9
    همکار تالار سایر موضوعات
    رشته تحصیلی
    جغرافیا
    نوشته ها
    324
    ارسال تشکر
    10,055
    دریافت تشکر: 1,555
    قدرت امتیاز دهی
    6634
    Array
    Dorna dordone's: جدید64

    پیش فرض پاسخ : لطفا اين متن رو بخونيد (3)!!!!!!

    ممنونم مهدی عزیز از دعوتت.. بی نظیر بود

    واقعا از صمیم دل خوندمشو اشک ریختم

    چون میدونم دختر بودن توی این جامعه خیلی سخته و احساسات درونی یه دخترو درک کردن خیلی سخت تر

    امیدوارم که همه بتونیم قدر مادران عزیزمون رو بدونیم "چرا دختران امروز همون مادران فردا هستند"

  17. کاربرانی که از پست مفید Dorna dordone سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •