دو خانواده ایرانی در گرمترین نقطه کره زمین+عکس
تصور کنید باید در جایی مثل کویر لوت با دمای بالای 70 درجه، بدون آب و برق و حتی کوچکترین امکانات رفاهی زندگی کنید. شاید باور اینکه آدمهایی هستند که چنین زندگیای دارند، سخت باشد، اما دو خانواده هستند که به این شکل زندگی میکنند و جالب است بدانید که از زندگیشان هم راضیاند!
تصور کنید باید در جایی مثل کویر لوت با دمای بالای 70 درجه، بدون آب و برق و حتی کوچکترین امکانات رفاهی زندگی کنید. نه آب تصفیه شدهای برای خورد دارید و نه غذاهای دوست داشتنی مثل غذاهای خورشتی و فست فود و ... تنها غذایی که دارید، نان خشک و کمی کشک است.
شاید باور اینکه آدمهایی هستند که چنین زندگیای دارند سخت باشد، اما دو خانواده هستند که به این شکل زندگی میکنند و جالب است بدانید که از زندگیشان هم راضیاند! طوری که این نوع زندگی را به زندگی در شهر ترجیح میدهند.
اگر از جاده شهداد به سمت نهبندان که مسیری بسیار جالب برای توریستها و ماجراجویان بیابانگرد است بگذرید، به روستایی میرسید به نام «قلعه زری». روستای کوچکی که در دل کویر قرار دارد و مردمانش زندگی خاصی دارند. اگر از این روستا فاصله بگیرید و جلوتر بروید، آن وقت متوجه پیرمرد و پیرزنی خواهید شد که سالها است با سادهترین امکانات در دل کویر زندگی میکنند و به این نوع زندگی، خو گرفتهاند.
برای دیدن این زوج مسن، باید از روستای قلعه زری مسیری 70 کیلومتری را پشت سر بگذارید؛ مسیری که تنها 20 کیلومتر از آن دارای جاده است، آن هم جادهای خاکی و بقیه مسیر را باید در مسیری شنی پیش بروید که اگر یک راه بلد همراه شما نباشد، دچار سرنوشت شومی خواهید شد و ممکن است در مسیر خشک و بی آب و علف این منطقه، از تشنگی تلف شوید.
بعد از طی این مسیر که شاید بتوان اسم «مسیر مرگ» را روی آن گذاشت، به روستایی خالی از سکنه به نام «کودگان» که در زیر انبوهی از شن دفن شده است میرسید، رسیدن به این روستای ناپدید شده، یعنی اینکه به خانوادهای دو نفره نزدیکتر شدهاید!
زندگی در شرایط سخت
کمی جلوتر از روستای کودگان به تپهای گلی میرسید که در بین آن همه شن، قد علم کردهاند، تعجب نکنید، اینجا یکی از جاذبههای کویر نیست، بلکه خانه همان پیرمرد و پیرزنی است که به صورت دستساز، خودشان ساختهاند و سالهاست در این خانه زندگی میکنند.
البته زندگی در چنین مکانی جای تعجب هم دارد، چرا که در جایی که گفته میشود باکتریها هم دوامی ندارند، شما میتوانید نشانههایی از زندگی انسانها را به تماشا بایستید، زندگی زن و مردی که موهای خود را در آسیاب کویر سفید کردهاند و خودشان هم مثل این منطقه سخت شدهاند.
علی آقا و زهرا خانم، ساکنان این خانه کوچک و عجیب در دل کویر لوت هستند که سالهاست زندگی در این گرمای طاقتفرسا را برگزیدهاند و به هیچ وجه راضی نیستند به زندگی شهری، تن بدهند. علی آقا مرد جا افتادهای است که به قول خودش، سنش به بالای 80 سال میرسد. او کم حرف است طوری که حاضر نمیشود به سوالهای ما پاسخ بدهد. به همین خاطر، کسی از گذشته این مرد، زیاد باخبر نیست و تنها زهرا خانم که چند سالی از همسرش کوچکتر است، پای صحبت مینشیند و به گرمی جواب سوالهایمان را میدهد.
به گفته زهرا خانم، آنها بازمانده اقوامی هستند که سالها قبل، زندگی در شرایط سخت کویر را انتخاب کرده بودند؛ اما حالا از آن گروه، تنها علی آقا و زهرا خانم ماندهاند و به قولی، تنها بازمانده به حساب میآیند.
آنها ترجیح دادهاند پا روی رسوم قدیمیشان نگذارند و زندگی در کویر و این نقطه گرم را ادامه بدهند، اما در این بین، فرزندان این زوج حاضر نشدند مثل پدر و مادرشان، ادامه دهنده شیوه زندگی این نسل باشند؛ به همین خاطر همگیشان وقتی بزرگ شدند، برای زندگی به روستای قلعه زری رفتند. حالا هر از چند گاهی به پدر و مادر خود سر میزند و احوال آنها را جویا میشوند.
خانه حفرهای با سقف چوبی
آبی که این زوج استفاده میکنند، به نوبه خود جالب است، آبی که این زوج مسن میخورند، آبی بسیار شور است که اگر افراد عادی مثل من و شما استفاده کنیم، مرگمان حتمی است.
زهرا خانم میگوید: «یک برکه کوچک در نزدیکی خانه ما هست که آب شوری دارد، اما هر چند وقت یک بار، رگبار میبارد و کمی آب با آن قاطی میشود و ما میتوانیم از آن برای آشامیدن استفاده کنیم. در این میان، فرزندانمان هم هر چند وقت یک بار، مقداری آب تازه و شیرین برایمان میآورند.»
در اینجا چیزی که بیش از همه، توجه افراد تازه وارد را به خود جلب میکند، خانهای است که این زوج در آن زندگی میکنند، البته اگر بشود نام آن را خانه گذاشت. تصور کنید كه یک تپه مقابل شما قرار دارد که در آن چند سوراخ بزرگ و کوچک تعبیه شده و مقداری هم چوب از بین آن رد شده است.
به گفته علی آقا، ساخت این خانه سه هفته طول کشیده است. «برای ساخت این خانه در اولین مرحله، چندین متر زمین را حفر کردیم و بعد از چوبهای درختان تاغ و گز استفاده کردیم. ما این چوبها را به صورت هشتی روی دهانه حفره قرار دادیم و سقفی برای آن در نظر گرفتیم، سپس روی آن از کمی گل به عنوان عایق استفاده کردیم.» و این یعنی یک خانه برای زندگی در دل کویر، خانهای که وقتی وارد آن میشوید، اگر کمی قد بلند باشید، مجبور میشوید سرتان را خم کنید تا به سقف نخورد.
بزهای هندوانه خوار!
زندگی این زوج، شگفتیهای زیادی دارد. آنها در اینجا علاوه بر خودشان، چند بز هم دارند. زهرا خانم درباره این حیوانات میگوید: «این بزها درست مثل ما به زندگی در این شرایط عادت کردهاند. آنها کم غذا میخورند و آب کمی مینوشند. حتی اگر آب زیادی در اختیارشان بگذارید، باز هم، مقدار کمی از آن را مصرف میکنند.»
بزهایی که توسط این زن و شوهر نگهداری میشوند، علاقه شدیدی به خوردن هندوانه ابوجهل دارند. هندوانههای تلخی که حتی شترهای وحشی بیابان هم از خوردن آن سر باز میزنند؛ اما داستان زندگی این زوج بیابان دوست به همین جا ختم نمیشود، جالب است بدانید علی آقا برای تهیه مایحتاج زندگیشان، تاکنون 5 بار مجبور شده از کویر لوت عبور کند. اینها را زهرا خانم برایمان تعریف میکند و علی آقا هم که مثل همیشه ساکت است، تنها با یک لبخند، گفتههای همسرش را تایید میکند.
در کویر نباشیم، مریض میشویم!
این زوج مسن، دارای 4 فرزند هستند که الان در روستای قلعه زری زندگی میکنند و گاهی به پدر و مادرشان سر میزنند و برایشان خمیر و کشک و آب میآورند. بارها فرزندانشان آنها را به روستا بردهاند تا در کنارشان زندگی کنند، اما هر بار زوج کویری به سختی مریض شدهاند و زمانی به حالت عادی برگشتهاند که دوباره به زندگیشان در دل کویر بازگشتهاند.
بفرمایید نان کماج!
زندگی به سبک این زوج، بسیار سخت است. شاید برایتان عجیب باشد که بدانید این زن و شوهر چطور غذا تهیه میکنند، در چه خانهای وقت میگذرانند یا فعالیتهایشان در طول یک روز چیست؟ اگر میخواهید به این سوالهایی که در ذهنتان نقش بسته، پاسخ بدهید، با ما همچنان همراه باشید.
در این منطقه کویری، نه از مغازه خبری هست و نه از قصابی یا برنج فروشی. تنها چیزی که شما میتوانید در این خانه برای خوردن پیدا کنید نان کماج و کمی کشک است. زهرا خانم مقداری از این غذا را در کیسهای قرار داده و از سقف خانهاش آویزان کرده تا از دست موشها و جانوران دیگر در امان بمانند.
گرچه امروزه این پیرمرد و پیرزنریال مایحتاج زندگیشان را از طریق فرزندان خود به دست میآورند، اما در گذشته از این خبرها نبوده. زهرا خانم برایمان تعریف میکند: «قدیمترها یعنی در زمان زندگی اجدادمان در همین منطقه، هیچ مسیر ارتباطی مثل امروز وجود نداشته و کمتر کسی در این منطقه تردد میکرد. به همین خاطر، مردم وسایل مورد نیاز خود را یا از طریق کاروانهایی که در این مسیر رفت و آمد داشتند فراهم میکردند یا اینکه مجبور بودند کیلومترها تا روستا راه بروند و وسایل مورد نیاز خود را بخرند و بار دیگر همین مسیر سخت را بپیمایند تا به محل زندگیشان برسند.»
دومین خانواده در کویر
علی آقا و زهرا خانم، تنها افرادی نیستند که زندگی سخت در دل کویر پر حرارت را به زندگی عادی در روستا و شهر ترجیح میدهند، چرا که اگر تنها 100 کیلومتر به سمت شمال کویر لوت ادامه دهید، با خانواده دیگری آشنا میشوید که آنها هم تنها خانوادهای هستند که به شکل ارگانیک به زندگی خود در دل کویر ادامه میدهند.
برای رسیدن به این خانواده باید از روستایی به نام خور و خوس عبور کنید و مهمان خانوادهای به نام طاهری شوید که آنها هم درست مثل علی آقا و زهرا خانم، به این سبک زندگی تن دادهاند. البته زندگیهای این دو زوج، کمی با هم متفاوت است، چرا که حسن آقا و معصومه خانم، همراه سه دختر و یک دامادشان در حال زندگی در این منطقه هستند. این خانواده چند نفره، زندگی پرپیچ و خمی از گذشته تا به امروز داشتهاند. آنها هم بازمانده همان اقوامی هستند که به زندگی در شرایط سخت بیابان عادت داشتند و در حال حاضر، آنها تنها میراثدار اجدادشان به حساب میآیند.
آشنایی عجیب
اما از همه جالبتر آشنایی حسن آقا و معصومه خانم و ازدواج این دو با یکدیگر است. حسن آقا که حالا 60 بهار از زندگیاش گذشته، ماجرای آشناییشان را اینطور برایمان تعریف میکند: «معصومه، دختر زینب خانم، صاحب تنها کاروان این منطقه بود. من هم با خانوادهام در کویر زندگی میکردیم. در آن روزها من برای تهیه مایحتاج زندگیام هر چند وقت یک بار برای معاوضه شیر و کشک و روغن به این کاروانسرا میرفتم تا اینکه در یکی از همین روزها بود که با معصومه خانم و خانوادهاش آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم.»
حالا این خانواده شش نفره، سالهاست به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی میکنند، اما زندگی آنها با زندگی علی آقا و زهرا خانم کمی متفاوت است، آن هم به خاطر وجود یک آب انبار در کنار محل زندگی خانواده طاهریهاست.
این آب انبار، چندین سال پیش و توسط اقوامشان ساخته شده، اما نکته جالبی که این آب انبار دارد، نحوه آب ریختن در آن است که خودش ماجرایی شنیدنی دارد.
آب در انباری قدیمی
«ما مجبوریم برای کمبود آبی که در این منطقه با آن دست به گریبان هستیم، از رگبارهایی که هر چند وقت یک بار میبارد استفاده کنیم. برای همین، کانالهایی را روی زمین میکنیم تا از این طریق آبها را به داخل این آب انبار هدایت کنیم. بعد از پر شدن آب انبار، وقتی کمی از گل آلود بودن آن کم شد آن را یک بار لایبروی میکنیم.»
حسن آقا بعد از گفتن این حرفها ادامه میدهد: «اما برای اینکه آب را گندزدایی کنیم، یک کیسه آهک را هم داخل آن میاندازیم و بعد از آن، هم خودمان و هم حیوانهایمان از آن استفاده میکنیم.»
خانواده طاهری، یکی از فعالیتهای روزانهشان، نگهداری از دام است. آنها در این کار پیشرفت خوبی داشته و توانستهاند در آن شرایط سخت، به جز بز؛ شتر و بوقلمون هم نگهداری کنند که این کار بسیارت سخت است. این حیوانات آب و غذای کمی میخورند، اما پروار هستند.
خانه حسن آقا و معصومه خانم هم در دل زمین حفر شده و با چوبهای درخت تاغ ساخته شده است. پدر خانواده درباره خاصیت این نوع خانه اینطور میگوید: «خانههای ما در تابستان بسیار خنک و در زمستان بسیار گرم است.» اما عجایب خانه طاهری به همین جا ختم نمیشود، چرا که در گوشهای از این خانه کوچک، شما شومینهای میبینید که کف آن از چند تکه چوب درشت ساخته شده است و عجیبتر اینکه آتش را روی همین چوبها درست میکنند ولی آنها نمیسوزند. به قول معصومه خانم، باید شعله به حدی باشد که چوبهای زیرین که در کف شومینه کار گذاشته شدهاند نسوزد و این کار باعث میشود انرژی هدر نرود و همیشه مقدار آتشی که درست میکنند از حد لازم فراتر نرود.
ازدواج به شرط زندگی در کویر
آقا و خانم طاهری صاحب 3 دختر هستند که یکی از این دخترها به تازگی با یکی از جوانهای روستای خور و خوس که دورتر از آنها قرار دارد، ازدواج کرده است اما به یک شرط!
حسن آقا میگوید: روزی که خواستگار برای دخترم آمد، دخترم شرط گذاشت که همسرش باید در کویر زندگی کند. به همین خاطر در حال حاضر هر دوی آنها در خانهای که در کنار خانه ما ساختهاند زندگی میکنند. حالا این خانواده شش نفره، مدت زیادی است که به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی میکنند و از زندگیشان هم راضیاند.
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)