مهد کودک، نوستالژی جدید کودکان ما
خروج مادر یا همسر از محیط خانه به بازار کار باعث ایجاد خلاءهایی در زندگی خانوادگی افراد شد. این امر منجر به پدید آمدن مکانهایی شد تا خدماتی را به خانوادهها برای رفع خلاء ایجاد شده ارائه دهند. این خدمات شامل افزایش سالنهای غذاخوری، مراکز نگهداری کودکان، تولیدات پوشاک و غیره بود.
گرایش زنان به اشتغال، روابط زن، شوهر و فرزندان را دگرگون میسازد و این امر موجب کاهش روابط عاطفی با فرزندان شده که بسیار نگرانکننده است. نقش زن در خانه گرداگرد سه محور همسرداری، فرزندداری و خانهداری دور میزند که هر یک مدیریت ویژهای را میطلبد و نیازمند نظم و صرف وقت کافی است. وظایف مادری، بچهداری، خانهداری و رسیدگی به همسر، زن را تا حدودی با هویت و نقشی که در اجتماع دارد، در تضاد قرار میدهد. عدم حضور مادر در خانه و الگوپذیری کودک از سایرین، به دور شدن مادر از نقش مادر-فرزندی منجر میشود و در سالهای بعد نیز عواقب آن خانواده را در بر خواهد گرفت.
در سالههای اخیر، مادران 75 درصد از کودکان پیش دبستانی، شاغل هستند و این روند همچنان روبه افزایش است؛ ادامه تحصیل و اشتغال مادران، چارهای جز سپردن کودک به مهدکودک برای خانواده باقی نمیگذارد، به طوری که رشد ثبتنام نوباوگان در مهدکودکها در این سالها افزایش یافته است. در واقع مهدهایی که با هدف آموزش و نگهداری کودکان پا گرفته است این روزها نقش به سزایی در تربیت کودک دارند و عنصر مهمی در مسیر تربیت کودک محسوب میشوند.
امیرالمۆمنین علیهالسلام به فرزند خود امام مجتبی علیهالسلام میفرمایند: «قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. از اینرو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و اندیشهات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیدهاند و تو را از تلاش و یافتن بینیاز ساختهاند.» در تعالیم و احادیث پیامبر و امامان معصوم کودک در سن 6 الی 7 سالگی بدون ترتیب رسمی زندگی میکند اما همواره به الگوهای مثبت و پرورش فضائل اخلاقی سفارش شدهاست.
اغلب روشها و آموزهها معتقدندکه بهترین دوره برای تربیت فرزند، دوران کودکی است؛ زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزههای تربیتی، در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد و کودک به خوبی آنچه را که به او آموخته میشود، فرا میگیرد. امروزه کودکان با آمادگی بالای ذهنی برای تقلید و آموزش در سنین پایین، توسط مهدکودکها و مدارس در جهت آموزش و پرورش قرار میگیرد.
همه آموختهها، عادتها، رفتارها و منشهای کودکان ناشی از محیطی است که در آن تعاملات روزمرهشان شکل میگیرد؛ اما آنچه در فرآیند رشد شخصیت کودکان و تأثیرپذیری آنها از الگوهای رفتاری بسیار حساس است هماهنگی، همانندی و همراهی الگوها در رشد شخصیت و تثبیت معیارهای اخلاقی کودک میباشد. توجه به محیط اطراف آموزش کودک و الگو گرفتن از رفتار دیگران اجتماعی از گذشته بر سیطره آموزش و پرورش سایه افکنده بود.
آموزههای اسلامی، به تربیت همه جانبه کودک توجه کردهاند و عامل تفاوت زمانی را نیز در نظر گرفتهاند. از سوی دیگر ذکر این نکته بسیار با اهمیت است که پیامبر در تربیت اسلامی به الگوهای رفتاری توجه فراوان نشان دادهاند. آن هنگام که پیامبر کودکی را روزی از خوردن خرما منع نکردند و روز دیگر توصیه برای نخوردن آن و ارائه توضیح به آن کودک کردند. همین الگوی رفتار و تقلیدپذیری کودک در سنین پایین را نشان دادند.
باید خاطر نشان ساخت که در فرآیند شکلگیری شخصیت کودکان، بیشترین نقش بر عهده الگوهای رفتاری است. یادگیریهای غیرمستقیم، ضمنی یا مشاهدهای، پایدارترین و مۆثرترین یادگیریها محسوب میشوند، به ویژه در دوران پیش از دبستان، به دلیل تمایل فراوان کودکان به تقلید، اهمیت این روشها مضاعف میشود.
مهدهای کودک به عنوان دریچهای برای ورود کودک به دنیای روابط اجتماعی گستردهتر و تسریع در روند جامعهپذیری نیز قلمداد میشود و از این نظر دارای اهمیت بالایی است. تربیت باید شامل همه ابعاد وجودی از رشد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی را دربرگیرد. این ابعاد عوامل تعیینکننده اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایهگذاری میشوند و شکل میگیرند و مهدکودک میتواند گزینهای مناسب برای تربیت کودک بعد از خانه و خانواده باشد و اگر آموزش به صورت درست و اصولی صورت گیرد در آینده اجتماعی کودک تاثیر فراوان خواهد گذاشت.
نظارت بر کار مهدکودکها بیشتر به رعایت بهداشت در محیط و بررسی امکانات عینی و ملموس در مهدکودکهاست و نظارتی بر شیوه آموزشی و برنامه پرورشی آنان اعمال نمیشود. نبودن یک چارچوب کلی و مدون باعث سلیقهای عمل کردن مهدهای کودک در تربیت فرزندان شدهاست. در مهدکودکهای مورد بررسی بیشتر به برگزاری جشنها و اعیاد ملی و نه مذهبی تاکید میشود و این جداسازی به مرور ملکه ذهن کودک میشود. جشن شب چله، چشن نوروز، جشن مهرماه، جشن چهارشنبهسوری از مهمترین جشنهای برگزارشده در این مراکز آموزشی هستند.
به طور کل آسیبهای موجود در برنامه آموزشی و اعتقادی مهدکودک و روستا مهدها عبارت اند از:
1- تغییر کاربری آموزشی به کاربری تفریحی
2- عدم وجود برنامه مدون، قانونی و یکسان برای تمامی مهدها
3- پرخاشگری در کودک
4- بیاهمیت شدن نقش والدین و ناایمن شدن مادر برای کودک
5- تقلیل آموزش دینی به یادگیری و حفظ آیاتی از قرآن
6- عدم برانگیختگی فکری کودک
بسیاری از خانوادهها نیز در انتخاب مهدکودک برای فرزندانشان به پاکیزگی محیط، برنامههای متنوع مهد، تغذیه، شهریه متناسب و... توجه دارند. خصوصی شدن مهدکودکها و عدم نظارت بر برنامه آموزشی، عدم پیگیری والدین درباره آموزش صحیح به فرزندان، عدم تناسب با برنامه آموزشی دبستان به استحاله کارکرد و نقش مهدکودک در سالهای اخیر منجر شده است.
ترویج الگوهای غربی همانند باربی، بتمن، اسپایدرمن، سیندرلا، جومونگ و... به مرگ قهرمانهای ملی و مذهبی در ایران منجر شدهاست و کودکان حتی با آثار مهم و مشهور آشنایی در سطح بسیار پایین نیز ندارند. عدم توجه به فرهنگ کتابخوانی، اختراع و ابداع، ورزش و فکر کردن به تزلزل افکار سازنده کودک منجر شده و در سالهای بعد هزینههای سنگینی بر دوش خانواده و کشور قرار خواهد داد. عدم ناسازگاری با فرهنگ ایرانی، ورود نابههنگام فرزندان به دنیای بزرگسالان و آشنایی با مسائل سیاسی، فرهنگی و مسائل اجتماعی سبب به هم ریختگی مرز کودک-بزرگسال شده و به کاهش علاقههای ملی و قهرمانان ایران منجر خواهد شد.
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)