چگونه میتوانم موفق باشم؟ (قسمت اول)
در پست قبلی در خصوص تفاوت بین آدما صحبت کردیم. میخواستیم بدونیم با وجود این همه تفاوت معنای موفقیت چی میتونه باشه؟
بذارین از خودمون شروع کنیم. دیگران هستند و برخیشون با ما خیلی متفاوتند و برخی کمتر. اما اینجا میخواییم در مورد خودمون صحبت کنیم. خودمون و خودمون. یعنی من میخوام در مورد خودم دقیق بشم. دارم زندگی میکنم. میخوابم و بلند میشم و یه کارایی رو انجام میدم و پول کسب میکنم و علم کسب میکنم و تجربه کسب میکنم و میخورم و ... و بالاخره باز میخوابم. منم که دارم این کارا رو انجام میدم. بعضی از این کارا خیلی با روحیم سازگاره و از انجام دادن اون خوشحال میشم. گاهی انجام برخی دیگه از کارا زیاد چنگی به دل نمیزنه. من به عنوان یه انسان مثل انسانهای دیگه تو سرتاسر دنیا از یه چیزهایی خوشم میاد. مثلا از زیبایی ، قدرتمندی ، باهوش بودن ، تمیزی ، خوبی ، سلامتی ، ثروتمندی ، دانشمندی و ... به نظر میاد ذاتی از اینا خوشم میاد. آخه همه انسانها مثل من از اینها خوششون میاد. یه چیزایی هم هست که ازشون بدم میاد ذاتی و سعی میکنم از اونها دوری کنم. مثل باقیه انسانها.
حالا کمی بیشتر در خودم دقیق میشم. منم هستم و یه تکه سنگ هم هست. جفتمون هم هستیم. ولی فرق اساسی بینمون هست!!! چیه این فرق؟؟؟ ذهنمه. بله ذهنیتمه. و اینکه من عاقلم و میتونم با ذهنم بازی کنم و اشکال و تصاویر مختلف تو ذهنم بوجود بیارم و ببینم و بشنوم و حس کنم و نتیجه بگیرم و درک کنم و ... و همه اینا با ذهنم انجام میشه. حرکت میکنم ولی قبل از هر گونه حرکت فیزیکی اون حرکت رو تو ذهنم میسازم. میشینم ولی قبلش تو ذهنم شکل نشستن رو ساختم. پس اینکه انسانم و این همه کار انجام میدم به ذهنم بر میگرده. ذهنم.
بذار از یه جهت دیگه به مسئله نگاه کنیم. یک نفری که خیلی موفقه و از اون چیزای خوبی که شمردم خیلیهاشون رو برا خودش داره رو در نظر میگیرم. حالا خودمو در نظر میگیرم زیاد حس موفقی ندارم حس میکنم آنچنان که باید خوب نیستم و از اون خوبیهایی که شمردم حس میکنم خیلیهاشون رو ندارم. آخه چرا؟؟؟ مگه چه فرقی بین منو و اون شخص موفق هست؟؟؟ نکنه کار اون تفاوتی هست که قبلا بحثش شد؟؟؟ یا چیز دیگه ای هست؟؟؟ بذارین ببینیم. گفتم که هر کی همون ذهنیتشه. اعمالش و حرکاتش و سکناتش تحت ذهنیتش و ذهنش شکل میگیرن. خب. آهان. یعنی اگه اون شخص موفق از اون چیزهای خوب زیاد همراه خودش داره برای اینه که ذهنش براش به ارمغان آورده. و من که ندارم ذهنم نتونسته برام به ارمغان بیاره. تا اینجا خوبه. ولی خب چرا؟؟؟ مگه ذهن اون شخص موفق چیکار میکنه و تحت چه شرایطی عمل میکنه که ذهن من نمیتونه؟؟؟ یعنی ذهنامون با هم فرق داره؟؟؟ جفتمون هم که انسانیم. همون طوری که گوش و چشم و زبون داریم باید که ذهنامون هم مثل هم باشه. حداقل تا حدود زیادی. خب پس چرا عملکردامون با هم فرق میکنه؟؟؟
آهان. ذهنامون یکیه ولی ذهنیتهامون فرق میکنه. درسته همینه. ذهنیتهای من با ذهنیتهای اون شخص موفق فرق میکنه. یعنی اگه معجزه ای بشه و ذهنیتهای من یهویی کلا تبدیل به ذهنیتهای اون شخص موفق بشه چی میشه؟؟؟ بله منم مثل اون شخص موفق میشم یهویی. چقدر رویایی!!! حالا یه سوال برام پیش میاد چرا ذهنیتهای اون براش موفقیت رو به ارمغان آورده و واسه من ذهنیتهام این شکلی شده و حس موفق بودن نمیکنم؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)