دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: امروز سر چهار راه

  1. #1
    همکار تالار سایر موضوعات سایت
    رشته تحصیلی
    میکروبیولوژی
    نوشته ها
    280
    ارسال تشکر
    869
    دریافت تشکر: 1,210
    قدرت امتیاز دهی
    7761
    Array
    mohammad hossin79's: جدید95

    پیش فرض امروز سر چهار راه

    امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم !
    کمی حوصله کنید تا براتون تعریف کنم :
    پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمین و زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی!
    زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و........ خلاصه فریاد میزدم
    یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمیرسید هی میپرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید....
    منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم!
    اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و....
    دخترک ترسید... کمی عقب رفت ! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم !
    نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد!
    البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!
    ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم ، اومد جلو و با ترس گفت : آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونور خیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره...
    دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته چی میگه؟!
    حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم!
    کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود ، توان بیان رو ازم گرفته بود!
    و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!
    یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! ...
    اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!

    تا اومدم چیزی بگم ، فرشته ی کوچولو ، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد!
    حتی بهم آدامس هم نفروخت!
    هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبم مونده ! چه قدرتمند بود!!!
    مواظب باشید با کی درگیر میشید!
    ممکنه خیلی قوی باشه و کتک بخورید!


  2. 6 کاربر از پست مفید mohammad hossin79 سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندس فناوری اطلاعات(it)
    نوشته ها
    1,099
    ارسال تشکر
    2,556
    دریافت تشکر: 3,904
    قدرت امتیاز دهی
    12376
    Array
    maryam kia's: نیشخند

    پیش فرض پاسخ : امروز سر چهار راه

    من اگه جاش بودم پیاده میشدم یه عالمه میبوسیدمش
    <a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 3rd January 2016, 11:40 PM
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 3rd January 2016, 11:28 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th May 2013, 11:46 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th August 2012, 11:37 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd September 2008, 10:26 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •