پِی ای بَایتِ روج، نِشون دِینِ / روجا کو رنگ باردنیٰ روجِ پِینِ
دَم کو مُنِ اَج وِ بیاد اِینِ / روجا گُمِ سُخُن سُخُن زُین
روز به عقب برگشته (باز خود را) می نمایاند / روجا (ستاره) رنگ برگرداند روز را می پاید
(آن) دم که مرا از او بیاد می آید / از روجا می گویم و (از) سخن سخن می زاید
********************************************
بَکِتِ سو جَهونِ چِش، خوار بَوِیُ / نیما شِ اسپِ سر، سوار بَوِیُ
خو دیم هادا تَلا، ویشار بَوِیُ / پِرسین بوریم روجا، اَیار بَوِیُ
روشنایی آمد (افتاد) چشم جهان زیبا شد / نیما بر اسبش سوار شد
خروس خواب را رها کرد و بیدار شد / برخیزید برویم (که ستاره) روجا آشکار شد
*********************************************
روجا، اَتابَسوتِ خانِمونِ / اوندم کو وشنِ وِ، روجِ نِشونِ
اَیار، نیار، اَرِ، مِ دُلِ خونِ / شویِ میون، مِ راه رهنمونِ
روجا یکی خانمان سوخته است / آندم که می درخشد نشانه روز است
آشکار و نهان، آری خون دل من است / میان شب راهنمای من است
"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما
علاقه مندی ها (Bookmarks)