خدایا...
کاشکی هفته پنج شنبه نداشت...
یا اگه داشت شب نداشت یا شایدم کاش شب های جمعه اینقد دلگیر نبووووود...تازه شم بعدازظهره جمعه هم موووونده...خدااااااااااااا اااا...![]()
خدایا...
کاشکی هفته پنج شنبه نداشت...
یا اگه داشت شب نداشت یا شایدم کاش شب های جمعه اینقد دلگیر نبووووود...تازه شم بعدازظهره جمعه هم موووونده...خدااااااااااااا اااا...![]()
سه چیز را با احتیاط بردار: قدم، قلم ، قسم!
از سه چیز کمک بگیر: عقل ، همت، صبر!
اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن: خدا، مرگ و دوست!
من از اول تابستون دارم به این فکر می کنم که بالاخره تابستون تموم میشه و باید بریم مدرسه.....
وای خدا کاش زود تموم میشد مدرسه ..... دوباره هر روز صبح باید ساعت 6 پاشی بری مدرسه
امروز میشه گفت که روز خوبی بود
البته نه به نسبت روز های دیگه
امروز خیلی حرص خوردم .
نمی تونستم نت یک آهنگ رو خوب بزنم ، همش خراب میشد
از ساعت 9 تا ساعت 12:30 پای پیانو بودم بلکه بتونم در بیارم نتش رو
نشد که نشد هی وسطاش خراب میشد
من هم که فکر می کردم با این همه وقتی که گذاشتم الان میتونم یکی از قطعات باخ رو که درسم بوود رو خوب بزنم و انتظار داشتم مثل استادم بزنم
اما هیچی به هیچی
نصف نت رو هم نتونستم بزنم ، طی این 6 سال که موسیقی می خونم تا حالا اینقدر به قول بابام موتور نسوزونده بودمو یا به قولی کم نیاورده بودم
و حرف استادم رو هیچوقت جدی نمی گرفتم که میگفت تمرین نباید بیشتر از 30 دقیقه باشه هیچی دیگه با اعصاب داغون پاشدن نشستم پای کامپیوتر کلا با زمین و زمان درگیر بودم یکی دو ساعت گذشت و سعی کردم دوباره برم و اون نت رو تمرین کنم
در کمال تعجب خیلی خیلی بهتر می زدم جوری که خودم هم شاخ در آورده بودم
اما می خوام اعتراف کنم که تا حالا در طول زندگیم نه اینقدر عصبانی شده بودم نه اینقدر نا امید شده بودم نسبت به خودم
حالا من به شما یک توصیه ای میکنم و اون هم اینه که هر موقع که احساس می کنید دارید یک کاری رو انجام میدید و صبر و حوصلتون دیگه یاری نمیکنه و اعصابتون داره بهم میریزه
یکم به خودتون استراحت بدید بعد دوباره شروع کنید
اینجوری خیلی بهتره
بازمن زیاد حرف زدم !
فکر می کنم هر کسی توی زندگیش حتی یک بار هم مثل من از این تجربیات کسب کرده باشه
اما بد هم نشد تجربه شد برام که دیگه بیشتر از نیم ساعت خودم رو در گیر موسیقی نکنم![]()
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
این روزا خیلی ذهنم درگیر یه سری مسائله .....
درگیر کارهایی که در گذشته انجام دادم ......
زمانی که در اون قرار داریم......
و آینده ی پیش رو........
به اتفاقاتی که سال تحصیلی گذشته برام افتاد وقتی که فکر میکنم داغون میشم .......
آخه نمی تونم هم به این سادگی ها فراموششون کنم........
دارم برای کارهایی که در آینده میخوام انجام بدم تصمیم میگیرم .....
تصمیمی که مهمه..... البته به نظر خودم
ولی .......
میدونید چیه...... احساس میکنم هیچ چیز زندگیم دستم نیست.... یعنی اینکه شرایط ممکنه خیلی فرق کنه ........
این روزا از این شرایط خلای که توش گیر کردم متنفرم........
دست و دلم به انجام هیچ کاری نمیره ..... دوست دارم یه جا بشینم فقط فکر کنم ....... بعدش همه قضایا که با فکرم حل شد پاشم وکارامو انجام بدم......
کاش میشد آینده رو فهمید ..........
بعد میشد برای حال بهترین تصمیمو گرفت.........
اصلا یه مدتیه خیلی خسته ام ........ به لحاظ فکری و روحی .......... دوست دارم بخوابم بعد بیدارشم ببینم همه چی حل شده.......
الانم دارم الهه ناز بنانو گوش میدم... بغض روی بغضم میاد...........
ای خدا همه چی زود بگذره تموم شه.......... ای کاش.......
امروز روز خیلی خسته کننده ایی بود
کمتر از 4 ساعت خوابیدم
بعدش رفتم،کلاس زبان
بعدش رفتم،یه سری کارای دیگه انجام دادم
بعد اومدم خونه مامانم میخواسته شله زرد بپزه کمکش کردم
تا 7 دستم بنده شله زرد بوده
بعدش نشستم
یه سری نکات برای کلاس زیست در اوردم
نشستم تایپ کردم
عکساشو پیدا کردم
بعدش ویرایش کن
گذاشتم
تا حالا که زیاد کسی ندیده
حالا فردا دعوت میکنم ببینم ،چقدر مورد استقبال قرار میگیره
الانم مثل چی خسته ام ،
میرم بخوابم
امروز 5/27 ساعت 4 ربع کم صبح
شاید ....
امروز اصلا حالم خوب نیست ازدیروزسردرد دارم حوصله ندارم خدایاکمکم کن
عشق و ازدواج مثل نماز است..نیت که کردی دیگر نباید به اطراف نگاه کنی..
خسته ام!
خیلی خسته تر از اونی که بتونم ملودی پیانو جدیدم رو تموم کنم.
امیدوارم چهارشنبه با پخش اهنگ جدید رو سایتا خستگیم در بره
تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)